در صفحه 697 این کتاب، سندی به چاپ رسیده که طی آن ساواک از سکونت دکتر روحانی در منزل اصغر پور محمدی،دانشجوی دانشگاه مشهد( قائم مقام کنونی وزارت ارشاد) و فرزند آیت الله پور محمدی گزارش داده است. هم اکنون اصغر پورمحمدی به عنوان یکی از دو گزینه اصلی تصدی وزارت ارشاد دولت یازدهم مطرح است.
کار زیادی از او نخواسته بودند، گفتند به (امام) خمینی توهین کن تا آزادت کنیم اما او این کار را نکرد و حاضر شد به خاطرش ماهها اسارت بکشد، ناخنهایش را بکشند و بعد از کلی شکنجههای دیگر زنده به گورش کنند.
دکتر شریعتی در سال های پایانی عمر، به شدت تحت نظارت ساواک بود. تا جایی که بالاخره تصمیم گرفت از کشور خارج شود. او به دلیل ممنوع الخروج بودن با نام خانوادگی «مزینانی» گذرنامه گرفت و به بروکسل بلژیک و از آنجا به انگلستان رفت اما سه هفته بعد از اقامن در ساوت همپتون انگلیس، در ۲۹ خرداد ۱۳۵۶ درگذشت. با وجودی که شریعتی وصیت کرده بود پیکرش در حسینیه ارشاد به خاک سپرده شود، شرایط طور دیگری پیش رفت تا دمشق، آخرین میزبان او در دنیا باشد.
پدر گزینه پایداری در انتخابات ریاست جمهوری در مصاحبه با یک سایت ضد انقلاب با بیان اینکه مدرکی مبنی بر عضویت من در ساواک وجود ندارد گفت: حالا به فرض که من آدم بدی باشم، چه ربطی به پسر من دارد؟ او که نباید به خاطر من محکوم بشود.
در مراسم سلام و شرفيابي روز اول فروردین،اعليحضرت همايون شاهنشاه آريامهر به آقاي نخستوزير اظهار فرمودند از طرز كار دولت راضي نميباشم به اين [عبارت به کار رفته در اصل سند قابل مشاهده است ] بگوييد (منظور هيئت وزرا) اين چه طرز كار كردن است
شش سال و دو ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و درست در روزهای اوج اقتدار «محمدرضا پهلوی»،یک تیمسار، پیش بینی بسیار جالبی درباره ی آینده ی خاندان جلیل سلطنت!! و حکومت بعدی ایران کرده است
باید خودم را جای فرد شکنجهگر یا شکنجه شده میگذاشتم تا آن حس و حال را بتوانم ترسیم کنم به خاطر همین در طول این مدت شبانه روز یا به فکر شکنجه کردن بودم یا شکنجهشدن برای همین بهقدری کار از نظر روحی وروانی روی من خیلی اثر کرده بود که بعد از موزه عبرت افسرده شدم بود و تا دو سه سال سراغ کارهنری نرفتم، میل به کار نداشتم واقعا شرایط مخوف و ترسناکی بود.
«اگر ساواك و کمیته مشترک شکل نگرفته بود، مبارزین ایرانی زودترموفق ميشدند وانقلاب اسلاميزودتر به نتيجه ميرسيد.»جمله معروف فریدون توانگری(معروف به آرش) از بازجویان معروف کمیته مشترک ساواک و شهربانی که دراعترافات تلويزیونی خود، بعد ازدستگیری توسط نیروهای انقلابی بیان میکند.
در سال 1355 هجری شمسی، ملک بزرگی توسط یک ایرانی در شهر نیویورک خریداری شد تا در آن ساختمانسازی شود. در آن زمان گفته شد ایرانی مذکور ملک مورد نظر را برای احداث یک مرکز بزرگ لبنیاتی خریداری کرده است.
طرفداران "تاج"[استقلال فعلی] شعار ميدادند «جاويد شاه ـ جاويد شاه» و طرفداران پرسپوليس فرياد ميزدند «مرگ بر اين دولت قانون شكن» و عدهاي هم در حالي كه فرار ميكردند شعار ميدادند «مرگ بر اين ديكتاتور»سابقه منازعات ورزشي «آبي-قرمز»به پيش از پيروزي انقلاب اسلامي بر مي گردد.
آیتالله حاج آقا مجتبی پس از تشییع جنازه پدر در نجف برای خداحافظی از امام خمینی(ره) به منزل ایشان میرود، امام(ره) از ایشان پرسیدند: شنیده ام دولت قلابی مانع از تشییع جنازه پدرت شده است!
در یک برهه تاریخی وقتی امام خمینی(ره) مرگ فرزندشان را از "الطاف خفیه الهی" دانستند، منظور این حرف برای بسیاری از مستمعین غیر قابل درک بود، تا اینکه رحلت این بزرگوار سرمنشاء تحول بزرگی در تاریخ اسلام می شود.
ابروکمانی لقبی بود که زندانیان برای پرویز ثابتی رئیس اداره سوم ساواک یعنی دایره امنیت داخلی و یا بقول معروف مقام امنیتی ساخته شده بود و گویا منشا آن نیز زندانیان فدائیان خلق بود.
آنچه جلال در سال 46 بهعنوان مقالهای ضد اسرائیل در روزنامه "دنیای جدید" منتشر میكند در نوع تحلیل شباهتهای بسیاری با اعلامیه امام (ره) كه در همان سال منتشر شد دارد.