
باشگاه خبرنگاران جوان؛ مهسا حنیفه - حمله اخیر رژیم صهیونیستی به چادر خبرنگاران در نزدیکی مجتمع پزشکی ناصر در غزه که به شهادت یک خبرنگار و زخمی شدن چند تن دیگر منجر شد، بار دیگر پرده از چهرهای بیرحم و قانونستیز برداشت. این حادثه که با آخرین آمارها شمار شهدای رسانهای غزه را به بیش از ۲۱۰ نفر رسانده، فراتر از یک خبر تلخ، هشداری است به جهانی که در برابر این جنایات سکوت پیشه کرده است. این جنایت، زخمی عمیق بر پیکر حقیقتجویی است که هنوز صدای آن در گوشهای از دنیا شنیده نشده است.
این حمله، تصادفی یا صرفاً بخشی از یک درگیری نظامی نیست؛ بلکه نشانهای آشکار از استراتژی رژیم صهیونیستی برای خفه کردن صداهایی است که تلاش میکنند واقعیتهای غزه را به گوش جهان برسانند. چادر خبرنگاران که قرار بود پناهگاهی برای ثبت حقیقت باشد، به میدان اعدام تبدیل شد و این انتخاب هدف، خود گواهی بر عمدی بودن این جنایت است. مجمع خبرنگاران فلسطین این اقدام را نقض آشکار قوانین بینالمللی دانسته و آن را فاجعهای فجیع نامیده است، اما پرسش اینجاست که چرا این قوانین، که قرار بود حافظ جان انسانها باشند، در برابر این رژیم هیچ کارایی ندارند؟
شهادت ۲۱۰ خبرنگار، رقمی نیست که بتوان آن را با خطای نظامی یا اشتباه تاکتیکی توجیه کرد؛ این یک الگوی مستمر است که از آغاز درگیریها در غزه بارها تکرار شده و هر بار با شدت بیشتری خود را نشان داده است. این حجم از خشونت علیه اهالی رسانه، نشاندهنده هراسی عمیق در ساختار صهیونیستی است؛ هراسی از روایتهایی که میتوانند افکار عمومی جهان را بیدار کنند و پایههای مشروعیت این رژیم را به لرزه درآورند. وقتی قلم و دوربین به جای اسلحه هدف قرار میگیرند، یعنی حقیقت بزرگترین دشمن این رژیم است و این انتخاب هدفمند، خود یک اعتراف ناخواسته به قدرت رسانه در تغییر معادلات است.
سازمانهای بینالمللی که مدعی دفاع از حقوق بشر و آزادی رسانه هستند، در برابر جنایتهای رژیم صهیونیستی یا به محکومیتهای زبانی بسنده کردهاند یا اساساً سکوت اختیار کردهاند. این بیعملی، چه از سر ناتوانی باشد و چه از سر مصلحتاندیشی سیاسی، عملاً به رژیم صهیونیستی چراغ سبز نشان میدهد تا جنایات خود را گسترش دهد. وقتی بیش از ۲۱۰ خبرنگار در کمتر از دو سال به شهادت میرسند و هیچ دادگاه بینالمللی این رژیم را به پای میز محاکمه نمیکشاند، آیا نمیتوان گفت که این سکوت، خود نوعی همدستی است؟ جهانی که تماشاچی سوختن یک انسان در برابر چشمانش میشود و واکنشی نشان نمیدهد، چگونه میتواند ادعای تمدن و پیشرفت داشته باشد؟ این انفعال، نهتنها اعتبار نهادهای بینالمللی را زیر سؤال برده، بلکه نشاندهنده یک تبعیض آشکار در ارزشگذاری جان انسانهاست؛ گویی جان فلسطینیها، حتی آنهایی که قلم به دست دارند، در معادلات جهانی اهمیتی ندارد.
اما در این میان، آنچه بیش از همه شگفتانگیز است، روحیهای است که در میان خبرنگاران فلسطینی همچنان زنده مانده است. اینان کسانی هستند که با وجود تهدید دائمی مرگ، با وجود از دست دادن همکاران و خانوادههایشان، همچنان به روایتگری ادامه میدهند. شهادت بیش از ۲۱۰ نفر از این قشر، نهتنها آنها را متوقف نکرده، بلکه عزمشان را برای افشای جنایات صهیونیستی جزمتر کرده است. این مقاومت، یادآور این واقعیت است که هر چقدر هم رژیم صهیونیستی تلاش کند تا صدای غزه را خاموش کند، این صدا از دل خاکستر و آتش دوباره بلند خواهد شد. هر خبرنگار شهید، مشعلی است که راه را برای دیگران روشن میکند و هر تصویر ثبتشده از این جنایات، سندی است که در تاریخ باقی خواهد ماند. این ایستادگی، نشان میدهد که رسانه در غزه فقط ابزاری برای خبررسانی نیست، بلکه بخشی از مبارزهای بزرگتر برای حفظ هویت، کرامت و حق حیات یک ملت است. شاید رژیم صهیونیستی بتواند چادرها را بسوزاند و جانها را بگیرد، اما نمیتواند ارادهای را که پشت این قلمها و دوربینها نهفته است، نابود کند.
غزه امروز، نه فقط سرزمینی زخمی، بلکه آینهای است که ضعف بشریت و بزرگی روح یک ملت را نشان میدهد. این آتش، وجدان جهان را میسوزاند و این پرسش را پیش میکشد: آیا روزی این اشکها و فریادها شنیده خواهند شد؟ تا آن روز، غزه با درد و غرور، قصهاش را فریاد میزند و ما را به تأمل در انسانیت گمشده وا میدارد.
ماسک حقوق بشری و ازادی دورغین کشورهای مدعیانش را برداشته شد و ذات خبیث و شیطانی شون نمایان شد
مورد توجه غرب زدگان و غرب گدایان داخلی و در خارج
مرگ بر آمریکا
مرگ بر اسرائیل
مرگ بر فرانسه
مرگ بر انگلیس
مرگ بر آلمان
مرگ بر امپریالیست غربی و آمریکایی و تفکرات غرب زده