سرويس بين الملل باشگاه خبرنگاران گزارش میدهد، "مصطفی قطبی" در تحلیلی درباره اوضاع کلی عربستان در پایگاه اینترنتی دام پرس وابسته به دولت سوریه نوشت: تحولات جهان عربی به خصوص گسترش قیام های مردمی علیه رژیمهای دیکتاتوری، ناقوس خطر را برای سران آل سعود در عربستان به صدا درآورده است. این تحولات نشان میدهد که رژیم قبایلی فاسد حاکم نیز که در شبه جزیره عربی قرار دارد از این قاعده مستثنی نیست. نشانههایی از تغییر و تحول ریشهای در سرتاسر عربستان دیده میشود این امر به رغم اقدام وحشیانه سران رژیم قبایلی، وراثتی و عقب افتاده عربستان است.
*** توسل به نقض حقوق بشر و فتواهای ساختگی
رژیم حاکم بر عربستان از زمان به قدرت رسیدن تاکنون(هشت دهه) همواره ابتداییترین حقوق انسانها را نقض کرده و میان شهروندان خود بر اساس مذهب و منطقه تفاوت قائل شده است.
رژیم عربستان همواره برای فرار به جلو تلاش زیادی انجام داده است. آل سعود هر جایی که با مشکل و بحران مواجه است دست به دامان مفتیهای درباری میشود تا با صدور فتواهای ساختگی و مفت، از شاهزادگان تنپرور سعودی در مقابل بروز هرگونه تغییر و تحول در عربستان حمایت کند. مفتی های سعودی درباری که دلارهای نفتی آل سعود عقل و هوش آنان را برده است برای صدور فتواهایی که برگزاری تظاهرات اعتراضآمیز در عربستان را حرام می داند، صف میکشند تا یک بار درباره حرام بودن تظاهرات و بار دیگر درباره حرام بودن اعتراضات مسالمت آمیز فتوا دهند. مفتیهای دنیادوست مزدور آل سعود به این میزان هم اکتفا نکردند و کشتن معترضان در کف خیابان را مجاز شمردند.
*** خفه کردن صدای حقیقتجوی معترضان با گلوله
رژیم آل سعود همچنان به سرکوب تظاهرات مسالمت آمیز اصرار دارد. مگر معترضان عربستانی چه درخواستی دارند؟ مگر نه این است که خواستار برقراری عدالت اجتماعی هستند درخواستی که نظامیان آل سعود پاسخ آن را با گلولههای رزمی و جنگی میدهند. اقدامات وحشیانه سرکوبگرانه و ظالمانه مقامات آلسعود و مزدوران داخلی آنان در حق مردم این سرزمین به خصوص در منطقه الشرقیه به طور بیسابقهای افزایش یافته است.
ساکنان منطقه الشرقیه اعتراض میکنند تا بخش ناچیزی از حقوق غصبشده خود را بازستانند، حقوقی که همه قوانین بینالمللی و منشور سازمان ملل متحد بر آن تاکید دارند. مقامات رژیم آل سعود به جای این که در صدد پاسخگویی به درخواست مشروع و قانونی شهروندان خود درآیند، خشم و کینه خود از بابت مسایل مختلف را در حق آنان اعمال و به طور وحشیانه صدای حقیقتجوی معترضان را خفه میکنند.
*** سازمانهای حقوق بشری مهر سکوت را شکستند
اقدامات ظالمانه و وحشیانه آل سعود در حق شهروندان خود به حدی رسید که بسیاری از سازمانهای حقوق بشری که تاکنون ساکت مانده بودند مهر سکوت را شکستند، جنایات آل سعود را محکوم کردند و توقف خشونتها و محاکمه و مجازات عوامل آن را خواستار شدند. البته ناگفته نماند که مقامات سعودی با سوءاستفاده از دلارهای نفتی تقریبا در همه مراکز و نهادهای بین المللی مدافع حقوق بشر نفوذ کردهاند و از آنها در جهت تحقق اهداف شوم خود و به زیان شهروندان عربستانی استفاده میکند. زیرا اگر قرار باشد سازمانهای بینالمللی و جهانی کشوری را عنوان ناقض حقوق بشر بازخواست کنند بدون تردید عربستان در رتبه نخست قرار دارد زیرا مردم خود را از ابتدایی ترین حقوق سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و معنوی محروم کرده است.
همین چند وقت پیش بود که نظامیان مزدور وابسته به آل سعود، احمد آل مصلاب جوان عربستانی ساکن منطقه العوامیه را هدف تیراندازی مستقیم قرار دادند و شهید کردند. اقدامات ظالمانه و جنایت آل سعود علیه ساکنان منطقه الشرقیه به خصوص در شهر العوامیه به حدی است که سازمان عربی مدافع حقوق انسان دیگر طاقت نیاورد و در بیانیه ای اعلام کرد ادامه اقدام رژیم آل سعود در یورش به منطقه الشرقیه و مشخصا العوامیه و تیراندازی مستقیم به سوی شهروندان غیرنظامی و ارعاب آنان اقدام مطرود و ناقض همه قوانین بینالمللی درباره حقوق انسان است.
این اقدام به فهرست جنایات رژیم حاکم بر عربستان علیه مردم خود اضافه میشود.
نکته قابل تامل این است که چیزی به نام آزادی رای و بیان و اندیشه در عربستان وجود ندارد. فعالان حقوق بشر در این کشور هدف قرار می گیرند و صاحبان رای و حامیان آزادی بیان بدون هیچ محاکمهای و بدون اتهام مشخصی در زندان افکنده می شوند. در نتیجه همین اقدامات غیر قانونی آل سعود و ایجاد خفقان واقعی در کشور بود که قیام مردمی در این کشور به تدریج از حالت سری و زیرزمینی خارج شد و شکلی علنی و آشکار به خود گرفت.
حوادثی که در منطقه القطیف رخ داد یک نمونه آشکار است. انتقاد از آل سعود شکلی علنی یافت. به تدریج سازمانهای بینالمللی نیز از عملکرد سرکوبگرایانه آل سعود علیه مردم خود انتقاد کردند. سازمان عفو بین المللی تعامل وحشیانه نظامیان عربستانی با تظاهرکنندگان را به شدت محکوم کرد و آن را مربوط به دوران جاهلیت توصیف کرد.
*** آل سعود چنگالهای خود را برای ضربه زدن به مردم تیز کرد
افزایش جرم و جنایت آلسعود در حق مردم باعث شد که شهروندان سعودی از خواب بیدار شوند و در صدد احقاق حقوق خود برآیند. به مرور فراخوانهایی برای برپایی تظاهرات مسالمتآمیز برگزار شد و مردم تحصنهای اعتراضآمیزی را برگزار کردند. این امر نگرانی آل سعود و مزدوران داخلی آن را برانگیخت.
آل سعود چنگالهای خود را برای ضربه زدن به مردم تیز کرد. هزاران انسان بیگناه را بازداشت و در سیاهچالها رها کردند ولی این اقدام مقامات عربستانی نتوانست از موج اعتراضات مردمی علیه خاندان آل سعود بکاهد بلکه عزم عموم برای احقاق حقوق خود جدیتر شد. حضور مردمی در تظاهرات اعتراضآمیز علیه آلسعود حاکم بر عربستان افزایش یافت و سازمانهای بین المللی نیز با تحت فشار قرار دادن نظام حاکم بر این کشور آزادی بازداشتیهایی بدون محاکمه سیاسی را خواستار شد. ذکر این نکته ضروری است که برخی از افرادی که وارد بازداشتگاهها و زندانهای مخوف عربستان شدند، برای رهایی از از شدت شکنجه و عذاب علیه خود دست به خودکشی زدند.
کارشناسان بر این باورند که تحمل زندانی مانند گوآنتانامو و ابوغریب بسیار بسیار راحتتر از زندانهای عربستان مانند زندان «وادی دواسر» در نزدیکی ریاض است.
یک کارشناس سعودی به تازگی اعلام کرده است که مسئله بازداشتیهای سیاسی یکی از شاخصترین و مهمترین مسایل حقوق بشری نه تنها در داخل عربستان به خصوص در عرصه بینالمللی است که باید مورد توجه ویژه قرار گیرد. همین بازداشتها باعث ادامه و افزایش تحرکات مردمی در داخل عربستان شده است.
تظاهرکنندگان آزادی بازداشتیهای سیاسی را که مدت طولانی است بدون هیچ اتهام و محاکمهای در زندانهای عربستان به سر میبرند، خواستارند.
معترضان همچنین ریاض را به تلاش برای سرپوش گذاشتن بر نقص حقوق بشر در عربستان از طریق نفوذ مالی خود در نهادهای بین المللی متهم میکنند. در عربستان مردمی زندگی می کنند که هیچ اراده ای از خود ندارند. اصلا رای و نظر مردم نزد حاکمان عربستانی جایگاهی ندارد. بسیاری از مردم عربستان خواستار آزادی در چارچوب مشخصی هستند ولی از سادهترین شکل آزادی محرومند. کمیتهها و هیئتهایی موسوم به امر به معروف و نهی از منکر، آزادیخواهان را تحت پیگرد قرار میدهند. مبنای عقیدتی آنان خطاب به مردم این است که تو به آزادی چکار داری؟
در عربستان چیزی به نام حزب وجود ندارد. آزادی رسانه اصلا حاکم نیست و هیچ کسی حق ندارد از سیاست های آل سعود در زمینههای مختلف انتقاد کند و به آن اعتراض کند. کرامت شهروند عربستانی سلب شده است. سمتها و جایگاههای عالی در ساختار مدنی و نظامی محصور به شاهزادگان سعودی است و دیگران صلاحیت و شایستگی داشتن مسئولیت را ندارند. انگار شهروند عربستان نیستند و نیروی خارجی محسوب میشوند.
زمانی که میبینیم کشوری مانند عربستان با ثروتهای نفتی و مالی هنگفتی که در اختیار دارد، از کاهش رشد جمعیت رنج میبرد، جای شگفتی نیست. این در حالی است که عربستان پیشتر جزو چهار کشور نخست جهان از لحاظ رشد جمعیت بوده است. بدون تردید یکی از دلایل اصلی کاهش نرخ رشد جمعیت در عربستان این است که مردم این کشور با بحران وخیم مسکن و بیکاری دست و پنجه نرم میکنند.
هیچ فرصت شغلی جدیدی در این کشور ایجاد نمیشود. هزینههای معیشت و زندگی برای شهروند عربستانی بسیار زیاد و سرسام آور شده است. بدون تردید این عوامل با کاهش متغیرهای توسعه در آن ارتباط تناتنگی دارد.
آل سعود در سایه طبع و سرشت حکومت بدوی و قبایلی که مبتنی بر محور غارت دیگران است و همچنین در سایه حرص و طمع جنونآمیز خانواده حاکم بر عربستان، مساحات زیادی از سرزمین های بکر و ارزشی این کشور در دست شاهزادگان و متولیان حکومت است. چپاول و غارت زمینهای برای اهداف ساخت و ساز تقریبا امری اشکار شده است. خود شاهزادگان برای سیطره بر زمین های بیشتر با همدیگر رقابت تنگاتنگی دارند که بعضا به جدال میان آنان کشیده میشود. شاهزادگان سعودی این زمین ها را رایگان تصرف میکنند و سپس با مبالغ هنگفتی به مردم فقیر میفروشند.
*** فروپاشی «طبقه متوسط»
مردم عربستان به طور کلی و ساکنان منطقه الشرقیه به طور خصوص از مشکلات اجتماعی، بهداشتی، شغلی و حتی زیست محیطی رنج میبرند. این نقش آشکار حقوق بشر و نقض اصول و ارزشهای اسلامی است. همزمان با افزایش شمار بیکاران در عربستان و حتی خودکشی برخی از آنان، توهم غنای مالی و ثروت کلان فروپاشیده میشود و هزینههای سنگین زندگی باعث از بین رفتن چیزی به نام «طبقه متوسط» می شود.
فساد در عربستان بسیار گسترش یافته است. وخامت اوضاع امنیتی و بیثباتی سیاسی در عربستان و همچنین ناکامی سیاستهای اقتصادی باعث شده است بسیاری شهروندان عربستانی به خارج از این کشور مهاجرت کنند تا جایی که سرمایهداران عربستانی سرمایههای خود را از کشورشان خارج و در مناطق دیگری از جمله دبی، بحرین، کویت و عمان سرمایهگذاری میکنند. شکست سیاستهای اقتصادی و اجتماعی و امنیتی عربستان در داخل باعث شده است سرمایههای زیادی از این کشور به خارج منتقل شود. شرکتهای سعودی به جای سرمایه گذاری در داخل کشور در بخش های املاک و مستغلات امارات سرمایهگذاری می کنند.
*** در عربستان چیزی به نام آزادی وجود ندارد
حال سوالی که برای تک تک شهروندان عربستانی مطرح می شود این است که: آیا رژیم آل سعود که بیش از یک درصد از مجموع شهروندان خود را بازداشت کرده است. آنان را در زندانهای رای و اندیشه در پس نور خورشید زندانی کرده، آزادی آنان را محاصره کرده و میخواهد آنان را عبرتی برای عاشقان آزادی قرار دهد، میتواند نعمت آزادی را که خدا به بشر هدیه داده است از آنان بگیرد؟ مردم را از اصولی ترین حقوقشان محروم کند؟ اصلا آیا چنین رژیمی میتواند مردم خود را در مسیر عدالت و دموکراسی قرار دهد.؟ هرگز.!!! در عربستان چیزی به نام آزادی از جمله آزادی اعتقادات ، اشخاص ، رسانه ، بیان و اندیشه وجود ندارد. رژیم آل سعود اصلا چیزی به نام دموکراسی و دولت تکثر گرا و انتقال قدرت نمیشناسد.
سوال این است: چند حزب سیاسی در عربستان وجود دارد؟ آیا حزب سیاسی مخالفی هست؟ چه کسی پادشاه این کشور را انتخاب می کند؟ مردم ؟ چه کسی این ولایت را به پادشاه عربستان داده است؟ این حق را از کجا گرفته است؟ اصلا در عربستان چیزی به نام استقلال وجود دارد؟ چند نمونه از دموکراسی در عربستان را نام ببرید؟ آیا حق تظاهرات برای مخالفان محفوظ است؟ حال از آزادی بیان و دموکراسی بگذریم?سوال دیگری را مطرح می کنیم: آیا در عربستان ثروت به طور عادلانه توزیع شده است؟ درآمدهای نفتی چگونه در این کشور توزیع میشود.؟ چه کسی ( بهتر است بگوییم کسانی ) آن را غارت میکنند.؟ چه کسی در حقوق مردم و ثروت ملی دخل و تصرف میکند؟ بر چه اساسی؟ سهم مردم عربستان از ثروت ملی که خود صاحبان واقعی آن هستند، چیست؟
بدون تردید همه ما و شما از حقایق موجود در عربستان آگاهیم و میدانیم که ثروت در دست گروه خاصی از شاهزادگان و امرای آل سعود جمع شده است. میدانیم که مردم در عربستان از ابتداییترین حقوق خود محرومند و میدانیم که تنها چیزهایی که در عربستان وجود ندارد، آزادی و دموکراسی است. و هزار تا میدانیمِ دیگر.
اگر بخواهیم نگاهی گذرا بر فساد در دستگاه حاکم بر عربستان و محوریت قانون داشته باشیم همین بس که آل سعود مبالغ هنگفتی را تاکنون به عنوان رشوه به سازمانهای بینالمللی یا کشورهای قدرتمند داده است تا فقط در قبال جنایات و اقدامات ضدبشری آنان سکوت اختیار کنند. متاسفانه شاهزادگان و مقامات آل سعود در عربستان خود را فراتر از قانون میدانند و هرکاری که دلشان میخواهد انجام می دهند. قانون فقط برای مردم قابل اجراست. قانون در عربستان نزد طایفه با طایفه دیگر و پیروان یک دین با دین دیگر فرق میکند. بیقانونی و نقض قانون در عربستان غوغا میکند. درباره عربستان و رژیم حاکم بر آن سوالات دیگری مطرح میشود : این که سرنوشت مخالفان و منتقدان و صاحبان رای و اندیشه در این کشور چه میشود؟ زندانهای عربستان و بازداشتگاههای آنان و سیاه چالهای شکنجه عربستان چه وضعی دارد؟ آیا زن که تقریبا نیمی از کل جمعیت را در این کشور تشکیل میدهد، میتواند رای بدهد و حق نظردهی برای آن محفوظ است؟ بسیاری از شاهزادههای عربستانی برای ادامه تحصیل به خارج رفته اند و در دانشگاههای مختلف و معروف خارج تحصیل کردهاند خب نتیجه آن چیست؟ صنایع سنگین عربستان چیست؟ آیا کشاورزی مدرنیزه دارند؟ چه منابع جایگزینی دارند و برنامههای آنان برای آینده اگر نفت تمام شود چیست؟ در زمینه هنر این سوال مطرح است که آیا بخش هنر و سینمای عربستان توانسته است تئاتر، نمایش، سریال و یا فیلم سینمایی تولید کند؟ آیا تاکنون یک اثر فکری،توسعهای، اصلاحی، انتقادی یا رفاهی در این کشور ارائه شده است؟ هرگز.
*** آل سعود یکی از ظالمترین و بدترین رژیمهای دیکتاتوری تاریخ بر روی زمین
سوال دیگری که هر انسان آزاده و شریفی آن را مطرح میکند این است: آیا در قرن بیست و یکم هنوز رژیم دیکتاتوری که تحت حمایت بزرگترین مدعی دموکراسی در جهان (اشاره به آمریکا) باشد وجود دارد؟ پاسخ آری و آن کشور عربستان سعودی است. اگر ما بگوییم که آل سعود یکی از ظالمترین و بدترین رژیمهای دیکتاتوری تاریخ بر روی زمین است سخنی گزافه نگفتهایم. هر چند که سیلی از انتقادات و اتهامات عربی و غیر عربی مزدود آل سعود علیه ما صورت می گیرد.
این که عربستان به عنوان « دیکتاتور حمایت شده سعودی » توصیف میشود، ابتکار هیچ طرف عربی ، ایرانی و حتی ایدئولوژی شرقی نزدیک به شوروی سابق و روسیه امروز نیست. بلکه عنوان کتابی است که جان میشال فولکیه نویسنده فرانسوی سال 1995 در پاریس منتشر کرد. این کتاب خلاصه تجربه ها و مشاهدات چندین ساله نویسنده در سفر بین ریاض و جده است. فولیکه به عنوان شاهد عینی در این کتاب سخن میگوید. این که چگونه حقوق بشر در عربستان نقض میشود، چگونه زنان در این کشور از حقوق خود با نام اسلام محروم میشوند. نویسنده این کتاب در جایی مینویسد که آل سعود برای ادامه قدرت در کتاب خداوند (قرآن) نیز دست میبرد و آن را تحریف میکند. وی فاش میکند که اجتماع دموکراسی و حقوق بشر با نفت در یک کشور شرقی محال است و عربستان نمونه آشکار این تناقض است. ولی یک خانواده در عربستان تحت حمایت آمریکا همه زمام امور را به دست گرفته است و نام خود را بر کشورش گذاشته است، با قدرت رژیم دیکتاتور خود را حفظ میکند؛ رژیمی که از بدترین و ننگینترین نظامهای دیکتاتوری در روی زمین به شمار میرود.
نویسنده فرانسوی کتاب «دیکتاتور حمایت شده سعودی» معتقد است هرکسی در عربستان زندگی میکند باید کر، کور و لال باشد. راستی چرا سفرای خارجی، نویسندگان، خبرنگاران، بازرگانان آمریکایی و اروپایی که هر از چند گاهی به عربستان می روند و برای مدت کوتاه یا طولانی در آن زندگی میکنند، هیچ صحبتی درباره نبود آزادی، دموکراسی و حقوق بشر در این کشور نمیکنند؟ فولکیه (نویسنده فرانسوی) پاسخ شفافی برای آن دارد و آن این که هر کسی به عربستان میرود نباید درباره چیزی به نام دموکراسی، ازادی و حقوق بشر حرف بزند و فقط باید درباره ریال و دلار سخن بگوید. (اشاره به پرداخت رشوههای کلان ).
آمریکا از زمان تاسیس عربستان در سال 1932 به حمایت از این کشور پرداخت. ولی بعد از جنگ خلیج فارس و با موافقت ملک فهد به منطقه تحت حمایت آمریکا تبدیل شد. برخی میگویند رابطه بین دو کشور عربستان و آمریکا تا حد زیادی شبیه رابطه گروههای مافیا با مشتریان خود است که بر اساس اصل «تو پول بده من حمایت میکنم» استوار است. آری این واقعیت بدترین رژیم دیکتاتوری در تاریخ بشر (عربستان) است که امروز میخواهد آزادی ، دموکراسی و حقوق بشر را از طریق تفکر وهابی تحت حمایت مال، سلاح و تروریستها به شرق عربی صادر کند. این در حالی است که رژیم عربستان خود بدترین کشور در زمینه نقض حقوق بشر در جهان است. کشوری که مطالبات مشروع و قانونی مردم خود را با ددمنشانهترین برخورد و تعامل سرکوب میکند.
ولی وجدان درد این جاست که آمریکا و متحدان عربستان، سازمان ملل متحد و نهادهای سیاسی وابسته به آن هیچ اعتراضی به وضع موجود در عربستان ندارند تا زمانی که این کشور اهداف و برنامه های توطئهآمیز آن ها را در منطقه پیاده میکند و در فلک آنها میچرخد. اگر هم احیانا از سوی یک سازمان بینالمللی یا کشوری به عربستان و وضع حقوق بشر در ان اعتراضی میکند، مصرف داخلی برای حفظ آبروی ظاهر است.
*** قوانین قبایلی و افکار افراطی وهابی، بر دستگاههای حکومتی و قضایی عربستان حاکم است
به رغم سکوت جامعه بین المللی به خصوص سکوت شورای امنیت در قبال اقدامات ناقض عربستان در زمینه حقوق بشر ، ولی این موضوع که پرونده حقوق بشر در عربستان همچنان به عنوان بدترین پروندههای حال حاضر در جهان است از دیده ها مخفی نمانده است. بر اساس برخی از گزارشهای بینالمللی، عربستان بدترین وضع حقوق بشر را در جهان دارد ولی به رغم اعتراضها و انتقادهای صورت گرفته، آل سعود با تکیه به دلارهای نفتی خود و تحت سکوت معنادار کشورهای غربی و در راس آن ها آمریکا به سرکوب مردم، ظلم و ستم به آنان، محدود کردن آزادیها ادامه میدهد. هنوز که هنوز است قوانین قبایلی و افکار افراطی وهابی، بر دستگاههای حکومتی و قضایی در عربستان حاکم است. جایی که حکومت به آرای شخصی و فتواهای افراطی مفتی های با نفوذ وابسته است کسانی که تلاش می کنند همه حقوق عمومی و آزادی بیان مردم را مصادره کنند و مخالفان را بازداشت کنند. فعالان سعودی معتقدند که بازداشتها در عربستان بر اساس فتوای مفتیها صورت میگیرد به عنوان مثال شیخ عبدالعزیز آل الشیخ مفتی ارشد سعودی اعلام کرد تظاهرات در شرع اسلامی هیچ اصل و اساسی ندارد و خیری در کار نیست.
*** یک ششم سعودیها زیر خط فقر
گفته میشود بیش از 30 هزار بازداشتی سیاسی در زندانهای عربستان قرار دارند که هدف وحشیانهترین انواع شکنجه قرار میگیرند. «الهام فخرو» که یک پژوهشگر عربستانی است گفت از جمعیت 18 میلیونی عربستان، سه میلیون نفر زیر خط فقر زندگی میکنند. فقر به مناطق روستایی و بادیه محصور نمیشود بلکه در ریاض پایتخت نیز فقر بیداد میکند و 20 درصد از ساکنان این شهر بیکارند. بیش از 35 هزار بازداشتی سیاسی در عربستان وجود دارد که در میان آنان کودکان نیز دیده میشود و مقامات آل سعود از شکنجه این کودکان هیچ واهمه ای ندارند زیرا می دانند که عملکرد آنان همواره مخفی میماند.
این اقدامات سرکوبگرایانه رژیم آل سعود در حق مردم باعث شده است تا ده ها هزار نفر از آنان به خارج مهاجرت کنند. مهاجران به دنبال یافتن مکانی امن و باثبات و خالی از مشکلات اجتماعی و امنیتی هستند. دفتر آمار مهاجرت وابسته به وزارت امنیت ملی آمریکا اخیرا در گزارشی اعلام کرد شمار شهروندان عربستانی که برای دریافت مجوز اقامت دایم در آمریکا تلاش میکنند، در حال افزایش است. این آمار و ارقام دلیل آشکاری بر این واقعیت تلخ است واقعیتی که مردم سرزمین نجد و حجاز در سایه سرکوب وحشیانه آل سعود با آن دست به گریبان هستند. البته رژیم آل سعود از زمان تاسیس به خصومتورزی با اعراب معروف است و این که همواره بر ضد منافع عربی و به سود کشورهای غربی و اسراییل کار کرده است.
رژیم آل سعود از سکوت سازمانهای حقوق بشر بین المللی برای تشدید اقدامات سرکوبگرانه علیه مردم عربستان بهره میبرد. در واقع این سازمان ها عملا به ابزار سیاسی در دست کشورهای غربی و استعماری تبدیل شدهاند و هر زمانی بخواهند از آن علیه کشورهای مخالف سلطه آمریکا استفاده میکنند. آمریکایی که مدعی دموکراسی و دفاع از حقوق بشر و ازادی بیان است و همین سیاست یک بام و دو هوای کاخ سفید باعث شده است تا بسیاری از نویسندگان، ناظران و کارشناسان غربی سیاست رسوا شده آمریکا را به سخره بگیرند. تا جایی که «استفن لندمن» نویسنده معروف آمریکایی معتقد است: « آمریکا از رژیم آل سعود حمایت میکند رژیمی که یکی از بدترین و سرکوبگرترین رژیمهای در جهان است. رژیمی که رویای حکمرانی بر همه منطقه را دارد منطقه ای که یک سوم از ذخایر ثبت شده نفت جهان در آن و مقادیر زیادی گاز قرار دارد.
برای کسانی که تحولات داخلی عربستان ، تظاهرات و اعتراضات در آن و همچنین ظلم و ستم علیه مردم این کشور را پیگیری می کند ده ها سوال مطرح میشوند و چه بسا مهمترین آن این است: چگونه کشوری که رژیم آل سعود با این سوء پیشینه بر آن حکومت میکند، خود را داعیهدار و طلایهدار دفاع از حقوق بشر در دیگر کشورها می داند، در حالی که حقوق بشر در خود این کشور در پرونده های فساد دربار و شاهزادگان از بالاترین با کوچکترین آن ها گم شده است؟ بنابراین کسانی که خود غرق در گناه و خطا هستند و خود را اصلاح نکردهاند چگونه مدعی اصلاح دیگران هستند.
*** حمایت آل سعود از گروه های بنیادگرای تکفیری در سرتاسر جهان
حکام آل سعود با تکیه بر گروه های وهابی و بازگذاشتن دست آنان ، مردم را سرکوب میکنند. دهان آنان را می بندند و از مطالبه حقوق شان منع میکنند. کار به جایی رسیده است که زندانهای مخوف عربستان مملو از بازداشتی های رای و آزادی خواهان شده است. حالتی از تعفن و کهنگی در نتیجه سیاستهای سرکوبگرایانه آل سعود علیه مردم خود در عربستان ایجاد شده است. عربستانیها از ابتدایی ترین حقوق خود محرومند. مقامات این کشور از گروه های بنیادگرای تکفیری در سرتاسر جهان حمایت میکنند. وقتی که به ریشه یابی بسیاری از ناآرامیها، خشونتها و آشوبها در سرتاسر جهان به خصوص در کشورهای عربی میپردازیم دستان به خون آلوده آل سعود را در آن جا میبینیم.
رژیم آل سعود خیال میکند با این اقدامات خود از قیام مردمی حقیقی که اساس آن را بر باد دهد دور و در امان خواهد ماند. نتیجه کلام این که ناظران بر این باورند که تحولات کنونی در داخل عربستان موید این حقیت است که موجودیت نظام الیگارشی سعودی ( نظامی که در آن گروه اندکی با شیوه ای غیر دموکراتیک و بر اساس تکیه به ثروت حکومت میکنند) که بی قانونی بر آن حاکم است و حقوق شهروندی و حقوق بشر رعایت نمیشود، در معرض تهدید جدی قرار دارد و اعتراضات مردمی روز به روز افزایش مییابد. امروز هیبت و همینه معنوی و اخلاقی رژیم آل سعود فرو ریخته است.
اختلافات داخلی بر سر قدرت به تدریج در حال ظهور و بروز است. اکثر مردم عربستان بر این باورند که خانواده حاکم بر عربستان فاسد اخلاقی و مالی است و شایسته احترام و تقدیر نیست. آری آل سعودی که در خدمت منافع آمریکا و اسراییل کار می کنند و در مقابل مردم خود و امت عرب ایستادهاند، از گسترش دامنه موج اعتراضات در سرتاسر این کشور بیم دارند. چیزی که در استانه شدن است و پایان حکومت آل سعود نزدیک شده است.
گزارش از: سيد محمد مسعودي علوي
منابع:
http://www.dampress.net/mobile/?page=show_det&category_id=48&id=32359 http://www.arshnews.ir/vdcjxmevyuqeimz.fsfu.html http://www.facesyria.com/inews.php?id=1372229 http://akhbaralalam.com/s/1278419
انتهای پیام/