
دوباره انتخاب دونالد ترامپ برای دوره دوم ریاستجمهوری (۲۰۲۵-۲۰۲۹) پیامدهای مهمی برای ژئوپولیتیک جهانی به همراه دارد، بهطوری که چین در موقعیتی است که میتواند از فرصتهای ناشی از سیاستهای "اول آمریکا" ترامپ بهرهبرداری کند. دیپلماسی مبادلهای ترامپ، که با یکجانبهگرایی و پیشبینیناپذیری مشخص میشود، همزمان چالشها و فرصتهای استراتژیک زیادی برای پکن ایجاد میکند، به ویژه در حوزههای امنیتی، اقتصادی و فناوری.
تحولات امنیتی و فرصتهای استراتژیک چین
دولت دوم ترامپ احتمالاً موجب تشدید بیثباتی در میان متحدان سنتی آمریکا، بهویژه در اروپا و منطقه هند-پاسیفیک خواهد شد. ابهام ترامپ نسبت به ناتو، که با درخواست از متحدان اروپایی برای افزایش هزینههای دفاعی و تردید در قبال تعهدات دفاع جمعی آشکار شده، ممکن است به تضعیف انسجام ناتو منجر شود. نگرانیهای اروپا از احتمال کاهش یا خروج نیروهای نظامی آمریکا، پیشزمینهای برای تلاشها به سوی خودمختاری استراتژیک بیشتر در اروپا ایجاد کرده است.
چین، که این انحرافات فراآتلانتیکی را مشاهده میکند، بهطور فعال خود را بهعنوان یک شریک قابلاعتماد برای کشورهای اروپایی معرفی میکند و از طریق تعاملات اقتصادی، روابط دیپلماتیک خود را عمیقتر میسازد. پکن با ترویج روایتهایی در مورد چندقطبی بودن و خودمختاری استراتژیک اروپا، به دنبال کاهش نفوذ آمریکا در اروپا و تضعیف منافع استراتژیک جهانی ایالاتمتحده است.
در منطقه وسیعتر هند-پاسیفیک، سبک مبادلهای ترامپ تهدیدی برای متحدان کلیدی آمریکا بهویژه ژاپن، کره جنوبی و استرالیا به شمار میآید. فشار بیشتر بر این کشورها برای افزایش مشارکتهای دفاعی و عدم اطمینان از قابلیت اطمینان آمریکا ممکن است موجب شود تا قدرتهای منطقهای به سوی چین متمایل شوند و در پی همکاریهای اقتصادی یا استراتژیک با پکن باشند. موضع غیرقابلپیشبینی ترامپ در مسائل حساس مانند تایوان یا کره شمالی، این بیثباتی را تشدید میکند و چین میتواند از این تردیدها بهرهبرداری کرده و خود را بهعنوان نیرویی تثبیتکننده در منطقه معرفی کند.
تعرفههای ترامپ و دیپلماسی تجاری چین
تشدید سیاستهای حمایتگرایانه ترامپ که با تعرفههای بالا و موانع تجاری مشخص میشود، فرصتهای قابلتوجهی برای چین جهت گسترش دیپلماسی اقتصادی فراهم میآورد. وضع تعرفهها بر واردات، مانند تعرفه ۲۵ درصدی بر خودروهای اروپایی و تعرفههای گسترده بر کالاهای چینی، زنجیرههای تأمین جهانی را مختل کرده و موجب ناخشنودی از سوی شرکای تجاری سنتی آمریکا میشود. چین با استفاده ماهرانه از چنین اختلالاتی، توانسته است توافقاتی با کشورهای ژاپن و کره جنوبی برای تقویت روابط تجاری منطقهای و بهبود یکپارچگی زنجیره تأمین بهدست آورد.
علاوه بر این، جنگ تجاری ترامپ با چین، که شامل افزایش تعرفهها و محدودیتهای تجاری است، بهطور متناقضی مواضع اقتصادی چین در منطقه را تقویت کرده است. در حالی که تعرفههای آمریکا شرکتهای چندملیتی را مجبور به جابجایی پایگاههای تولیدی خود از چین به کشورهای آسیایی دیگر نظیر ویتنام یا هند کرده، این کشورها بهطور همزمان روابط تجاری خود را با چین تقویت میکنند تا ثبات زنجیره تأمین را حفظ کنند.
جداسازی فناوری و آرمانهای فناوری چین
سیاستهای تهاجمی ترامپ در راستای جداسازی فناوری از چین، بهویژه در زمینه فناوریهای نیمههادی و هوش مصنوعی، چالشها و فرصتهای زیادی را برای پکن ایجاد کرده است. محدودیتهای آمریکا بر صادرات فناوری پیشرفته موجب کندی پیشرفتهای فناورانه چین شده، اما در عین حال این اقدامات چین را ترغیب به تسریع برنامههای خودکفایی کرده است. سرمایهگذاریهای چین در تولید نیمههادیهای بومی و زیرساختهای حیاتی فناوری، از جمله هوش مصنوعی و محاسبات کوانتومی، احتمالاً بهعنوان پاسخهایی مستقیم به سیاستهای محدودکننده ترامپ سرعت خواهد گرفت.
مانورهای دیپلماتیک و نفوذ در نهادها
دیپلماسی مبادلهای و انزواگرای ترامپ بهطور قابلتوجهی موجب تضعیف اعتماد در میان متحدان قدیمی آمریکا و کاهش رهبری جهانی این کشور شده است. چین با فرصتطلبی استراتژیک، خلأهای دیپلماتیک ایجاد شده توسط این انصرافها را پر میکند. پکن خود را بهعنوان یک شریک قابلاعتماد و متعهد به چندجانبهگرایی، ثبات اقتصادی و دیپلماسی عملی معرفی میکند.
ریسکهای استراتژیک برای چین
باوجود فرصتهای قابلتوجه، استفاده چین از سیاستهای ترامپ بدون ریسکهای استراتژیک قابلتوجه نیست. تحرکات تهاجمی چین در مناطق ژئوپولیتیکی حساس، مانند تایوان و دریای جنوبی چین، ممکن است موجب اتحادهای نظامی قوی منطقهای علیه چین شود. علاوه بر این، جنگهای تجاری طولانیمدت و بیثباتی اقتصادی جهانی تهدیدات عمدهای برای اقتصاد صادراتمحور چین ایجاد میکند.
نگاهی به آینده
چشمانداز ژئوپولیتیکی تحت دولت دوم ترامپ بهطور واضح به نفع چین در چندین جنبه مهم است. رویکرد ترامپ موجب تضعیف ائتلافهای سنتی آمریکا، تسهیل ادغام اقتصادی منطقهای حول چین و بهطور غیرمستقیم تشویق خودکفایی فناوری و نفوذ دیپلماتیک چین شده است. بااینحال، استفاده استراتژیک پکن باید بهطور محتاطانه با ریسکهای احتمالی توازن یابد.
یک پارچه تصمیم بگیرند و کوتاه نیایند
هزینه مقاومت خیلی کمتر از سرسپردگی و کوتاه آمدن است