اوکراین با داشتن ارتش قدرتمند و تجربه‌های موفق در نبردهای مدرن، می‌تواند پس از پیروزی در جنگ، به متحد وفاداری برای ایالات متحده تبدیل شود.

در ماه‌های اخیر، توجه زیادی به توافق احتمالی بین ایالات متحده و اوکراین در مورد مواد معدنی نادر معطوف شده است، اما این اغلب توجه را از دارایی واقعی و باارزشی که اوکراین امروز داراست منحرف می‌کند: سرمایه انسانی‌اش، و به طور خاص‌تر، ارتش فوق‌العاده قدرتمند آن.

تا به امروز، اوکراین ششمین کشور بزرگ جهان از نظر اندازه ارتش است. در اروپا، ارتش اوکراین از نظر تعداد نفرات بزرگ‌ترین است، حتی بزرگ‌تر از مجموع نیروهای فرانسه، آلمان، ایتالیا و بریتانیا.

در سال ۲۰۲۵، رئیس‌جمهور ولادیمیر زلنسکی اظهار داشت که ارتش کنونی شامل ۹۸۰ هزار سرباز است، در حالی که منابع مستقل ادعا می‌کنند که تعداد پرسنل نظامی ارتش اوکراین حدود ۲.۲ میلیون نفر است که بیش از ۹۰۰ هزار نفر از آن‌ها فعال هستند.

با این حال، این تنها به اندازه ارتش مربوط نمی‌شود. اوکراین تنها کشور غیر‌اقتدارگرای جهان است که ارتش آن تجربه گسترده و موفق در به کارگیری نیروهای دریایی، هوایی و زمینی به همراه پهپادها در نبردهای مقیاس بزرگ علیه دشمنی قدرتمندتر را دارد. اوکراین هم‌اکنون ده‌ها واحد نظامی باتجربه و نیروهای ویژه‌ای دارد که به طور خاص در استفاده از سیستم‌های بدون سرنشین تخصص دارند. برای مثال، اکثریت قریب به اتفاق تانک‌های روسی نابود شده (بیش از ۳۷۰۰ تانک که بین سال‌های ۲۰۲۲ و ۲۰۲۵ تأیید شده‌اند) توسط پهپادها نابود شدند. برای درک این موضوع، این تعداد بیشتر از تانک‌های آماده به کار ایالات متحده است که تعدادشان ۳۴۸۰ است. به همین ترتیب، سیستم‌های دریایی بدون سرنشین به یکی از ابزارهای اصلی تبدیل شدند که به اوکراینی‌ها این امکان را دادند که تقریباً به طور کامل ناوگان دریایی روسیه را نابود کرده و بازمانده‌های آن را مجبور به عقب‌نشینی به بنادر دور روسیه کنند.

این در حالی است که توانمندی‌های نظامی روسیه در بسیاری از شاخص‌ها از اوکراین بیشتر است. برای مثال، طبق داده‌ها و پلتفرم اطلاعات تجاری جهانی استاتیستا، ناوگان هوایی روسیه نزدیک به ۴۳۰۰ هواپیما داشت، در حالی که نیروهای مسلح اوکراین ۳۲۴ هواپیما داشتند. ناوگان دریایی روسیه ۴.۷ برابر بزرگ‌تر از اوکراین بود. به همین ترتیب، از نظر تانک‌ها، روسیه پنج برابر برتری دارد (۵۷۵۰ در مقابل ۱۱۱۴ برای اوکراین). علاوه بر این، روسیه یکی از نه کشوری است که دارای سلاح هسته‌ای است و بزرگ‌ترین ذخیره‌ سلاح‌های هسته‌ای جهان را تا اوایل سال ۲۰۲۴ در اختیار دارد. اما هیچ‌یک از این‌ها اوکراینی‌ها را نترسانده است؛ بلکه اگر چیزی باشد، تنها مقاومت آن‌ها را با احساس ظلم آشکار تقویت کرده است.

امروز، بسیاری از کارشناسان نظامی اذعان دارند که رئیس‌جمهور روسیه، ولادیمیر پوتین، و رهبری نظامی روسیه ارتش اوکراین را به شدت دست کم گرفته‌اند. متأسفانه، دولت بایدن نیز همین کار را کرده است. حتی نشریه آتلانتیک که از دموکرات‌ها حمایت می‌کند، ارزیابی منصفانه‌ای ارائه می‌دهد: "در همین حین، اوکراینی‌ها نشان دادند که بسیار مقاوم‌تر، سازگارتر و آماده‌تر برای مبارزه هستند تا آن‌چه که دولت بایدن درک کرده بود. در آن زمان، ایالات متحده می‌توانست از مقاومت پرشور اوکراینی‌ها و ضعف روس‌ها بهره‌برداری زیادی کند."

بنابراین، در حالی که دولت بایدن اغلب از سوی اوکراینی‌ها و متحدانش به خاطر تصمیم‌گیری‌های کند مورد انتقاد قرار گرفته است، رئیس‌جمهور دونالد ترامپ، که به دلیل تصمیم‌گیری قاطع و اقدامات بی‌پرده‌اش شناخته می‌شود، شانس واقعی برای تغییر وضعیت و غلبه بر روس‌ها دارد. با اقدام جسورانه از سوی دولت جدید کاخ سفید برای کمک به اوکراینی‌ها در شکست نیروهای اشغالگر روسیه، ارتش اوکراین که در اروپا بی‌همتا است، می‌تواند به یک متحد نظامی واقعی و قدردان برای ایالات متحده در سال‌های آینده تبدیل شود. اگر در سال‌های گذشته، نیروهای اوکراینی به احترام به ایالات متحده، برای مثال در عراق کمک می‌کردند، اکنون اگر مردم آمریکا به کی‌یف کمک کنند تا بزرگ‌ترین پیروزی نظامی پس از جنگ جهانی دوم را به دست آورند، این قدردانی می‌تواند بی‌سابقه باشد.

ایالات متحده خود پیشینه تاریخی برای چنین تصمیماتی دارد. همان‌طور که امروز اوکراینی‌ها برای استقلال از امپراتوری‌ای که آزادی مردمی که قبلاً تحت سلطه بودند را نمی‌تواند بپذیرد، می‌جنگند، آمریکایی‌ها نیز علیه امپراتوری بریتانیا جنگیدند تا از ۱۷۷۵ تا ۱۷۸۳ استقلال خود را به دست آورند. در جنگی که به نظر می‌رسید بی‌امید است و در برابر قدرتمندترین کشور جهان بود، ایالات متحده توسط فرانسه حمایت شد که حضور آن در جنگ و پیروزی مؤثر بود. نبرد معروف چساپیک، جایی که ناوگان فرانسوی تحت هدایت دریاسالار فرانسوا ژوزف پل دو گراس ناوگان بریتانیا به رهبری دریاسالار توماس گراوز را شکست داد، در محاصره یورکتاون واشنگتن بحرانی بود و به کورنوالیس فشار وارد کرد تا تسلیم شود و استقلال ایالات متحده را تأمین کرد. همان‌طور که از تاریخ بعدی می‌دانیم، آمریکایی‌ها بدهکار نماندند و برای چندین قرن قدردانی خود را از فرانسوی‌ها حفظ کردند. آن‌ها در جنگ جهانی اول (مشارکت نیروهای اکتشافی آمریکایی تحت فرماندهی ژنرال جان پرشینگ در نبردهای فرانسه) و در نبردهای حیاتی جنگ جهانی دوم (خصوصاً فرود نرماندی تحت رهبری ژنرال دوایت آیزنهاور و آزادسازی فرانسه از دست نازی‌ها) کمک کردند.

چنین تصمیماتی به سادگی گرفته نمی‌شوند و هزینه بالایی دارند. چالش‌های اخلاقی از این مقیاس نادرند و به حکمت، نجابت و شجاعت فراوان نیاز دارند تا در برابر رکود و شر استبداد ایستادگی کنند. مثال دوستی فرانسه و آمریکا نشان‌دهنده یک اتحاد وفادارانه بر اساس قدردانی متقابل است که به یک شراکت استراتژیک بلندمدت تبدیل شد و سرنوشت هر دو ملت را تقویت کرد و جهان را به مکانی امن‌تر تبدیل کرد. اکنون، ما شاهد وضعیت مشابهی در قلب اروپا هستیم و مردم آمریکا و رهبران آن فرصت دارند تا پاسخ قاطع خود را در این آزمایش تاریخی نسل‌ها ارائه دهند. دستی به سوی دوستی و حمایت دراز کنند یا روی برگردانده و به کار خود بپردازند.

بدیهی است که پس از پایان جنگ اوکراین برای استقلال از روسیه، اوکراین بخش بزرگی از سربازان خود را دموobil می‌کند. با این حال، برای ادامه بازدارندگی روس‌ها، اوکراین ارتش بزرگی، توانمند و مدرن خواهد داشت. به طور مشابه، صدها هزار سرباز اوکراینی که تجربه گسترده‌ای در جنگ‌های مدرن دارند از جبهه بازخواهند گشت و به دنبال شغل جدید خواهند بود. آن‌ها می‌توانند اساس ارتش جدید اروپا را تشکیل دهند و جایگزین نیروهای آمریکایی شوند که می‌توانند به خانه برگردند یا به هر جایی که منافع آمریکا ایجاب می‌کند اعزام شوند. اما آن‌ها همچنین می‌توانند بخشی از یک مؤلفه امنیتی کاملاً جدید باشند که توسط ایالات متحده پیشنهاد می‌شود و به هم‌پیمانان اوکراینی و منافع اروپایی توجه دارد، و بدین ترتیب موقعیت ایالات متحده را در این بخش از جهان با توانمندترین و فداکارترین نیروها تقویت کنند.

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار