به گزارش حوزه افغانستان باشگاه خبرنگاران جوان، مرکز مطالعات استراتژیک افغانستان روز پنجشنبه از جدیدترین مقاله پژوهشی خود با عنوان «ادراک نخبگان افغانستان از جمهوری اسلامی ایران» رونمایی کرد که ضرورت بهبود فرآیند عملکرد برای تبیین فهم مشترک درست به ویژه برای مخاطب غیرهم زبان و مذهب را می توان چکیده آن خواند.
روز پنجشنبه در نشستی که «محمدرضا بهرامی» سفیر ایران در کابل، « داوود مرادیان» رئیس مرکز مطالعات استراتژیکافغانستان و جمعی از فرهیختگان دانشگاهی حضور داشتند از این پژوهش که به بررسی دریافت های نخبگان افغانستان از سیاستهای جمهوری اسلامی ایران در حوزههای امنیتی، اقتصادی، مذهبی و فرهنگی پرداخته است ، رونمایی شد.
به گفته مرادیان پژوهش ارایه شده حاصل فعالیت مشترک و تلاش یک ساله مرکز مطالعات استراتژیک افغانستان با دانشگاه علامه طباطبایی ایران و مرکز همکاری های علمی و بین المللی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری جمهوری اسلامی ایران و زحمات کسانی است که درمورد ارایه تصویری روشن از روابط میان دو کشور ایران و افغانستان دغدغه جدی داشته اند.
در این پژوهش علمی که دکتر«غلامعلی چگینی زاده » به عنوان نویسنده، «سید عبدالحسین طباطبایی نسب» دستیار پژوهش، دکتر «سردار محمد رحیمی» و دکتر «ماندانا تیشهیار» نیز به عنوان مرورگران با هم همکاری داشته اند در مجموع نشانه های ارتباط درک نخبگان افغانستان از عملکردهای ایران در حوزه های سیاسی و امنیتی را مناسب ارزیابی نمی کند و با تغییر مخاطبان این نسبت نیز تغییر می کند.
بر اساس این پژوهش از مجموع جامعۀ آماری، 55 درصد نگرش ها به سیاست های امنیتی ایران مثبت ارزیابی نشده است و عدم وجود اختلاف معنادار میان آن دسته از نخبگان افغانستان که در ایران سکونت داشته اند با گروهی که چنین تجربه ای نداشته اند، نشان دهندۀ کاستی عملکرد ایران در ایجاد دریافت مثبت از این رویکردها حتی در میان کسانی است که سال ها میزبان آنها بوده است.
این تحقیق تاکید دارد که اگرچه در مجموع، نخبگان شیعۀ افغانستان دریافت مثبت تری نسبت به اهل سنت از رویکرد امنیتی دارند، اما باید توجه داشت که اکثریت مطلق جامعۀ افغانستان را اهل سنت تشکیل می دهد و دریافت منفی تر این گروه نسبت به سیاست امنیتی جمهوری اسلامی ایران، بالقوه تهدیدزاست.
همچنین در این پژوهش آمده است در خصوص سیاست مذهبی جمهوری اسلامی ایران در افغانستان، دریافت نخبگان افغانستانمثبت تر است و در مجموع 66 درصد از اعضای جامعۀ آماری، نگرش مثبتی به سیاست های مذهبی ایران در افغانستان دارند و باز بدیهی است که نگرش نخبگان شیعه به این سیاست مثبت تر از نخبگان اهل سنت افغانستان باشد.
در مورد برداشت نخبگان افغانستان از سیاست های اجتماعی جمهوری اسلامی ایران در افغانستان، اکثریت اعضای جامعۀ آماری حدود 57 درصد درک مثبتی از این سیاست ها دارند و در اینجا نیز تفاوت برداشت از سیاست های اجتماعی ایران نزد نخبگان شیعه و سنی مشهود است و همچنین این نگرش در میان جوانان مثبت تر است که یک نقطۀ قوت محسوب می شود.
در رابطه با سیاست های اقتصادی ایران در افغانستان نیز شرایط به نظر مطلوب نیست؛ هرچند حدود 59 درصد از نخبگان افغانستاندر جامعۀ آماری پیمایش، برداشت و نگرش مثبتی در رابطه با سیاست های ایران در حوزۀ اقتصادی در کشورشان دارند، اما نگرش منفی 40 درصدی جامعۀ افغانستان نسبت به این سیاست ها با توجه به حجم سرمایه گذاری های ایران در این حوزه، قابل توجه است.
در این حوزه نیز نگرش مثبت تر نخبگان شیعه نسبت به نخبگان سنی مذهب، با توجه به ترکیب مذهبی جامعۀ افغانستان، چندان نقطۀ قوت محسوب نمی شود.
در مجموع ، با توجه به نتایج این پیمایش، بررسی شاخص اعتماد به جمهوری اسلامی ایران در میان نخبگان افغان، بیانگر شرایط مطلوب و در حد انتظار نیست، به گونه ای که حدود 34 درصد از نخبگان افغانستان یعنی یک سوم آنها، اعتماد کمی به ایران دارند؛ در حالی که حدود43 درصد، نسبت به ایران اعتماد زیادی داشته و حدود 22 درصد نیز در میانۀ این دو طیف قرار گرفته اند. این شرایط بر اساس جنسیت، سن و سطح تحصیلات وضعیت مشابه دارد و در برابر، مذهب، محل سکونت و قومیت موجب تفاوت برداشت از ایران نزد نخبگان افغانستان است. شیعیان ساکن در ولایت های پکتیا، بدخشان، کابل، هرات و بلخ و اقوام تاجیک و هزاره نسبت به اهل تسنن ساکن در ولایت های قندهار،
ننگرهار، فراه و اقوام پشتون و ازبک، اعتماد بیشتری به ایران دارند.
این پژوهش از نوع تحقیق کمی و به روش پیمایشی انجام شده و داده های پرسشنامه آن در فاصله زمانی بهمن ماه 1395 تا اردیبهشت ماه 1396 جمع آوری شده است و از شیوۀ نمونه گیری، خوشه ای چند مرحله ای استفاده شده و حجم نمونه با کمک گرفتن از فرمول کوکران برابر با 730 نفر برآورد شده است.
در بین نمونه های تحقیق، 61 درصد را مردان و 39 درصد را زنان تشکیل داده اند و در این میان 69 درصد، اهل سنت و 30 درصد، اهل تشیع هستند و میانگین سن نخبگان برابر با 33 سال و بیشترین فراوانی سن متعلق به 25 ساله هاست.
حدود نیمی از نخبگان تحصیلات کارشناسی ، 15 درصد کارشناسی ارشد و 2 درصد دکترا دارند و بر حسب قومیت ، پشتون و تاجیک به ترتیب بیشترین نسبت افراد را با 34 و 32 درصد به خود اختصاص داده اند.
بعد از آن قومیت های هزاره با 22 درصد و ازبک با 7 درصد قرار دارند جدای از استان کابل مرکز افغانستان که حدود یک پنجم نمونه را به خود اختصاص داده است ، بلقی استان ها ، هر کدام بین 5 یا 6 یا 11 درصدِ نمونه را داشته اند و از نخبگان مورد بررسی حدود یک سوم تجربۀ اقامت در ایران داشته اند.
این پژوهش در جمع بندی خود با اشاره به همه مشترکات فرهنگی، زبانی، مذهبی و دینی میان دو ملت ایران و افغانستان به عنوان مزیت های ذاتی روابط دو کشور از خطر فهم اشتباه از شرایط و مخاطب و ارزیابی نادرست از بازخورد عملکردی درحوزه های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی وامنیتی آورده است که نباید از این نکته ساده غافل شد که تعارض میان ایران و افغانستان به دلیل سوء ادراک، همان قدر محتمل است که میان ایران و عربستان سعودی یا میان ایران و ایالات متحدۀ آمریکا ممکن شده است.
بر اساس یافته های این پژوهش می توان عنوان کرد که تصمیم سازان و تصمیم گیرندگان در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در حالی که همه عوامل دیگر در افغانستان را شاید در تصمیمات خود مورد ملاحظه قرار داده اند، از مهمترین عامل غفلت ورزیده اند و آن این که سیاست هایشان را در افغانستان چگونه تعبیر و فهم می شود و نتیجۀ آن نسبت به مخاطبان به چه سمت و سویی خواهد رفت.
افغانستان جامعه ای با تنوع قومی زیاد و شامل حداقل 14 گروه قومی شاخص است و اکثریت مردمانش بین 85 تا 90 درصد، اهل سنت هستند و غالب جمعیت کشور در روستاها زندگی می کنند.
ایران به عنوان همسایۀ غربی افغانستان و با بیش از 900 کیلومتر مرز مشترک، نمی تواند نسبت به افغانستان بی تفاوت باشد. تهدیدهای امنیتی سرچشمه گرفته از افغانستان به همراه دغدغه های اجتماعی و فرهنگی و پیامدهای گسترش تولید و ترانزیت مواد مخدر به افغانستان اهمیت ویژهای را در نگاه ایران داده است.
این اهمیت در سایۀ تهدیدهای نوظهور آینده ، همچون مهاجرت و تهدیدات زیست محیطی، بحران آب و ریزگردها برجسته ترنیز می شود و شرایط ژئوپلیتیکی و ویژگی های خاص قومی و مذهبی، حضور رقبای منطقه ای در کنار نوع و ماهیت بحران های منطقه ای و بین المللی، قابلیت تأثیرگذاری دو سویه بین ایران و افغانستان را ضروری و حیاتی می سازد.
به نوشته ایرنا، علاقه مندان به متن کامل این پژوهش می توانند آن را در سایت مرکز مطالعات استراتژیک افغانستان به آدرس WWW.AISS,AF مطالعه کنند.
انتهای پیام/