به گزارش حوزه افغانستان باشگاه خبرنگاران،دولت افغانستان گفته است که زمانی میتواند به پاکستان باور کنـد که صداقتِ این کشور را در گفتوگوهای صلح و کشاندن طالبان به پای میز مذاکره ببیند. در همین حال، زلمی خلیلزاد سفیر پیشین امریکا در افغانسـتان و عراق نیز در یک گفتوگوی رسانهیی تأکید کرده که صلح در افغانستان منوط به تصمیمِ پاکستان است و اگر این کشور بخواهد، میتواند در افغانستان از ادامۀ جنگ جلوگیری کند.
اما برخی از کارشناسانِ مسایل سیاسی، نسبت به سلطۀ بیچونوچرای پاکستان بر طالبان مطمین نیستند و میگویند که با تقسیم شدنِ طالبان به گروهها و دستههای مختلف، پاکستان نفوذ گسـتردۀ سابقِ خود را بر این جریان از دست داده است. این کارشناسان باور دارند که حالا طالبان یک گروه واحـد و منسجم نیستند که از یک رهبریِ واحد پیروی کنند و به همین دلیل، پاکستان در وضعیت ابهام آمیزی در برابرِ این گروهها قرار گرفته است.
این سخنان هرچند که با تغییرات در ساختار تشکیلاتی طالبان پس از اعلام مرگ ملا عمر رهبر پیشینِ آن، منطقی به نظر میرسد؛ ولی با توجه به سیاستهای پاکستان از گذشتههای دور تا به حال در رابطه با افغانستان، نمیتوان باور کرد که طالبان به تنهایی تصمیم به تحریم گفتوگوهای صلح گرفته باشـند.
طالبان به هر اندازه که به گروههای ریز و درشتِ مختلف تقسیم شوند، باز برای پاکستان به عنوان یک کلیتِ واحد مطرح هستند که میتواند سیطرۀ خود را بر آنها حفظ کند. پاکستان از آنجایی که در ایجاد گروه طالبان نقشِ اساسی داشته، به خوبی با زیر و بمهای آن آشناست و نقاط ضـعف و قوتِ آن را میداند.
از طرف دیگر، رابطۀ سران طالبان، هرقدرهم که میانِ خود اختلاف داشته باشند، با پاکستان رابطهیی تعریف شده و استراتژیک است و هرگز آنها خود را از حمایتهای پاکستان محروم نمیکنند. آنها شاید یکدیگر را نقد کننـد و گاه تلویحاً به استخبارات پاکستان ربط دهند؛ ولی منافع کلانشان همواره آنها را به متحدانِ پاکستان تبدیل میکند و باعث رفع اختلافات و کدورتها میشود.
همین چند روز پیش بود که یکی از منتقدان ملا اختر محمد منصور رهبر فعلیِ طالبان که از اعضای برجستۀ شورای کویته بود، پس از چندین ماه قطع رابطه با این گروه و رهبری آن، دوباره از آن اعلام حمایت و پشتیبانی کرد و جایگاه پیشینِ خود را بارِ دیگر به دست آورد. این نشانۀ روشنِ بازی پاکستان بود تا یک بارِ دیگر مخالفانِ ملا اختر محمد منصور را در روزهایی که بحث جنگ و صلح به شدت بالا گرفته، به دورِ او جمع کند.
گروه طالبان پس از اعلام مرگ ملا عمر، ناگهان در سراشیبِ اضمحلال و فروپاشی قرار گرفت، ولی دستهایی از بیرونِ این گروه، دوباره به آن سروسامان بخشید و وارد جنگهای شمال و جنوبِ کشور کرد.
آرایش تازۀ نیروها و نفراتِ طالبان بدون همکاری استخباراتِ پاکستان نمیتوانست صورت گیرد و این چیزیست که بهشکلی در سخنان زلمی خلیلزاد بازتاب یافته است. اما مسالۀ مهم در دوامِ سیطرۀ پاکستان بر گروه و یا گروههای طالبان و یا هم استفاده از این گروهها به عنوان ابزارهای منافع سیاسیِ آن کشور نیست؛ چرا که این مسأله چنان وضاحت یافته که دیگر نیاز به ادله و شواهد آنگونه که در برخی مواقع سران پاکستان از آن سخن میگویند، ندارد.
رابطۀ پاکستان و طالبان، رابطهیی شناخته شده و دیرینه است و این کشور بهسادهگی نمیتواند دست از حمایتِ این گروه بردارد، مگر اینکه بدیل و یا هم راه حلِ دیگری برای خواسـتهها و مطالباتِ خود یافته باشد. مسالۀ مهم برای ما به عنوان یک طرف قضیه، بحث رویکرد دولت به صلح و پاکستان است.
شفقنا نوشت: صلح از مسیر پاکستان طوری که دولت افغانستان آن را پی گیری میکند، نتیجه بخش نبوده و انتظار نمیرود که در آینده هم به ثمر برسد. وقتی که شهروندان بیگناه افغانستان همه روزه آماج شدیدترین حملاتِ گروههای طالبان قرار میگیرند، حتا طرح صلح با کسانی که بانی این حوادث خونین اند، غیر قابل دفاع مینماید.
انتهای پیام/