به گزارش خبرنگار
حوزه افغانستان باشگاه خبرنگاران جوان؛ تا به حال شنیدهاید که دو شهر با همدیگر خواهر شدهاند یا اینکه پیمان خواهرخواهندگی بین دو شهر منعقد شده باشد؟ اما به راستی خواهرخواندگی چیست و این داستان از کجا شروع شده است؟ پیمان خواهر خواندگی بین شهرها رابطهای دوستانه و هدفمند است که به منظور تبادل اطلاعات و تجارب و توسعه مناسبات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، شهری، فنی و سیاسی میان یک جامعه شهری با جامعه شهری مشابه خارجی برقرار میشود.
خواهرخواندگی
پیمان همکاری بلند مدت و رسمی دو شهر است که شهرداران دو شهر برای ایجاد
همبستگی و اتحاد بیشتر انسانی و فرهنگی منعقد میشود.
پیمان
خواهر خواندگی بین شهرهایی امضا میشود که نوعی وجه تشابه و همسانی از
قبیل ویژگیهای تاریخی، فرهنگی، نمادها مشترک و غیره با یکدیگر داشته باشند
تا از ظرفیتهای یکدیگر برای پیشبرد اهداف خاص علمی، فنی، گردشگری و نظایر
آن استفاده کنند و با اعزام گروههای کارشناسی از تجربیات یکدیگر بهرهمند
شوند.
در لیست خواهرشهرهای دنیا یک زوج آشنا به چشم میخورد. تهران - کابل نامی است که همگان را متعجب کرد. توسعه همکاریهای اقتصادی و امنیتی، پیشرفت مذاکرات صلح افغانستان و همکاریهای دوجانبه میان کابل و تهران بر سر استفاده از بندر چابهار و ... از محورهای خواهرخواندگی این دو شهر است.
خواهرخواندگی کاتالیزور بینظیری برای رشد اقتصادی
پیمان خواهر خواندگی رابطهای دوستانه و هدفمند است که به منظور تبادل اطلاعات و تجربیات و توسعه مناسبات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، شهری، فنی و سیاسی میان یک جامعه شهری با جامعه شهری همانند خارجی برقرار میشود و از آن جهت که ذاتا دربرگیرنده سه بخش اصلی یک اجتماع، یعنی حکومت محلی، تجارت، و بخشهای خصوصی (جامعه مدنی و سازمان) میشوند منحصربفرد هستند.
خواهرخواندگی از کجا آغاز شد
این پیوند با پایان جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۵ میلادی، برای نخستین بار در بین شهرهای کشورهای اروپایی شکل گرفت. مدتی بعد و در سال ۱۹۵۶، رئیسجمهور وقت آمریکا یعنی ژنرال آیزنهاور در ارائه برنامه مردم به مردم خود در شکلگیری پیمانهای خواهرخواندگی بین شهرهای آمریکا با شهرهای جهان تاکید کرد و بدین ترتیب حرکتی جهانی برای این موضوع پایهگذاری شد.
هدف آیزنهاور از تاکید روی این طرح، درگیر کردن افراد و سازماندهی گروهها در تمامی سطوح جامعه برای کاهش درگیریها در سطح جهان با انعقاد قرارداد خواهرخواندگی بود. ایجاد روابط خواهرخواندگی با پرورش تفاهم و دوستی و اعتماد در سطح بینالمللی، و تبادل برنامههای آموزشی، فرهنگی و ورزشی به توسعه توریسم و تجارت کمک میکند. بنابراین روابط خواهرخواندگی کاتالیزور بینظیری برای رشد اقتصادی است.
امروزه شهرهای خواهرخوانده یا خواهرشهرها شبکه غیرانتقاعی و غیردولتی گستردهای از شهروندان و همکاران بینالمللی را تشکیل میدهند و بیش از ۲۴۰۰ رابطه خواهرخواندگی رسمی بین شهرهای جهان وجود دارد.
خواهرخواندهها چگونه یکدیگر را پیدا میکنند
شهرها از طرق مختلفی یکدیگر را پیدا میکنند؛ گاهی شهردار دو شهر همدیگر را ملاقات کرده و با همدیگر آشنا میشوند و پس از آن مقدمات آشنایی و خواهرخواندگی شهرهای خود را فراهم میآوردند. در موارد دیگر گروه یا افرادی از اجتماع، معلمان، تجار یا اعضای انجمنهای قومی جریان امور را به دست میگیرند و کمیته خواهرخواندگی ایجاد میکنند، و سپس از رهبران منتخب خود میخواهند همکاری رسمی بین دو کشور صورت گیرد. بعضی شهرها بخاطر همنام بودن، یا به خاطر این که جشن و فستیوال مشابهی دارند با یکدیگر خواهرخوانده میشوند.
به طور کلی شهرهایی با یکدیگر روابط خواهرخوانده میشوندکه از نظر مسائل جغرافیایی، جمعیت، صنایع و منافع مشابهت دارند. از سوی دیگر مشاهده شده که قطبهای متضاد نیز میتوانند با یکدیگر همکاری موفقی داشته باشند.
خواهرخواندهها چه میکنند
برنامههای شهرهای خواهرخوانده شامل نوع منحصربفردی از همکاری و مشارکت در سه بخش اصلی یک جامعه زنده و پویا یعنی حکومت محلی، تجارت و بخشهای خصوصی میشود. این برنامه بیش از هر برنامه بینالمللی دربرگیرنده فعالیتها و پروژهها و تبادلات متنوع و گسترده هستند. تقریباً هر نوع فعالیتی که در یک اجتماع انجام میشود، برای مثال بهداشت و مراقبتهای پزشکی، محیط زیست، هنر، آموزش، توسعه اقتصادی و تجاری، امنیت عمومی، آموزشهای شهری، جوانان و غیره هر یک میتوانند موضوع یکی از پروژههای شهرهای خواهر خوانده شوند.
برای داشتن روابط خواهرخواندگی موفق شرایط و مسائلی باید رعایت شوند که از جمله آنها میتوان به حمایت و مشارکت شورای شهر، تشکیل کمیتههای ویژه، مشارکت مستقیم دپارتمانهای شهری مختلف مانند توسعه اقتصادی، فنی، امنیت عمومی و غیره، امکان همکاری بخش خصوصی مانند شرکتها و تجارتهای کوچک، توجه به تفاوتهای فرهنگی بین دو جامعه برای جلوگیری از برخوردهای فرهنگی جدی، برگزاری مباحث و سمینارهای بین فرهنگی و تعریف اهداف واضح برای روابط و همکاریها اشاره کرد.
اهداف خواهر خواندگی را می توان در موارد ذیل خلاصه کرد
• حرکت در مسیر دو رخداد مهم جهانی: "شهری شدن جهان" و "ظهور شهرهای جهانی”
• تکیه بر مشارکت آگاهانه شهروندان و به ویژه تشکلهای غیردولتی و داوطلب
• حرکت در مسیر تحقق سیاست تمرکز زدایی و ایجاد دموکراسی در مدیریت واحد شهری
• آموزش مستمر و جریان دانایی و به هنگام بودن پیکر مدیریت شهری به دانش و درک جدید و بکارگیری دستاوردهای نوین جهان
• ایجاد فرصتهای سرمایه گذاری برای سرمایه گذاران داخلی و بهره گیری از ظرفیت های سرمایه گذاران خارجی در راستای رشد و شکوفایی شهر
• ایجاد فرصت های گردشگری و تعاملات فرهنگی در راستای معرفی همه جانبه شهر در عرصه بین المللی
تفاهم خواهرخواندگی بین مسئولانی که شهرهایشان وجوه تشابه و همسان در زمینههای باستان شناسی، تاریخ، فرهنگ و نمادهای مشترکی داشته باشند امضا می شود تا از توانمندیهای آن دو شهر برای پیشبرد اهداف خاص علم، فنی، گردشگری و نظایر آن استفاده شده و با اعزام گروههای کارشناسی از تجربیات یکدیگر بهرهمند گردند. اقدامات فوق در زمینه خواهرخواندگی شهرهای افغانستان با شهرهای مشابه در جهان میتواند موجبات تقویت دیپلماسی فرهنگی این کشور را از رهگذر برگزاری هفتههای فرهنگی و جلب مشارکت شهرها و استانها برای همیاری در تقویت روابط فرهنگی بینالمللی فراهم آورد.
تهران - کابل؛ خواهر خواندههایی با هزاران آرزو
افغانستان از نظر تنوع اقلیمی جزو کشورهای برتر دنیاست، از نظر آثار فرهنگی نیز جزو کشورهای غنی دنیاست؛ این درحالی است که اصلیترین موضوع در برنامه توسعه گردشگری این کشور دستیابی به تعداد هرچه بیشتر گردشگر خارجی در سال است. اگر به ازای هر سفر توریست به افغانستان، 900 دلار درآمد مستقیم محاسبه و 2500 دلار به طور غیرمستقیم نصیب کشور شود، میتوان با ایجاد فرصتهای جدید، سهمی برای خارجیان در نظر گرفت و به هدف مهم در آمدزایی دست یافت.
موقعیت خاص افغانستان نیز این منطقه را به مقصد گردشگری تبدیل کرده تا جایی که در برنامه توسعهای کشور، گردشگری به عنوان راهبرد توسعهای نام برده شده است. در حال حاضر افغانستان منطقهای مناسب برای سرمایهگذاری است. وجود ظرفیتهای فراوان برای سرمایه گذاری در زمینه ساخت هتل، مراکز اقامتی، خدمات مالی اعتباری و... بر کسی پوشیده نیست.
توسعه همکاری های اقتصادی و امنیتی ،پیشرفت مذاکرات صلح افغانستان و همکاریهای دوجانبه میان کابل و تهران بر سر استفاده از بندر چابهار از محورهای خواهرخواندگی این دو شهر است.
منافع و نیازمندیهای متقابل ایران و افغانستان
جدای از آمارها و ارقام تجارتی، تهران - کابل در موارد دیگری نیز این روزها به یکدیگر نیاز مبرم دارند؛ برقراری صلح در افغانستان بدون کمک کشورهای همسایه دشوار است؛ به همین دلیل کابل نیازمند همکاری تهران است. بنیادگرایی و استفاده ابزاری از مخالفان کابل - تهران در پاکستان از جمله طالبان، برای ایران و افغانستان یک تهدید مشترک به حساب میرود و این دو کشور با اتخاذ تدابیر هماهنگ بهتر میتوانند علیه این تهدیدها مقابله کنند.
همچنین، ایران برای پذیرش و تثبیت جایگاه منطقهای خود، از جمله عضویت در سازمانهای بزرگ منطقهای، نیاز به تعامل مثبت با تمام کشورهای منطقه دارد و افغانستان نیز اکنون در حال تبدیل شدن به کشوری است که ایران نمیتواند در سیاستهای منطقهای بیاعتنا از کنارش عبور کند؛ در شرایطی که تحریمها تاثیرهای بارزی بر اقتصاد ایران گذاشته و اکثر همسایگان آبی و خشکی این کشور نیز سر ناسازگاری با تهران در پیش گرفتهاند، افغانستان میتواند آغوش دوستی و همکاری بگشاید.
در بعد دیگر، مواد مخدر پدیده رو به گسترش است و در صورتی که تدابیر لازم گرفته نشود، تهدید بزرگی برای افغانستان و ایران خواهد شد؛ هر دو کشور میتوانند با همکاری نزدیک در مهار این پدیده نقش مکمل داشته باشند.
خشکسالی و کاهش منابع آبی از دیگر تهدیدها و چالشهای مشترک هر دو کشور است، ولی با همکاری متقابل میتوان تا حدودی این پدیده را مهار کرد. ایران برای حل بخش از مشکلهای خود به همکاری و داشتن روابط نزدیک با هند نیاز دارد و افغانستان میتواند به عنوان یکی از متحدان نزدیک هند در منطقه، نقش برجستهای در نزدیک کردن تهران - دهلی داشته باشد.
در این میان اما به نظر نمیرسد نیازهای متقابل به تنهایی قادر باشد که روابط هر دو کشور را به سمت دوستی بیش از پیش بکشاند و شاید حداکثر بتواند نقشی در ثبات و دوام روابط دوستانه داشته باشد. آنچه نقش اساسی و کلیدی در سرد و گرم نگه داشتن روابط دو کشور خواهد داشت، تعامل توام با احترام برابر و نگرش برابر میان دو کشور است.
نگاهی به پتانسیلهـا و فرصتهـای امنیتی و سیاسی در روابط ایران وافغانستان
افزایش حضور داعش در افغانستان، تعمیق و گسترش همکاریهـای امنیتی دو کشور را اجتنابناپذیر کرده است. در این بین با توجه به شکستهـای سنگین داعش در عراق و سرکوب شدید این گروه در سوریه، انتظار میرود برخی نیروهای داعش بیشتر از حالا، به افغانستان سرازیر شوند. هر چند داعش ولـایت (ننگرهار) در شرق افغانستان را به عنوان محل فعالیت اصلی خود در این کشور انتخاب کرده است، اما در ولـایتهـای جنوبی مانند زابل و نیمروز همجوار با مرزهای ایران هم مشاهده شده است. بنابراین همکاریهـای امنیتی دو کشور در روابط دوجانبه از اهمیت فوقالعادهای برخوردار خواهد بود. در این میان برای مقابله با گروه نوظهور داعش میتوان گروه و شاخههایی از طالبان را به پای مذاکرات صلحی واقعی کشاند و یا با پا درمیانی ایران در گفتگوهای صلح افغانستان با طالبان و از آنان در جهت مقابل با داعش بهره برد.
در بعد دیگر ایران از تجربه بزرگ در بخش مبارزه با مواد مخدر برخوردار است. تجربه ایران در این بخش میتواند برای افغانستان مفید باشد. ایران یکی از مسیرهای بزرگ برای ترانزیت مواد مخدر است. در این بین وجود حدود ۹۵۰ کیلومتر مرز مشترک بین ایران و افغانستان، پیشینه تمدنی زبانی و فرهنگی، کشت و تجارت بخش عمده مواد مخدر در همسایه شرقی و وجود ناآرامیهـای متعدد قومی و سیاسی و پیامدهای متعدد سیاسی- امنیتی برای ایران داشته و از این روی اهمیت این کشور را به لحاظ ژئوپلتیکی و ژئواستراتژیکی دو چندان کرده است. لذا تهدیدهایی چون کشت فراوان مواد مخدر در افغانستان و صدور و ترانزیت آن از طریق مرزهای ایران دو کشور را به همکاری وا میدارد. در بعد دیگری مسائل و موضوعات مهمی مانند چگونگی برقراری امنیت و ثبات پایدار در منطقه، تلـاش جمعی برای مبارزه با تولید و قاچاق مواد مخدر از مهمـترین محورهایی است که با همدلی و اتحاد دو کشور محقق خواهد شد.
در بعد دیگر، حکومت وحدت ملی در ماههای اخیر تلـاش کرده است، تا به همگرایی منطقهای توجه بیشتر داشته باشد. این رویکرد نشان از توجه ویژه افغانستان به همکاریهای منطقهای دارد. چنانچه اکنون هر چند کشور افغانستان به شدت به کمکهای خارجی وابسته است و کشورهای غربی و عربی بسیاری چندان نگاه مثبتی به حضور و گسترش روابط ایران و افغانستان ندارند و یا برخی گروهها نوعی مواضع ضد ایرانی داشته و چالشهـایی چون اختلـاف بر سر حضور خارجیهـا و چالش بر سر مسئله تقسیم آب رودهای مرزی بهویژه هیرمند و هریررود وجود داشته است، اما باید گفت الزامهـای استراتژیک دو کشور را به همکاری همیشگی فرا میخواند. در این میان دو کشور میتوانند با در نظر داشتن مولفههـایی چون کمآبی در هیرمند و عدم اجرای مصوبههـای قبلی به توافقاتی نو در این حوزه برسند. گذشته از این، اکنون ایران یکی از کشورهایی است که بیشترین مهاجرین افغانستانی را در خود جا داده و بحث اختلـاف دیدگاه در مورد نگاه مهاجرین افغانستان از دیرزمانی است که بدون حل باقی مانده است. در این میان با توجه به جنگ در افغانستان و چالشهـای موجود ایران میتوان با رایزنیهـایی و انجام مصوبات و رویکردهای دقیقتـر این امر را قانونمندتر کرد و به ملـاحضات دو کشور نیز توجه نمود.
نگاهی به پتانسیلهـا و فرصتهـای فرهنگی در روابط ایران وافغانستان
پیوندهای مشترک فرهنگی و تمدنی افغانستان با ایران و روابط کهن تاریخی و فرهنگی، بر اهمیت فرهنگی افغانستان برای ایران اشاره دارد. در همین راستا میتوان افغانستان را ادامه فرهنگی ایران دانست؛ چرا که به لحاظ فرهنگی، ایران هیچ جایگزینی در افغانستان ندارد و هیچکس نمیتواند جای خالی فرهنگی ایران در کشور را پر نماید. در این بین میتوان با توجه دقیقتـر و تاکید بر ارزشهـای مشترک فرهنگی دور نوینی از همكاریهـا را آغاز کرد.
این امر توانمندیهایی را ایجاد و به تقویت و رونق مناسبات فرهنگی رهنمون میكند. علـاوه براین دو کشور میتوانند با تقویت دیپلماسی فرهنگی رویکردهایی چون شناسایی و معرفی میراث فرهنگی و تمدنی مشترک و تلـاش برای ثبت جهانی، چاپ و انتشار مجلههای علمی، تقویت همکاری بین دانشگاهها، فرهنگستانهای زبان و ادبیات، بنیان فرهنگستان علوم مشترک و توجه به ارزشهای مشترك کمک شایانی به همگرایی فرهنگی و سپس سیاسی و اقتصادی کنند.
گزارش از حمیدرضا قربانی
انتهای پیام/