آیت‌الله مکارم افزود: اگر عمل برای خدا باشد آن عمل شکل دیگری به خود می گیرد در واقع ریشه دار و کامل می شود، عملی که خالصانه  برای خدا باشد نمو و رشد می کند.

این مرجع تقلید اظهار داشت: در قرآن کریم در سوره بقره 2 آیه در خصوص عمل خالص و ناخالص مثال زده شده؛ در آیه 264 آمده است که اى كسانى كه ايمان آورده‌‏ايد، صدقه‏‌هاى خود را با منّت و آزار باطل مكنيد، مانند كسى كه مالش را براى خودنمايى به مردم‏، انفاق می‌‏كند و به خدا و روز واپسین ايمان ندارد.

وی ادامه داد: پس مَثَل او همچون مَثَل سنگ خارايى است كه بر روى آن‏، خاكى (نشسته‏) است‏، و رگبارى به آن رسيده و آن (سنگ‏) را سخت و صاف بر جاى نهاده است‏. آنان (رياكاران‏) نيز از آنچه به دست آورده‌‏اند، بهره‌‏اى نمی‌‏برند و خداوند گروه كافران را هدايت نمی‌‏كند.

 

آیت الله مکارم خاطرنشان کرد: در آیه 265 سوره بقره آمده است که کسانی که اموال خود را برای خشنودی خدا، و تثبیت (ملکات انسانی در) روح خود انفاق می‌کنند، همچون باغی است که در نقطه بلندی باشد، و بارانهای درشت به آن برسد، (و از هوای آزاد و نور آفتاب، به حد کافی بهره گیرد،) و میوه خود را دو چندان دهد (که همیشه شاداب و با طراوت است.) و خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست. اینها می خواهند فضائل اخلاقی را در وجود خودشان ریشه دار کنند. انفاق در راه خدا، جلب رضای خدا و هم فضادل اخلاقی را انسان را ریشه دار می کند.

 

وي تصريح كرد: ما در طول تاریخ حوادث جالبی را می خوانیم و از آنها ساده می گذریم، یک کار کوچک برای خدا سرچشمه مهمی شد. در داستان موسی آمده است، موسی تحت تعقیب فرعونیان بود و از مصر به طرف مدین فرار می کند به دروازه مدین که می رسد چاه آبی را در آنجا میبیند افراد گوسفندان خود را برای خوردن آب به آنجا آوردند، چشم موسی به دو دختر جوانی می افتد که در گوشه ای ایستادند.

این مرجع تقلید بیان کرد: شبان ها اجازه نزدیک شدن آنها را به آب نمی دادند، موسی به شبان ها گفت چرا به این دو دختر جوان رحم نمی کنید و اجازه نمی دهید گوسفندان شان را آب بدهند. گفتند ای جوان اگر دلت برای این دختران جوان سوخته خودت آب به دام های آنها بده، در آب در بزرگی بود و به کمک چند نفر باید این در را بلند می کرد اما هیچکس کمک او نکرد و با نیروی خدادادی و همت خود در آب را باز و به گوسفندان آن دو دختر جوان آب داد.

 

آیت الله مکارم شیرازی در ادامه گفت: موسی در گوشه ایی از سایه درخت نشسته بود که یکی از دخترهای جوان به طرف او می آید و می گوید پدر پیری دارم از تو دعوت کرده مزد کاری را که انجام دادی به تو بدهد. موسی چون در آن شهر غریب بود و جایی نداشت، خوشحال شد به خانه آنها رفت، دید که پیامبر شعیب است. 

وی یادآور شد: در ادامه این داستان موسی داماد شعیب می شود و 1 سال در خدمت شعیب بود و رمز نبوت را یاد می گیرد. یک در پاه باز کردن موسی آثار و برکاتی برای او داشت، امیدوارم همه اعمال مان را در این ماه مبارک رمضان پاک کنیم و نتیجه برکت آن را از خداوند بخواهیم.