در ساعات گذشته اتفاقات متفاوتی در سطح کشور رخ داده که برخی از مهمترين حوادث را در ذيل می‌خوانيد.

به گزارش گروه استانهاي باشگاه خبرنگاران، در ساعات گذشته اتفاقات متفاوتی در سطح کشور رخ داده که برخی از مهمترين حوادث را در ذيل می‌خوانيد.

عبور کامیون از روی راننده پراید در مقابل چشم خانواده‌اش

سرپرست پلیس راه زنجان از برخورد مرگبار کامیون با راننده سواری پراید خبر داد.

سرهنگ شیر محمدی سرپرست پلیس راه استان زنجان در گفتگو با باشگاه خبرنگاران در تشرییح جزییات این حادثه گفت: ساعت 23:20 دقیقه شب گذشته در کیلومتر 10 محور زنجان – قزوین یک دستگاه سواری پراید به هنگام حرکت  ناگهان بر اثر نقص فنی،‌ راننده در لاین سرعت متوقف شد و در حالی که 4 سرنشین از خودرو پیاده نشده، راننده جهت تعمیر خودرو از وسیله نقلیه پیاده شد.

این مقام مسئول پلیس افزود: پس از پیاده شدن راننده، کامیون از روی راننده عبور کرده تا خانواده‌ای شاهد کشته شدن یکی از اعضای خانواده‌شان باشند.

وی در خاتمه به علت وقوع این حادثه اشاره کرد و اظهار داشت: کارشناسان پلیس با حضور در صحنه حادثه علت تصادف را نقض ماده 4 قانون ایمنی راه از جانب راننده پراید اعلام کردند، چرا که راننده می‌بایست ابتدا خودرو را از لاین سرعت به کنار محور منتقل و سپس شروع به تعمیر می‌کرد.

بازی ناتمام ملیکا .../ تلنگری برای همه

زمین سخت و سقوط مرگبار از بالای سرسره، بازی ملیکا در پارک را ناتمام گذاشت و مبینا خواهر دو قلویش را در بهت و ماتم فرو برد.

خواستم در آغاز کلام از دهم شهریور 93 که مادر ملیکا و مبینا فرزندان دو قلویش را برای بازی به پارک قلعه دختر شهر کرمان برد به عنوان روز شوم یاد کنم که تلنگری به یادم آورد هیچ روز خدا، شوم نیست و ما انسان ها هستیم که با غفلت و بی توجهی، انداختن کار امروز به فردا و شاید رد شدن از کنار مسوولیت هایمان روزهای قدسی خدا را برای خود و گاهی سایرین به زمانی شوم بدل می کنیم.

بردن بچه ها به پارک میان مشغله های پدر و مادرها یکی از تفریح های قابل قبول، پسندیده، رایج و البته کم خرج است و لذت و دلهره این تفریح را همه پدر و مادرها به نوعی تجربه کرده اند.

آفتاب از لابه لای شاخ و برگ درختان به زمین می تابید، وزش نسیمی خنک گونه ها را نوازش می داد، روزی دلپذیر، درست دهم شهریور، چند روزی مانده به باز شدن مجدد مدارس و فرصتی مغتنم بود تا مادر، ملیکا و مبینای هفت ساله را که حالا به شوق و اشتیاق برای مدرسه رفتن آماده می شدند برای بازی در روزهای واپسین تابستان به پارک ببرد.

همه چیز خوب به نظر می رسید؛ ملیکا و مبینا خوشحال و شاد به سمت وسایل بازی می دویدند و سعی داشتند همه وسایل پارک را با بازی های کودکانه خود امتحان کنند.

مادر ملیکا اشک هایش را با گوشه چادرش پاک کرد و از سر درد آهی کشید و رو به من گفت: زندگی مان به سختی می گذشت همسرم با خودرو پیکانش مسافرکشی می کرد و درآمد اندکی داشت ولی خوشبخت و همیشه شاکر خدا بودیم، اما حق دخترم این نبود و این حادثه زندگی ام را به آتش کشید.

'مهدیه کوهستانی' که بغض صدایش را می لرزاند افزود: بچه ها مشغول بازی بودند، ملیکا از بالای سرسره مرا صدا کرد و گفت: مامان آب می خوام، به طرفش رفتم و از پسرم که کلاس دوم دبیرستان تحصیل می کند، خواستم مراقب بچه ها باشد تا برایشان آب تهیه کنم.

وی گفت: وقتی به سمت پارک برگشتم تا آب را به ملیکا برسانم، صدای پسرم را شندیدم که فریاد می زد مامان ملیکا از سرسره افتاد ....

وی ادامه داد: دنیا پیش چشمانم تیر و تار شد، سرسره های پارک قلعه دختر شهر کرمان از نوع فایبرگلاس و استاندارد بودند اما زیر وسایل بازی این پارک به جای کفپوش، بتن و سیمان است، ملیکا به گفته باغبان پارک و پسرم از سرسره پرت می شود و با سر به زمین می خورد.

مادر ملیکا، افزود: پسرم ملیکا را در آغوش گرفته بود، ملیکا را از پسرم گرفتم و با سرعت او را به بیمارستان شهید باهنر رساندم.

وی گفت: پزشکان بیمارستان شهید باهنر بعد از عکس گرفتن و انجام آزمایشات بسیار، گفتند ملیکا مشکلی ندارد و می توانید او را به خانه ببرید. آن روز ملیکا بالا می آورد و پزشکان می گفتند، شاید مسمومیت غذایی باشد و باعث شد او را در بیمارستان نگه دارند.

مادر ملیکا گفت: دیگر فکرم به جایی نمی رسید، نمی دانستم باید چه کار کنم، فرشته کوچولوی من از روز دهم شهریور تا دوازدهم در بیمارستان بستری بود در این مدت دخترکم راه می رفت، حرف می زد و هر بار سراغ مبینا را می گرفت.

وی ادامه داد: ظهر دوازدهم، ملیکا تشنج کرد او را به اتاق عمل انتقال دادند و چندی بعد پرستار از به کما رفتن او خبر داد.

وی لحظه ای سکوت کرد، آهی کشید و سپس گفت: خیلی برایم سخت گذشت، انتظار مرگباری بود از طرفی نگران مبینا و سه فرزند دیگرم نیز بودم، دنیا برایم سخت می گذشت، ثانیه ها کند حرکت می کردند، بعد از حدود یک ساعت یکی از پرستاران خبری را برایم آورد که دنیا را برایم به جهنمی سوزان تبدیل کرد پرستار سرش را به نشانه تاسف تکان داد و به من فهماند که ملیکا از دست رفت.

وی در حالی که به نقطه ای خیره شده بود، ادامه داد: بهت و ناباوری سراپایم را فرا گرفته بود، نه! امکان ندارد، این چه بازی مسخره ای است، مگر می شود دخترک من!

این مادر افزود: لحظاتی بعد دکتر از اتاق عمل بیرون آمد و من بهت زده به سمتش دویدم و گفتم دخترم کجاست؟ دکتر نگاهم کرد و گفت: متاسفم! و این آخرین کلمه ای بود که درباره ملیکا شنیدم.

وی گفت: وقتی به هوش آمدم و یادم آمد چه بلایی به سرم آمده از عمق وجود داد زدم و گریه کردم، مگر می شود، من فرزندانم را برای تفریح به پارک برده بودم این چه تفریحی بود چه سرنوشتی ...

خانم کوهستانی اظهار کرد: به خانه که آمدم، اوضاع فرزندانم را بدتر و اسف بارتر از خودم دیدم، مبینا هر لحظه سراغ ملیکا را می گرفت و فرزندام نیز به نوبه خود پریشان و گریان بودند، تصمیم گرفتم خودم را کمی آرام نگه دارم تا بتوانم شرایط روحی فرزندان دیگرم را کنترل کنم.

وی گفت: جای خالی ملیکا همه ما را آزار می داد و خانه برای من، همسر و فرزندانم به جهنم تبدیل شده بود دیگر هیچ چیزی نمی توانست خوشحالمان کند، شاید برای ما دنیا به آخر رسیده بود!

وی ادامه داد: بعد از گذشتن این دوره سخت، برای بی توجهی و سهل انگاری در مورد ملیکا در بیمارستان و اینکه آنها بعد از بارها عکسبرداری متوجه خونریزی مغزی ملیکا نشدند، شکایت کردم که هنوز جوابی دریافت نکرده ام.

این مادر گفت: بعد از آن برای ساکت کردن داغ دل خود و خانواده ام به شهرداری مراجعه کردم و در یکی از مراجعاتم که کف سیمان و بتنی پارک را در محل وسایل بازی مطرح کردم یکی از مسوولان شهرداری با کمال بی مهری گفت از کجا معلوم که فرزندت در پارک به زمین خورده، در حالی که باغبان پارک شاهد این اتفاق بوده است.

وی افزود: از پزشکان بیمارستان نیز به دلیل اینکه مشکل فرزندم را متوجه نشدند شکایت دارم.
وی بیان کرد: حالا مبینا خواهر دوقلوی ملیکا تنها به مدرسه می رود و هر روزش با بهانه گیری و گریه سپری می شود.

مدیرعامل سازمان پارک ها و فضای سبز شهرداری کرمان در این باره می گوید: وسایل بازی بسیاری از پارک های کشور تقریبا شرایط استاندارد را دارند و البته برای شرایط خاص سنی در نظر گرفته شده اند.

'ایمان سیف الهی' با اشاره به حادثه سقوط ملیکا از سرسره ای در پارک قلعه دختر شهر کرمان، افزود: اگر کف زمین محل قرار گرفتن وسایل بازی این پارک کف پوش داشت، بهتر بود و این کودک ضربه کمتری را متحمل می شد!

وی اظهار کرد: این سرسره و نمونه های این سرسره که در پارک های سطح شهر نیز وجود دارد، شرایط استاندارد و مجوز اداره کل استاندارد را دارند.

وی گفت: در حال حاضر حدود 70 تا 90 درصد از زمین محل استقرار وسایل بازی کودکان در پارک های شهر کرمان خاکی، شن بادامی و موزاییک است.

مدیرعامل سازمان پارک ها و فضای سبز شهرداری کرمان تاکید کرد: این سازمان ملزم به اجرای طرح کف پوش در محل قرار گرفتن وسایل بازی در پارک ها نیست.

وی گفت: ولی به مرور زمان با توجه به تعویض وسایل و نوسازی پارک ها، طرح کف پوش محل قرار گرفتن وسایل بازی در پارک ها اجرا می شود که البته اجرای این طرح زمان و هزینه نیاز دارد.

وی با بیان اینکه کودکی سن شیطنت و بازی گوشی است، گفت: احتمالا ملیکا در حال شیطنت و بازی گوشی بوده است.

سیف الهی، اظهار کرد: در حال حاضر شهرداری سعی دارد وسایل بازی با شرایط ایمنی بالاتر و بیشتر را در پارک ها استفاده کند و وسایل بازی غیر استاندارد قدیمی به طور نسبی از پارک ها جمع آوری شده است.

وی گفت: شهرداری به دلیل بودجه اندک نمی تواند همه وسایل بازی موجود در پارک ها را به صورت استاندارد تامین و تمام وسایل غیر استاندارد را در زمان کوتاهی جمع آوری کند.

وی به بازی افراد بزرگسال با وسایل بازی پارک ها و کاهش ایمنی و صدمه دیدن این وسایل اشاره کرد و از آنان خواست از بازی با این وسایل خودداری کنند.

این مقام مسوول در شهرداری کرمان با اشاره به اینکه کف پوش موجود در پارک ها چند لایه به هم فشرده است از پدر و مادرها خواست، هنگام بازی فرزندانشان با وسایل بازی از آنها مراقبت کنند و اصول اولیه بازی و رعایت نکات ایمنی را به آنها آموزش دهند.

وی با بیان اینکه شهرداری بیمه مدنی است، گفت: سیستم حقوقی شهرداری در حال پیگیری پرونده ملیکا کشاورزی است و در صورت تایید اداره حقوقی شهرداری دیه این کودک به خانواده وی پرداخت می شود.

سیف الهی با اشاره به اینکه عصرها با خانواده به منظور کنترل اوضاع وسایل بازی و سایر موارد به پارک ها می رود، بیان کرد: فرزندم بارها با همین سرسره بازی کرده است.

وی با بیان اینکه شهرداری بر اساس توانمندی و بنیه مالی، آسفالت کوچه ها را انجام می دهد، گفت: کف پوش پارک ها نیز با توجه به اعتبارت انجام می شود.

وی چهاردهم تیر امسال نیز در گفت و گو با ایرنا در گزارش 'شهربازی هایی که باید ایمن شوند' چنین گفت: بیش از 150 پارک و بوستان و بیش از 350 قطعه فضای سبز در شهر کرمان وجود دارد که حدود 800 هکتار فضای سبز را شامل می شود.

سیف الهی افزود: حدود 12 تا 13 مترمربع سرانه فضای سبز برای جمعیت حدود 700 هزار نفر جمعیت شهر کرمان وجود دارد.

وی اظهار کرد: با وجود شرایط کم آبی این مقدار فضای سبز از حد نرمال بیشتر است.

وی گفت: یک گروه از وسایل بازی موجود در پارک های عمومی شهر کرمان بدون مشارکت بخش خصوصی و برخی دیگر با مشارکت بخش خصوصی در حال فعالیت هستند.

مدیرعامل سازمان پارک ها و فضای سبز شهرداری کرمان افزود: ترامپولین، استخر توپ، استخر بادی، ماشین شارژی و غیره توسط بخش خصوصی در پارک ها در حال فعالیت هستند.

وی بیان کرد: تمامی این وسایل بازی بخش خصوصی از نظر قانونی مجوز اداره استاندارد را دارند و بیمه هستند.

وی گفت: برخی وسایل بازی موجود در پارک های شهر کرمان مانند تاب و سرسره های قدیمی به صورت غیر استاندارد وجود دارند و درصدد جمع آوری آنها هستیم.

مدیرعامل سازمان پارک ها و فضای سبز شهرداری کرمان ادامه داد: وسایل قدیمی و غیراستاندارد بازی برخی پارک های شهر کرمان جمع آوری و با مشارکت بخش خصوصی وسایل استاندارد دیگر جایگزین آنها شده است.

وی گفت: به جای تاب و سرسره های آهنی در این پارک ها وسایل بازی با پلاستیک فشرده استاندارد برای سنین زیر 10 تا 11 سال جایگزین شده است.

سیف الهی، گفت: کف پارک ها نیز در محوطه بازی با وسایل با فوم پوشانده شده است.

وی با بیان اینکه تجهیز پارک ها به عهده شهرداری های مناطق است، تصریح کرد: امسال به کمک شهرداری های مناطق چهارگانه شهر کرمان وسایل بازی فلزی جمع آوری و وسایل استاندارد جایگزین آنها شده که این طرح در حدود 60 تا 70 درصد پارک ها اجرا شده است.

وی گفت: هنوز وسایل غیر استاندارد و قدیمی در حدود 30 تا 40 درصد پارک های کرمان وجود دارد.

سیف الهی با اشاره به افزایش قیمت کالا و خدمات در بخش های مختلف، گفت: افزایش قیمت در زمینه وسایل بازی نیز مانع از تعویض کامل وسایل بازی در پارک های شهر کرمان شد.

مدیرعامل سازمان پارک ها و فضای سبز شهرداری کرمان، تصریح کرد: با توجه به کمبود منابع مالی، مشخص نیست تا چه زمانی موفق به اجرای طرح تعویض وسایل بازی فرسوده در پارک شویم.

وی افزود: 250 پیمانکار بخش خصوصی در پارک های کرمان در بخش وسایل بازی وجود دارد که با حدود هزار قطعه وسیله بازی در پارک های عمومی فعال هستند.

مدیر داخلی بیمارستان شهید باهنر کرمان نیز در گفت و گو با ایرنا با اشاره به انتقال ملیکا در روز دهم شهریور سال جاری به این بیمارستان به دلیل سقوط از سرسره، گفت: به محض ورود این بیمار به اورژانس، سی تی اسکن و سونوگرافی لگن و شکم انجام می شود.

'مسعود مقدری' افزود: نتایج آزمایشات و اقدامات پزشکی در مورد ملیکا بدون مشکل و نرمال بوده است و بعد از معاینه رزیدنت مغز و اعصاب با توجه به وجود استفراغ های مکرر این کودک از بیمارستان مرخص نمی شود.

وی اظهار کرد: ملیکا روز یازدهم نیز به دلیل وجود استفراغ های مکرر در بخش جراحی مغز و اعصاب دوباره سی تی اسکن و این بار نیز نتیجه نرمال و بدون خونریزی مغزی گزارش می شود.

وی با اشاره به اینکه در برخی موارد با وارد شدن ضربه به سر، مغز دچار ضربه و جابجایی می شود، گفت: در این حالت که بسیار خطرناک است در سی تی اسکن و عکس برداری ها خونریزی نشان داده نمی شود.

مقدری بیان کرد: با این حال پزشکان اقدام به ترخیص بیمار نکرده و با استفاده از داروهای ضد تشنج، اوضاع جسمی بیمار را کنترل کرده اند.

وی ادامه داد: با وجود استفاده از داروهای ضد تشنج، متاسفانه ملیکا تشنج می کند و به آی سی یو منتقل و دو باره سی تی اسکن می شود که عصر روز دوازدهم، بیمار علایم حیاتی خود را از دست می دهد و با وجود عملیات احیا از دنیا می رود.

وی با اشاره به خطرناک بودن برخی وسایل بازی پارک ها از جمله سرسره ها، گفت: به طور متوسط هر هفته یک کودک به دلیل بازی با این وسایل غیر استاندارد از جمله سرسره ها و سرسره بادی در اورژانس بیمارستان شهید باهنر پذیرش می شود.

مدیر بیمارستان شهید باهنر کرمان از والدین خواست علاوه بر ارایه آموزش چگونگی بازی با وسایل بازی در پارک ها از بازی فرزندانشان با وسایل بازی غیر استاندارد و غیر ایمن خودداری کنند.

دوازدهم شهریور برای ملیکا کوچولو پایان بازی های کودکانه بود ولی آیا برای مادری داغدار و پدری دلسوخته هم می تواند پایان همه خاطرات تلخ و شیرین فرزندشان باشد؟!

به امید پایان همه کمبودها و نقص ها و حوادثی تلخ چون بازی ناتمام ملیکا

مرگ کودکی دیگر بر اثر کوتاهی مسئولان

کودک 6 ساله‌اي به دلیل اتصال ترانس برق در عنبرآباد جان خود را از دست داد.

اهالی این خیابان پس از این حادثه در محل ترانس تجمع کرده و از مسئولان گلایه‌مند بودند که چندین سال است این ترانس دچار اتصالی بوده و به برق منطقه‌ای برای رفع مشکل مراجعه کردند، اما هیچ‌گونه اقدامی در این زمینه صورت نگرفته است.

بیش از پنج سال است که این ترانس با مشکل اتصال برقی مواجه است و هیچ اقدامی صورت نگرفته تا این ترانس جان یک کودک 6 ساله را گرفته است. این کودک به دلیل دست زدن به آهن اتصالی به ترانس جان خود را از دست داد.

رئیس اداره برق عنبرآباد در این زمینه گفت: چند عامل می‌تواند موجب اتصال این ترانس شده باشد که در حال بررسی است و باید کار کارشناسی صورت گیرد.

احمد کریمی‌افشار بیان کرد: با اتمام کار کارشناسی، علت اتصال ترانس مشخص شده و به اطلاع مردم می‌رسد.

مرگ دلخراش دختر نوجوان به خاطر یک اشتباه


خانه بعد از مرگ دخترشان سوت و کور شده. پیراهن سیاه به تن دارند و در غم از دست دادن فرزندشان به سوگ نشسته‌اند.

همه آرزوهایشان بر باد رفته و لبخندهایشان به ماتم نشسته. هنوز باورشان نشده که دخترشان به‌ خاطر یک سرماخوردگی ساده و اشتباه پزشک معالجش دچار سرنوشت مرگبار شود.

خانواده دژهمت ٢ ‌سال پیش به خاطر یک اشتباه پزشکی مجبور شدند خانه‌شان را بفروشند تا «سنور» فرزند ١٣ ساله‌شان دوباره سلامتی‌اش را به‌دست آورد اما چه سود که همه تلاش‌هایشان بی‌نتیجه بود و دخترشان جانش را از دست داد.

محمدرشید پدر «سنور» است. او می‌گوید: یک روز وقتی از سر کار به خانه آمدم متوجه شدم سنور دچار سرماخوردگی شده است. او را به بیمارستان بوعلی مریوان بردم. پزشک برای دخترم پنی‌سیلین تجویز کرد. داروها را از داروخانه گرفتم و نزد پزشک برگشتم تا داروهایی را که گرفته بودم ببیند. پزشک نگاهی گذرا به داروها انداخت و گفت همین الان آمپولی را که تجویز کرده باید تزریق کنیم. به قسمت تزریقات بیمارستان رفتیم. پرستار آمپول پنی‌سیلین را بدون تست تزریق کرد و گفت که احتیاجی به تست نیست.

وی ادامه می‌دهد: به خانه برگشتیم. ١٠ دقیقه نگذشته بود که سنور ناگهان بی‌هوش شد و روی زمین افتاد. وقتی او را در آغوش گرفتم متوجه شدم که نفس نمی‌کشد. دستپاچه شده بودم و نمی‌دانستم چه کار باید بکنم. خیلی سریع او را با خودروی یکی از همسایه‌ها به بیمارستان بوعلی بردیم. وقتی پزشک بیمارستان دخترم را معاینه کرد گفت هرچه سریع‌تر باید او را در ‌آی‌سی‌یو بستری کنیم. گیج شده بودم. دخترم فقط یک سرماخوردگی داشت و حالا در مدت چند ساعت کارش به اتاق آی‌سی‌یو کشیده بود. وقتی از دخترم ام‌.آر.‌آی گرفتند مشخص شد که دچار تشنج شده و به همین علت خونریزی مغزی کرده است. این سرآغاز ماجرای تلخی بود که برای سنور اتفاق افتاد؛ ماجرایی که ٢ سال به طول انجامید و سرانجام باعث مرگش شد.

محمدرشید می‌گوید: پس از ٤ روز، دخترم که همچنان بی‌هوش بود به بیمارستانی در همدان منتقل شد و ٢ ماه تمام تحت‌ نظر پزشکان قرار داشت. متاسفانه دخترم به علت این اتفاق توان حرکتش را از دست داده بود و از طرفی قدرت تکلم هم نداشت. ٢ ماه تمام چشم‌انتظار بودیم تا او بهبود یابد و حالش بهتر شود اما این اتفاق رخ نداد که هیچ، کلیه‌های او هم از کار افتاد و کارش به دیالیز کشید. بعد از مدتی به اتاق عمل رفت. همان‌جا بود که از حرف‌ پزشکان متوجه شدیم تزریق بدون تست پنی‌سیلین دخترم را به این وضعیت انداخته است.پس از ٢ ماه، پزشکان سنور را مرخص کردند. او به خانه بازگشت اما هیچ تغییری در وضعش ایجاد نشده بود. دخترک تنها مقداری از قدرت تکلمش را به‌دست آورده بود اما این وضع نیز زیاد دوام نیاورد.

محمدرشید دژهمت در ادامه از روند بیماری دخترش می‌گوید: دخترم را به خانه آوردیم و فقط شاهد درد و رنج او بودیم. در تمام مدتی که در بیمارستان بستری بود امیدوار بودیم که حالش خوب شود اما این اتفاق نیفتاد. پس از ٢ ماه به پیشنهاد آشنایان، سنور را به تهران آوردیم تا شاید پزشکان تهرانی بتوانند برایش کاری بکنند. متخصصان مغز و اعصاب بسیار تلاش کردند تا او بهتر شود اما فایده‌ای نداشت. از طرفی هزینه‌های درمانش هم آنقدر زیاد بود که دیگر توان پرداخت نداشتیم. خانه‌ام را فروختم تا بتوانم هزینه‌های بیمارستان را پرداخت کنم. در چند ماهی که سنور در تهران بستری بود در مهمانسرای وزارت جهاد بودم.

دخترک بعد از برگشت از تهران در مریوان تحت فیزیوتراپی قرار گرفت و توانست تا حدودی سلامتی‌اش را به‌دست آورد اما ماجرا به همین جا ختم نشد و دوباره دختر کوچک دچار تشنج شد و این بار به کما رفت. محمدرشید در این‌باره می‌گوید: وقتی حال دخترم بد شد او را خیلی سریع به بیمارستان بوعلی بردیم. از آنجا سنور را به بیمارستانی در سنندج منتقل کردند.

در این بیمارستان دخترم توسط یک پزشک متخصص تحت عمل جراحی قرار گرفت و شنت مغزی (لوله‌ای انعطاف‌پذیر همراه با یک دریچه که در مغز قرار می‌دهند تا مایع اضافی را از سر تخلیه کند) برایش گذاشتند اما این عمل نیز چاره‌ساز نبود. خنده از لبان دخترم رخت بربسته بود. بعد از جراحی او را به مریوان آوردم.

وی ادامه می‌دهد: تمام زندگی‌ام را وقف سنور کرده بودم. از آب‌درمانی گرفته تا ماساژدرمانی. حتی یک‌ بار او را به اربیل عراق بردم تا شاید پزشکان آنجا بتوانند کاری انجام دهند اما این کار هم فایده‌ای نداشت. دخترم از دنیا رفت تا دیگر درد و رنجی را تحمل نکند. پدر دخترک می‌گوید: الان ٢ فرزند دیگر دارم. در این مدت چوب حراج به تمام خانه و زندگی‌ام زدم و حاضر بودم حتی کلیه‌هایم را هم بفروشم تا شاید دخترم سلامتی‌اش را به دست آورد اما سرنوشت تلخی رقم خورد. حالا از پزشک و پرستار و مسئول داروخانه شکایت کرده‌ام تا پاسخگوی مرگ دخترم باشند. با بی‌توجهی آنها دخترم از دست رفت. چند کودک دیگر باید قربانی این بی‌توجهی‌ها شوند تا مسئولان کشور فکری به حال درمان و وضع بیمارستان‌های مریوان کنند؟

مریوان در انتظار بیمارستان و متخصص

امید کریمیان نماینده مردم مریوان در مجلس می‌گوید: شهر مریوان دارای دو بیمارستان است که قدمت هر کدام از آنها به حدود ٤٠ تا ٥٠‌ سال پیش برمی‌گردد. هرساله مقداری بودجه برای بازسازی فضای این بیمارستان‌ها مشخص می‌شود اما کافی نیست. با این اوصاف این دو بیمارستان همچنان دارای بافتی فرسوده هستند. از طرفی تجهیزات این بیمارستان‌ها نیز دیگر پاسخگوی بیماران نبوده و از عمر استفاده آنها گذشته است. به تازگی با تلاش فراوان توانسته‌ایم چند دستگاه پزشکی برای این بیمارستان‌ها تهیه کنیم اما هنوز کمبود تجهیزات پزشکی احساس می‌شود. جاده سنندج به مریوان جاده‌ای پر پیچ‌ و خم و خطرناک است. هر روز تصادفات زیادی در این جاده رخ می‌دهد اما از آنجا که در بیمارستان‌های مریوان هیچ‌گونه امکانات و تجهیزاتی وجود ندارد، مجروحان باید به سنندج منتقل شوند که بیشتر این افراد به خاطر وخامت حالشان در مسیر بیمارستان‌های سنندج جانشان را از دست می‌دهند.

وی در ادامه می‌گوید: موضوع دیگری که مردم مریوان از آن رنج می‌برند، نبود متخصص در بیمارستان‌هاست. چند متخصصی هم که در این شهر وجود دارند بیشتر اوقات در مطب‌هایشان در حال ویزیت بیماران هستند. اگر مورد اورژانسی پیش بیاید، تا زمانی که متخصص خود را به بیمارستان برساند بیمار جانش را از دست می‌دهد. بیشتر این کمبود‌ها هم در بحث زایمان خانم‌ها رخ می‌دهد. مثلا چند وقت پیش یک مادر باردار که زمان وضع‌ حملش بود به بیمارستان منتقل شد اما تا متخصص بخواهد از مطبش در داخل شهر به بیمارستان برسد متاسفانه مادر و نوزاد جانشان را از دست دادند. کریمیان اضافه می‌کند: تاکنون تلاش‌های زیادی برای بهبود وضع درمانی مردم شهر مریوان انجام داده‌ایم اما همچنان در نظام درمانی این شهر کمبود احساس می‌شود و ما در تلاشیم با کمک مسئولان هرچه سریع‌تر وضع مناسبی را برای مردم شهر در خصوص بهداشت و درمان فراهم کنیم.

خوش تیپی یک مرد برایش دردسرساز شد

بيچاره شدم، آبرويم رفت! نمي دانم حالا چگونه به روي همسر و فرزندانم نگاه کنم.

هيچ وقت فکر نمي کردم ماموران پليس فتا سايت هاي غيراخلاقي را رصد مي کنند، حتي لحظه اي هم تصور نمي کردم که پليس بتواند در ميان پيام ها و مطالب غيراخلاقي مرا رديابي کند...

مرد ۳۵ ساله اي که با استناد بند ب ماده ۷۴۳ قانون مجازات اسلامي و به اتهام ترغيب به ارتکاب جرايم منافي عفت دستگير شده، وقتي در شعبه ۸۲۵ دادسراي مشهد مقابل قاضي رضازاده قرار گرفت با اظهار ندامت از عمل خلاف خود گفت: سال ها قبل که مجرد بودم در يکي از روستاهاي اطراف مشهد زندگي مي کردم و در ميان دوستانم به «غلام خوش تيپ» معروف بودم به خاطر همين خيلي از دختران روستا دوست داشتند با من ازدواج کنند. اين موضوع موجب شده بود تا با غرور خاصي در کوچه هاي روستا تردد کنم و هميشه جلوي آيينه مي رفتم و سعي مي کردم با پوشيدن لباس هاي خارجي خوش تيپ تر به نظر برسم.

هنگامي که دوستانم مرا «غلام خوش تيپ» صدا مي کردند به خودم مي نازيدم آن روزها من در مشهد ادامه تحصيل دادم و ديپلم گرفتم و پس از آن هم عازم خدمت سربازي شدم. وقتي نتوانستم ديگر ادامه تحصيل بدهم به شغل زنبورداري در کوه هاي اطراف روستا مشغول شدم. در يکي از روزها که براي تهيه لوازم زنبورداري به شهر رفته بودم در يک مغازه عکاسي، عکس زيبايي گرفتم تا آن را يادگاري داشته باشم.

همه اطرافيانم با ديدن آن عکس، از تيپ من تعريف مي کردند تا اين که با دختر يکي از بستگانم ازدواج کردم و صاحب ۲ فرزند شدم سال ها از اين موضوع مي گذشت و ديگر هيچ کس از تيپ من تعريف نمي کرد. يک روز که کنار کندوهاي زنبور تنها نشسته بودم به ياد دوران مجردي افتادم که چگونه از نگاه هاي زيرکانه دختران روستا لذت مي بردم آن روز در افکار خودم غوطه ور بودم که ناگهان نقشه اي به ذهنم خطور کرد.

گوشي تلفن هوشمندم را بيرون آوردم و مدتي به عکسي که در آن مغازه گرفته بودم خيره شدم سپس، آن عکس را در شبکه هاي غيراخلاقي اينترنت قرار دادم و زير آن نوشتم جوان مجردي هستم که دوست دارم با خانمي دوست شوم و پس از آن هم مطالب غيراخلاقي ديگري به آن اضافه کردم تا بدين طريق بتوانم با فردي ارتباط برقرار کنم و ...

اما هنوز چند روز از اين ماجرا نگذشته بود که با دستور مقام قضايي ماموران پليس فتا به سراغم آمدند و مرا دستگير کردند حالا نمي دانم چگونه به چشم هاي همسر و فرزندانم نگاه کنم، نمي دانستم سايت هاي غيراخلاقي توسط دستگاه قضايي و پليس کنترل مي شود. مي دانم اشتباه بزرگي را مرتکب شدم و با آبروي خودم بازي کردم اما من فقط مي‌خواستم خوش تيپي خودم را به رخ ديگران بکشم ولي حالا بايد پشت ميله هاي زندان به عکسم نگاه کنم...

رشد کشته شدگان با سلاح سرد در سال جاری

در پنج ماه نخست امسال 51 مورد فوت ناشی از سلاح سرد به مراکز پزشکی قانونی استان تهران ارجاع شده است.

نازپرور ضمن اعلام این خبر افزود: این رقم در مقایسه با مدت مشابه در سال 1392 که تعداد فوت ناشی از سلاح سرد 48 مورد بوده است رشد 6.3 درصدی را نشان می‌دهد.

مدیرکل پزشکی قانونی استان تهران گفت: از کل 51 مورد فوت ناشی از سلاح سرد در پنج ماه نخست امسال 46 نفر مرد و پنج نفر زن بوده‌اند.

نازپرور با اعلام این خبر گفت: آلت قتاله در بیش از یک سوم قتل های کشور چاقو است. با این وجود چاقو، قمه و ... به راحتی فروتخه می‌شود و در اختیار همه قرار دارد و قانونی نیز برای منع خرید و فروش این نوع سلاح‌ها در کشور وجود ندارد.

وی گفت: برخورد پلیس با حمل کنندگان سلاح سرد و همچنین اطلاع رسانی رسانه‌ها در خصوص خطرات حمل سلاح سرد می‌تواند از عوامل موثر در کاهش قتل با این نوع سلاح‌ها باشد.

وی در ادامه با اشاره به نقش نزاع‌های خیابانی به عنوان یکی از عوامل وقوع قتل با سلاح سرد گفت: طبق آمار مراجع ذی‌صلاح اکثر قتل‌های به وقوع پیوسته بدون برنامه ریزی و قصد قبلی انجام شده است که در دسترس بودن سلاح سرد عامل اصلی وقوع این قتل‌ها بوده و ضارب بدون توجه به عواقب استفاده از چاقو، در جریان درگیری، فرد مقابل را مضروب و منجر به قتل او شده است.

انتهای پیام/ا

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.