خشونت یکی از بدترین پدیده‌هایست که علیه زنان افغانستان اعمال می‌شود. این پدیده اما در سالهای اخیر رو به گسترش بوده است.

به گزارش خبرنگار حوزه افغانستان باشگاه خبرنگاران جوان؛ خشونت یکی از بدترین پدیده های است که علیه زنان افغانستان اعمال می شود. این پدیده اما در سالهای اخیر رو به گسترش بوده است و متاسفانه افزایش یافته است. در تازه ترین گزارش کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان آمده است که خشونت علیه ز نان افغانستان نسبت به سال گذشته پنج فیصد افزایش یافته است. این کمیسیون همچنان گفته است که نوع خشونت علیه زنان نیز تغییرکرده است و دامنه ی آن نیز گسترش یافته است.

خشونت علیه زنان از مسائل مهم اجتماعی است که با وجودپیشرفت های فرهنگی و فکری در بیشتر کشورها حتی کشور هایتوسعه یافته و دموکراتیک نیز مشاهده میشود. پدیدهی خشونت علیه زنان بسان دیگر پدیده های اجتماعی، بستگی به شرایط و ویژگی های فرهنگی و اجتماعی جوامع دارد. معمولاً جوامعی که هنوز درگیر زندگی سنتی هستند و وارد زندگی مدرن و مدنیت به مفهوم نوین آن نشدهاند، بیشتر با مسئله خشونت علیه زنان دست بگریبانند تا جوامع توسعه یافته و مدرن.

در کشورهای توسعه و مدرن علاوه بر اینکه حقوق زنان در قوانین به رسمیت شناخته شده است، از خشونت علیه زنان نیز تعریف روشن و واضح ارائه شده است و برای گونه های مختلف آن مجازات جداگانه در نظر گرفته شده، اما در جوامع سنتی علاوه بر اینکه در این زمینه خلاء قانونی وجود دارد و گونه های خشونت علیه زنان بصورت مشخص توضیح داده نشده است و مجازات برای هرگونه تعیین نشده است؛ خشونت علیه زن دارای پس زمینه ی فرهنگی نیز هست و فرهنگ قبیله ای و مردسالار یکی از دلایل عمده ی خشونت علیه زنان است.

ویژگی های فرهنگیای که افغانستان دارد از یک سو میراثِ سنت های کهن و دیرینهی مردسالاری است که در تمام لایه های زندگی تجربه میشودو از سوی دیگر بی نصیب از سوغات های مدرن نیز نمانده است.

در بخش بزرگی از مناسبات و زندگی روزمره مردم افغانستان پدیدهها و افکار تازه ای که معمولاً منشأ بیرونی دارند، مشاهده میشود که به تدریج روی زندگی افراد جامعه اثر گذاشته و همچنان میگذارد. در سنت کهن و بومی افغانستان تفاوت هایجنسی به شکل آشکاری هم درزندگی خصوصی و هم در زندگی اجتماعی و حوزه عمومی وجود دارد.

حاکمیت ارزش هایقبیله ای و مردسالارانه  نهفته در بطن سنت فرهنگی، اجتماعی و سیاسی افغانستان، زنها را به شدت منزوی کرده، و بیرون از حیطه تصمیم گیری و نقش آفرینی در حوزه خصوصی و عمومی قرار داده است.

اما نوع خشونت علیه زن در جوامع مدرن و سنتی متفاوت است، در جوامع مدرن بیشتر خشونت به شکل فرهنگی اتفاق می افتد، ولی در جوامع سنتی از خشونت فزیکی علیه زنان کار گرفته می شود و لت و کوب و یا هم قطع عضو از شکل های بارز آن است.

در افغانستان هم خشونت فرهنگی علیه زنان اعمال می شود و هم خشونت فزیکی. علاوه بر اینکه زنان با آزار و اذیت خیابانی و کلامی مواجه هستند، از خشونت فزیکی نیز رنج می برند. در سالهای اخیر، بینی و گوش چند زن در افغانستان بریده شد. لت و کوب نیز یکی از انواع رایج خشونت علیه زن در افغانستان است.

چهره زنان در فرهنگ، ادبیات و هنر افغانستان نیز بیشتر اوقات به صورت ابژه خشونت تصویر شده است و نگاه لطیف و مهربانانه به زندگی زنان حتی در ادبیات داستانی و هنر افغانستان صورت نگرفته است.رمانهای مشهوری كه از نویسندگان افغانستانی در بیرون از كشور چاپ و نشر شده است و توجه مخاطبین جهانی را جلب كرده است، بازتاب دهنده نگاه خشونت آمیز به زنان است و در واقع روایت خشونت بصورت فرهنگی اش است كه زنان افغان مجبور هستند آن را تحمل بكنند.
خشونت فرهنگی موجود در ادبیات و هنر افغانستان، هرچند سالها بعد می تواند به عنوان یک تاریخ نگریسته شود و حایز اهمیت باشد، اما از سوی دیگر نگاه خشونت آمیز به زنان همچنان زنده می گردد و زنان افغانستان یکبار دیگر در متن کتابها و با کلمات قربانی خشونت مردانه می شوند.

در رمانهای چون« سنگ صبور» و « خاك و خاكستر» از عتیق رحیمی و « بادبادك باز» و « هزار خورشید تابان» از خالد حسینی، زنان به انواع گوناگون مورد خشونت قرار می گیرند. در رمان خاك و خاكستر عتیق رحیمی عروس بابه مراد توسط گروه از نظامی ها مورد تجاوز قرار می گیرد و او این صحنه را می بیند و دائم تصویر عریان عروسش در پیش چشمانش ظاهر می شود. تصویر عریان عروس بابه مراد به عنوان یک موتیف در ذهن او تکرار می شود و این نشان می دهد که خشونت نیز همچنان تداوم دارد و تکرار می شود.

در رمان بادبادك باز خالد حسینی نیز مادر حسن یکی از کاراکترهای داستان، از سوی اربابش مورد تجاوز قرار میگیرد و حسن را به صورت نا مشروع به دنیا می آورد.تجاوز ارباب به زن رعیت؛ روایتگر خشونتی است که در تاریخ افغانستان بیشتر ارباب ها بر رعیت های شان روا داشته است و  رعایا در سکوت و خاموشی آن را تحمل کرده اند. رمان سنگ صبور عتیق رحیمی نیز داستان زنی را روایت میكند كه گرفتار شوهر عقیم است و مادر شوهرش می خواهد از پسرش میراث خواری بر جای بماند، به همین خاطر عروس اش را مجبور می كند كه با یك مرد بیگانه هم بستر شود.

شوهر این زن در جنگ ها معیوب شده است و نمی تواند حرف بزند و از جایش حركت كند. به زن گفته شده است كه اگر نود روز و هر روز نود و نه بار اسم خداوند(القهار) را بگویی شوهرت جور خواهد شد و او در كنار شوهرش همچنان كه این ورد را زمزمه می كند رازهای نگفته ی زندگی اش را  برای شوهرش قصه می كند.  او آنچه را که توسط دستور مادرشوهرش بر سرش آمده است برای شوهرش روایت می کند. در آخر داستان، مرد همانند یك معجزه بر می خیزد و زن را لت و كوب می كند و زن جان می دهد.
عتیق رحیمی كتاب « سنگ صبور» را به « نادیا انجمن» شاعر هراتی تقدیم كرده است كه خود یكی از قربانی های خشونت علیه زنان بوده است.

در آثار سینمایی مشهور افغانستان نیز زنان همواره تحت ظلم و ستم قرار دارندو ما در فلم های افغانی یك زن مرفه و قدرتمند را كمتر مشاهده كرده ایم.جالب است كه رمانهای كه در آنها زنان مورد تجاوز و ظلم و ستم قرار می گیرند، بصورت اقتباسی به آثار سینمایی تبدیل شده است. عتیق رحیمی رمان خاك و خاكستر و سنگ صبورش را به فلم در آورده است و بادبادك باز خالد حسینی نیز توسط «مارك فوستر» كارگردان انگلیسی تبدیل به فلم شده است. در فیلم های مستندی که زنان فیلم ساز افغانستان ساخته اند نیز بیشتر زندگی زنان تحت ظلم و خشونت نشان داده شده است.

بنا براین برای از بردن خشونت علیه زنان باید نگاه زن ستیزانه از متن فرهنگ كشور برداشته شود و نگاه زنانه به مشكلات زنان صورت گیرد؛ بجز این كارهای دیگر هرچند كه نتایج كوتاه مدتی را شاید در پی داشته باشد ولی نمی تواند پدیده خشونت علیه زنان را بصورت دائمی از بین ببرد؛ چون این پدیده در عمق نگاه ما به زن ریشه دوانده است و آسانی از مغز مرد افغانی خارج نخواهد شد.

انتهای پیام/

برچسب ها: افغانستان ، زنان ، خشونت
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.