شاید شما هم به این اسامی برخورد کرده باشید، عناوینی که هر کدامشان دنیای شاید نادیدنی و خاص برای خود دارند و قادرند آدم را از جهان خشک و بیروح اطرافش به جهانی پر از رویا و احساس ببرند و نوازشی برای نگاههایمان شوند.
در این یادداشت و یادداشتهای آتی به معرفی چند عنوان مطرح در عرصه هنر میپردازیم، عناوینی که از نام یک سبک خبر میدهند.
پست مدرن یا پسانوگرایی، سبکی است که در مقابل هنر نو یا مدرن ایجاد شد.
هنرمندان این سبک به نوعی به عقل هجوم می برند و در واقع از این هنر برای تحلیل، توصیف و گاهی مقابله با سیاست، ادبیات، فلسفه و هنر معماری بهره میگیرند.
برای تعریف این سبک میتوان گفت، پست مدرن مجموعهی پیچیده از واکنشهایی که در فسله مدرن و پیش فرضهای آن صورت گرفته است و کمترین توافق را بین اصول اساسی عقاید با یکدیگر را دارند.
در برخی از اصول این سبک، آمده است از پست مدرنیسم، ترمیم مدرنیسم است نه نفی آن و در واقع مدرنیتهی دیگری با نگاهی متفاوت است و شونبرگ در این خصوص میگوید لازم نیست از هنر نو سخن بگوییم زیرا اگر هنر است پس نو است.
یکی دیگر از اصول این سبک نبود هیچ گونه اصل و اصول ثابت است و در این جوامع در واقع بیاصلی است که حکومت میکند ولی برخیها معتقدند که حقوق بشر، دموکراسی و بازار آزاد از نکات اصلی این مکتب در جامعه است.
افراد شاخص پسانوگرایی، کسانی چون «میشل فوکو»، «فردریش نیچه»، «مارتین هایدگو»، «میشل فوکو» و «ژان فرانسوا لیوتار» هستند.
همچنین در ایران نیز در اواخر دوران مشروطه خود مدرنیزم توسط ترجمه تعدادی از آثار بزرگ ادبی ظهور پیدا کرد و آرام آرام جنبشی در مقابل هنر کلاسیک و تبدیل آن به پست مدرن شکل گرفت.
«پسانوگرایی در ادبیات»
این سبک در داستان نویسی با ویژگیهایی همراه بود، از جمله اتفاقات غیرمنتظره، جملات و کلمات کوتاه، ورودیهای مختلف برای آغاز داستان که در واقع باعث میشوند تا قصه از اول شروع نشود بلکه از وسط یا پایان شکل بگیرد و در کل نوعی تجزیه و پراکندگی در حین متن دیده میشود.
«سینمای پست مدرن»
در سینما، نوگرایی دارای خصوصیاتی از جمله هجو، ارجاع به فیلمهای دیگر، وجود عنصر داستانگویی و ... است، که از جمله میتوان به آثار وودی آلن اشاره کرد.
این سبک همچنین در موسیقی نیز نمود پیدا کرد و زمانی این اتفاق رخ داد که هنرمند در پی بیان کامل احساساتش به سراغ بر هم زدن چهارچوبهایی رفت.
ایجاد لایههای مختلف در آهنگ و نوعی آتونالیته ابتدا توسط شوتنبرگ و جان کیج آغاز شد.
*معماری به رنگ پست مدرن
از میانه قرن بیستم این سبک با تغییر و ساختارشکنی در زمینه معماری وارد این عرصه شد. ستونها، طاقها، اشکال هرمی شکل و غیرمعمول و جذاب و استفاده از سنگ و شیشه در کنار هم در نمای سازه از ویژگیهای معماری پسانوگرا محسوب میشود.
علاوه بر اینها پست مدرنیسم در نقاشی، مجسمه و شاخههای دیگر از هنر نیز نمود پیدا کرد، میتوان گفت این سبک در نقاشی به اکسپرسیونیسم یا هیجاننمایی نزدیک است، با این تفاوت که آثار حاصل از این سبک پر از محتوی، مفهوم و توصیف دیدگاه هنرمد خالق آن است. اما برخیها بر این عقیدهاند که آثار بوجود آمده با این سبک تهی و پوچ از هر گونه معنی است و به نوعی باعث بیارزش شدن هنر میشود.
همان طور که در یادداشتهای قبلی ذکر شده بود، این سبک هم مانند خیلی از سبکهای دیگر مخالفان و موافقانی را داشته است، ولی پست مدرن دایره وسیعی دارد که باعث بیان بهتر احساسات و نگرش هنرمند نسبت به موضوعات اجتماع و مسائل دیگر که به آن اشاره شد، میشود و همچنان دوستداران خود را حفظ کرده است.
یادداشت: فاطمه شهدوست
انتهای پیام/