به گزارش خبرنگار معارف باشگاه خبرنگاران؛ مشعرالحرام يا مزدلفه، سرزمين وسيع و گستردهاي است كه بين عرفات و منا قرار گرفته و ميان دو رشته كوه محصور است. فاصله اين وادي از عرفات تا منا ۳۸۱۲ متر است كه آغاز آن، راه باريك و تنگي است به نام «مأزمين» كه بين دو كوه قرار دارد و انتهاي آنكه به سرزمين مِنا چسبيده محلي است به نام «وادي محسِّر».
حجاج شب دهم ذي الحجه را بايد در اين سرزمين به عبادت و مناجات با خدا بپردازند و جز بانوان و افراد مريض، عاجز، سالخورده و همراهانشان كه مجازند با وقوف اضطراري از نيمه شب آنجا را ترك و به سوي منا كوچ كنند، بقيه حجاج بايد تا صبح در مشعرالحرام بمانند. وقت وقوف اختياري در اين سرزمين، از اول اذان صبح تا هنگام طلوع آفتاب است و قبل از طلوع آفتاب، حجاج نبايد از آخرين حدّ مشعرالحرام كه وادي محسِّر است عبور كنند.
از كارهاي ديگري كه حجاج در اين سرزمين انجام ميدهند جمع كردن سنگ ريزههايي است كه براي رمي جمرات در منا به آنها نياز دارند.
غروب روزنهم ذي حجه و در واپسين ساعات روز عرفه، همزمان با غروب خورشيد و پس از پايان اعمال در عرفات، با شليك چند توپ و با طنين صداي اذان، يكباره و بياختيار جمعيت چون سيل از جا كنده ميشود، به گونهاي كه جز سفيديِ رنگ احرامها و گرد و غبار غليظي كه از حركت سريع و شتابزده حجاج چشمها را آزار ميدهد چيز ديگري نميبيني.
از ترس اينكه مبادا گم شوي و از همراهانت جداگردي، سخت درهراسي و سراسر وجودت مراقب اين است كه نكند جا بماني.
جمعيتي نزديك به دو ميليون نفر، در سرزميني محدود كه براي درك مواقف و مشاعر مختلف در زمانهايي مخصوص و محدود يكباره با هم حركت ميكنند و يكباره هم سكون اختيار ميكنند. سيل جمعيت و هجوم آنان كه از مليتهاي مختلفند، به قدري فشرده و پر هياهوست كه اگر با فريادي بلند نزديكترين فرد خود را صدا بزني هرگز نخواهد شنيد.
خداوند متعال در مورد اين كوچ عظيم در قرآن مجيد ميفرمايد: فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ فَاذْكُرُوا اللّه َ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ.... (1)
افاضه، حركتِ تند، سريع، با شتاب و زياد آب را ميگويند. هنگامي كه با شتاب و سرعت چون ساير مردم از عرفات كوچ كرديد، خدا را در مشعرالحرام ياد كنيد.
وقتي با همه هول و هراسي كه در دل داري حركت را آغاز نمودي، پس از چند ساعت طي مسير در تاريكي شب، به صورت پياده يا سواره ـ كه هر كدام براي خود راههاي جداگانهاي دارند ـ به سرزمين پهناور و وسيع مشعرالحرام ميرسي و چشمانت به انبوه جمعيتي از مليتهاي مختلف ميافتد كه در زير برق نورافكنها و در دل شب با زبانهاي مختلف و حالات گوناگون مشغول نماز، دعا و نيايش هستند. با ديدن اين منظره روحاني حال عجيبي به تو دست ميدهد.
در اينجا برخلاف ساير مواقف، تنها و بريده از هم ميهمان، با جمعي محدود به جايي رسيدهاي كه اطرافت را كساني گرفتهاند كه نه با زبان آنها آشنايي و نه با خودشان. به هر سو نگاه ميكني، هر كسي با روشي مشغول راز و نياز و عبادت است. برخي نشسته، برخي ايستاده، عدهاي خوابند و برخي هم متحير چشم به ديگران دوختهاند.
آن شب، شبي خاطره انگيز و فراموش نشدني است. به صبحگاهان كه نزديك ميشوي، گويي برفي سنگين باريده و همه دشت را تا دامنه تپهها سفيدي پوشانده است. جز برق و بوق ماشينها كه گاهي تمركز تو را به هم ميزند چيزي نميبيني و نميشنوي. با طلوع آفتاب، دوباره جمعيت از جاكنده ميشود تا به سوي منا، سرزمين آرزوها كوچ كند.
در روايت آمده است: حشرات و جانوران مشعرالحرام از همه بيابانها بيشتر است، اما از شب نهم منادي الهي فرياد ميزند:اي گروه حشرات و جانوران! ميهمانان و زائران الهي در راهند، از آنها دور شويد. با شنيدن اين ندا همه جانوران و حشرات در زواياي كوهها پنهان ميشوند و زماني كه حجاج از آنجا كوچ ميكنند دوباره به جاي خود باز ميگردند.
كلام را با فرازي از يكي از دعاهاي معصوم در اين سرزمين، پايان ميبريم:
«خداوندا! تو بهترين كسي هستي كه بايد از او حاجت طلب كنيم و تو بهترين كسي هستي كه بايد او را بخوانيم، و تو بهترين موجودي هستي كه بايد از او چيزي خواست. براي هر كسي كه به سوي چون تو كوچ كند بهره و جايزهاي است. پس جايزه و هديه مرا، هم در اينجا و هم در وطنم، آمرزش گناهم قرار ده، و توشه كم مرا به رحمت گستردهات بپذير، كه تو بهترين و مهربان تريني.»
ـ بقره: ۱۹۸