اكنون زمان آن فرارسیده است كه ایالات متحده امریکا و قدرت‌های نقش آفرین در مسائل خاورمیانه ، اجازه دهند کشورهای خاورمیانه براساس حاکمیت ملی و منشور سازمان ملل متحد ، بحران‌های جاری خود را مدیریت كند .

به گزارش سرويس بين‌‌الملل باشگاه خبرنگاران؛ "جفری ساکس"، استاد توسعه پایدار، مدیر موسسه زمین در دانشگاه کلمبیا، همچنین مشاور ویژه دبیر کل سازمان ملل متحد در اهداف توسعه هزاره در گزارشی در سایت "پراجکت سندیکات" نوشت: اکنون ایالات متحده امریكا دور دیگری از اقدامات نظامی در عراق و مداخله در سوریه را در دستور كار خود قرار داده است ، اما واشنگتن باید دو حقیقت اساسی را مدنظر خود قرار دهد ! 

اول اینكه ، مداخلات ایالات متحده ، که در طول دهه گذشته تریلیون‌ها دلار و به بهای جان هزاران نفر تمام شده است ، همواره به بی‌ثبات كردن خاورمیانه ، و درد و رنج عظیم در کشورهای آسیب دیده در این منطقه شده است . 

دوم اینكه ، دولت‌های منطقه - در سوریه ، عربستان سعودی ، ترکیه ، ایران ، عراق ، مصر و جاهای دیگر – انگیزه‌ها و اهداف مشترکی برای رسیدن به تعامل متقابل دارند .

 اعتقاد به این که ایالات متحده آمریکا و یا برخی از قدرت‌های خارجی (مانند روسیه) با دخالت در امور دیگران می‌توانند پیروزی قاطع را به بار آورند (بخوانید تامین منافع خود) تنها یک ژست رسانه‌ای و سیاسی بیش نبوده است . 

هنگامی که امپراطوری عثمانی در پایان جنگ جهانی اول سقوط كرد ، قدرت‌های بزرگ آن روز ، بریتانیا و فرانسه ، کشورهای جانشینی را به منظور حصول اطمینان از کنترل خود بر نفت ، جغرافیای سیاسی ، و مسیرهای حمل و نقل خاورمیانه به آسیا ، گماشتند . اهداف قدرت طلبانه آنها در قالب قرارداد سایکس - پیکات كاملا مشخص بود ، قراردادی كه به ایجاد یک الگوی "پایدار دخالت مخرب" منجر گردید . 

با ظهور امریکا به عنوان یک قدرت جهانی ، آمریكا نیز با خاورمیانه بر همین اساس رفتار كرد ، و به صورت خستگی ناپذیر به گماشتن ، سرنگونی، رشوه دادن ، یا دخالت در امور دولت‌های منطقه ، در كنار ایراد شعارهای دموکراتیک ، ادامه داد .

به عنوان مثال ، کمتر از دو سال پس از آنكه محمد مصدق ، در سال 1951 به ملی كردن شرکت نفت ایران نایل شد ، آمریکا و انگلیس با استفاده از سرویس‌های مخفی خود سرنگونی مصدق را رقم زدند و حكومت رضا پهلوی بی کفایت و استبدادی را تاسیس كردند . جای تعجب نیست ، با انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 که به سرنگونی شاه منجر گردید ، موجی از احساسات ضد آمریکایی در پی آن به وجود آمد . به جای ایجاد روابط حسنه ، ایالات متحده از صدام حسین در طول جنگ هشت ساله عراق با ایران در دهه 1980 پشتیبانی كرد .

عراق نیز با انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها دوران خوبی را تجربه نكرد . بریتانیا یک دولت تابع بی‌رحم عراقی را پس از جنگ جهانی اول ایجاد كرد ، و توانست با حمایت از نخبگان اهل سنت ، کنترل اکثریت جمعیت شیعه را در اختیار آنها در آورد . پس از آنكه نفت در دهه 1920 کشف شد ، بریتانیا برای کنترل بر حوزه‌های نفتی جدید به استفاده از نیروی نظامی روی آورد .

آمریكا با پشتیبانی از کودتای 1968 ، حزب بعث و صدام حسین را به قدرت رساند . با حمله صدام به کویت در سال 1990 ، ایالات متحده در مقابل صدام قرار گرفت ، و از آن زمان به بعد رویكرد سیاسی آمریكا در قبال عراق چهره جدیدی را از سیاست آمریکایی در منطقه به نمایش گذاشت ، از جمله به دو جنگ بعدی ، تحریم ، سرنگونی صدام ، می‌توان اشاره داشت . 

نتیجه این رویكردهای خصمانه برای عراق فاجعه بار بوده است ؛ نابودی عراق به عنوان یک جامعه فعال در جنگ داخلی ، با دخالت قدرت‌های خارجی ، که باعث تباهی شاخص‌های اقتصادی و سقوط سطح زندگی مردم عراق شد . از سال 1990 و در اثر خشونت‌های مدام، صدها هزار نفر از مردم بیگناه عراق كشته شده اند .

سوریه نیز ، پس از جنگ جهانی اول دهه‌ها سلطه فرانسه را تحمل كرده است ، و پس از آن روابط سرد و گرم با ایالات متحده و اروپا از سال 1960  دامن‌گیر این کشور شیعه شده است . در طول دهه گذشته ، ایالات متحده و متحدان آن در سال 2011، برای سرنگونی نظام بشار اسد ، به طور عمده در یک جنگ پروكسی برای تضعیف نفوذ ایران در سوریه ، وارد عمل شدند . نتایج این سیاست جنگی آمریكا برای مردم سوریه تنهای ویرانی بوده است .

اکنون اسد در قدرت باقی مانده است ، اما بیش از 190،000 نفر در سوریه کشته شدند و میلیون ها نفر در نتیجه جنگ پشتیبانی شده توسط ایالات متحده و متحدان آن ، از خانه و كاشانه خود آواره شدند . برخی مقام‌های ایالات متحده در حال حاضر برای اتحاد با اسد برای مبارزه با شبه نظامیان داعش ، كه با حمایت مالی تسلیحاتی آمریكا فعالیت داشته است ، تاكید دارند .

پس از چند دهه مداخلات بدبینانه و اغلب مخفی ایالات متحده ، بریتانیا ، فرانسه ، روسیه ، و دیگر قدرت‌های خارجی ، نهادهای سیاسی منطقه به طور گسترده بر فساد ، سیاست‌های فرقه ای ، و نیروی بی رحم بنا شده است . با این حال ، همیشه بحران جدیدی در خاورمیانه باید باشد (براساس منافع غرب) ، که آخرین آن توسط دستاوردهای اخیر داعش رقم خورده است . مداخله دوباره آمریکا ، می‌تواند به تغییر دولت ( در عراق ) و یا آغاز حملات هوایی جدید منجر گردد .

 معاملات پشت پرده و خشونت‌ها برای چنین روزی ادامه داشته است (برای ورود آمریکا به منطقه) .

صاحب نظران ادعا می‌کنند که اعراب قابلیت مدیریت دموکراسی را ندارند . در واقع ، ایالات متحده و متحدان آن به وضوح از برقراری دموکراسی در جهان عرب رضایت ندارند ، چرا که اغلب به ایجاد دولت‌هایی که ملی‌گرا ، ضداسرائیل و خطرناک به منافع نفتی امریکا منجر می‌گردید . هنگامی که برگه‌های رای مردم در این مسیر قرار بگیرد ، آمریكا به سادگی نتایج انتخابات را نادیده می‌گیرد (به عنوان مثال در سال 2006 ، زمانی که حماس اکثریت قابل توجهی از آرای مردمی در غزه را به دست آورد ، شاهد همچین رویکردی از واشنگتن بوده‌ایم).

آمریکا نمی‌تواند موج خشونت‌ها در خاورمیانه را متوقف کند (براساس منافع خود) و آسیب‌های مالی و جانی در لیبی ، غزه ، سوریه ، و عراق نشان می‌دهد كه یک راه حل سیاسی در منطقه می‌تواند به برون رفت از این بحران‌ها كمك كند ، نه دخالت خارجی !! . 

به پیشنهاد نویسنده مقاله،  "شورای امنیت سازمان ملل باید یک چارچوب بین المللی طراحی كند كه براساس آن جلوی اقدامات منافع طلبانه قدرت‌های بزرگ را بگیرد و با توافقات سیاسی توسط دولت‌ها و جناح منطقه بر این منطقه كنترل شود .

ایران ، ترکیه ، مصر ، سوریه ، عربستان سعودی ، امارات متحده عربی ، و دیگر همسایگان قدیمی این منطقه ، بدون دخالت آمریکا ، روسیه ، و قدرت‌های استعماری سابق اروپا ، می‌توانند مسائل منطقه را به راحتی حل كنند."

 مشكل اینجاست كه برخی دولت‌های دست نشانده صرفا به اجرای برنامه‌های غرب ، در راستای تامین منافع آنها ، حتی به بهای به خطر انداختن امنیت و صلح منطقه اهتمام دارند  . کشورهای خاورمیانه در راه مبارزه با گروه‌های خشن مانند داعش  عرضه نفت به بازارهای جهانی و درآمد نفتی ، وجه مشترك دارند .

در این منطقه ، به لطف دخالت‌ها و سیاست‌های خصمانه غرب ، به اندازه کافی ، فساد و اسلحه برای زنده نگه داشتن بحران‌ها برای سال‌ها وجود دارد . با توجه به شرایط فعلی خاورمیانه ، برقراری دموکراسی پایدار به زودی محقق نخواهد شد .

اما راه حل‌های پایدار ، تا زمانی که ایالات متحده و دیگر قدرت‌های خارجی همچنان به دخالت در منطقه ادامه می دهند ، محقق نخواهد شد .

 یک صد سال پس از آغاز جنگ جهانی اول ، شیوه‌های استعماری در نهایت باید به پایان برسد و  خاورمیانه باید فرصت اداره مسائل خود را ، براساس حفاظت و پشتیبانی منشور سازمان ملل متحد ، نه دخالت‌های قدرت بزرگ ، داشته باشد .


انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۶:۵۰ ۱۳ شهريور ۱۳۹۳
آمریکا ام الفساد قرن است .
آخرین اخبار