به گزارش حوزه سینمای جهان
باشگاه خبرنگاران به نقل از مووی مگ؛ ایده اولیه " این پایان است " در سال 2007 شکل گرفت، زمانی که ست روگن و اوان گلدبرگ تصمیم گرفتند تا فیلمی کوتاه براساس اتفاقات آخرالزمانی بسازند 1که در آن هنرپیشه های اصلی در نقشهای خودشان بازی کنند. آن فیلم کوتاه " ست و جی بر علیه آخرلزمان " نام داشت که گفته می شد مدت زمانش حدود 10 دقیقه بود اما تنها یک تریلر 85 ثانیه ای از آن به نمایش درآمد که آن هم فاقد کیفیت یک اثر سینمایی بود و به نظر می رسید که با یک دوربین خانگی ساخته شده است! در آن فیلم کوتاه بیشتر بازیگران اصلی این فیلم ( نه همگی ، بلکه بازیگران اصلی ) حضور داشتند ولی به حدی کیفیت ساخت آن فیلم در آن دوران پائین و دور از انتظار بود که معلوم نشد در نهایت چه اتفاقی برای آن فیلم رخ داد. اما هر چه که بود، سبب شد تا ایده اولیه فیلم در ابعاد بزرگتر و در مقیاس یک فیلم کمدی بلند روانه سینما شود که نامش را هم به " این پایان است " تغییر دادند.
داستان فیلم از جایی آغاز می شود که ست روگن در فرودگاه منتظر دوست قدیمی اش جی بروشل است که از کانادا به لس آنجلس آمده تا مدتی در کنار روگن باشد. رابطه روگن و بروشل مدتهاست که تا حدودی تیره شده و به همین جهت روگن از بروشل درخواست می کند تا به مهمانی بزرگی که در خانه جیمز فرانکو ترتیب داده شده بروند تا کمی خوشگذرانی کرده و شاید هم گذشته را فراموش کنند. بروشل با اینکه رغبتی به حضور در این مهمانی پر سر و صدا که اتفاقاً جوناه هیل هم در آن است ، ندارد ( کسی که وی به گفته خودش همیشه با او مشکل داشته! ) اما می پذیرد تا به همراه روگن به این مهمانی برود.
در مهمانی بزرگ جیمز2 فرانکو، که افراد مشهوری از جمله کریگ رابینسون و ریحانا (!) هم در آن حضور دارند، اوضاع بر وفق مراد بروشل پیش نمی رود و وی اجازه میگیرد تا به فروشگاهی سر بزند تا بتواند سیگاری تهیه کند و در مسیر هم روگن به او ملحق شده و با یکدیگر گفتگو می کنند. اما هنگامی که این دو از محوطه خارج می شوند، اتفاقاتی رخ می دهد که باورش برای آنها مشکل است از جمله اینکه از آسمان نوری ساطع شده و انسانها را با خود می برد گویی که آخرالزمان شده ! این دو هنگام برگشت به عمارت فرانکو موضوع را مطرح می کنند اما کسی به صحبت های آنها اهمیتی نمی دهد تا اینکه در حیاط فرانکو، حفره ای بزرگ باز شده و مهمانان زیادی از جمله ریحانا را به درون خود می کشد! حال در این فضای آخرالزمانی، این دوستان نه چندان صمیمی شامل جیمز فرانکو، ست روگن، جی بروشل، کریگ رابینسون و دنی مک براید باید راهی برای خروج از بحران بیابند و...
" این پایان است " دارای ایده تا حد زیادی احمقانه است که ست روگن و اوان گلدبرگ آن را پایه گذاری کرده اند اما همین ایده ضعیف به حدی جزئیات و پرداخت ریز و منحصر به فرد دارد که بطور کلی متفاوت با دیگر کمدی های رایج هالیوود است. روگن و گلدبرگ به عنوان نویسنده و کارگردان فیلم ، به خوبی به این موضوع واقف بوده اند که ایده اولیه آنها شاید پتانسیل تبدیل شدن به یک اثر بلند سینمایی را نداشته باشد چراکه واقعاً نمی توان به هیچوجه از سناریوی آخرالزمانی که در آن چند کمدین در نقشهای اصلی خودشان حضور یافته اند، جذابیت خاصی استخراج کرد. اما روگن همیشه ثابت کرده که در بدترین شرایط ممکن هم همیشه شوخی های بکر و موقعیت های جذابی برای ارائه کردن دارد و این ویژگی مثبت وی ، به خوبی در " این پایان است " به تصویر کشیده شده است.
" این پایان است " در وهله اول تماشاگر را بطور کامل غافل گیر میکند. در ابتدا مخاطب با انبوهی از بازیگران جوان که اغلب آنها ستاره سینما استند مواج3ه می شود که همگی آنها در نقش خودشان حضور دارند ( البته نام آنها مربوط به خودشان است و شخصیت هایشان تناسب چندانی با واقعیت زندگی شان ندارد ) .اما این هیجان اولیه و شوخی های رایج " پارتی ایی! " خیلی زود جذابیت خود را از دست می دهد و در همین لحظه فیلم وارد داستان اصلی آخرالزمانی اش می شود که این بخش از فیلم همانند شروع خوب و قانع کننده اش ، در یک مسیر مطمئن و حساب شده قدم بر میدارد.
البته باید تاکید کنم که " این پایان است " ابداً از فیلمنامه محکم و پایداری برخوردار نیست و بهتر بگویم، اصلاً خط داستانی خاصی در فیلم وجود ندارد که بخواهید آن را دنبال کنید. هر آنچه که " این پایان است " در خود دارد، یک داستان ساده و بی ارزش آخرالزمانی است که در آن همه جور شوخی های زشت اما خنده دار به تصویر کشیده شده است و دلیل اینکه این شوخی ها اکثرا گرفته، وجود تیمی از بازیگران و دوستان صمیمی در کنار یکدیگر است که بهترین شیمی روابط سینمایی سال را رقم زده اند. بازیگران اصلی فیلم از جمله ست روگن، جیمز فرانکو ، جوناه هیل و جی بروشل سالهاست که دوستان صمیمی یکدیگر استند و تقریباً همه طرفداران سینما هم می دانند که شوخی های این دوستان با یکدیگر، پایانی ندارد.
اما حالا تماشاگران این فرصت را یافته اند تا صمیمیت این افراد و شوخی هایی که بدون شک همگی آن " دور همی " و با مشارکت یکدیگر و شناخت از هم نوشته شده را بر پرده سینماها ببینند و از آن لذت کافی ببرند. شوخی هایی که اکثر آنها شاید زشت و ناپسند باشد، اما موقعیت سنجی و اجرای آنها به حدی استادانه توسط بازیگران اجرا شده که تماشاگران بتوانند از آن لذت ببرند.
در مورد بازیگران فیلم که تنها سرمایه فیلم هم محسوب می شوند، باید گفت که در "این پایان است" بهترین استند. جیمز فرانکو که مدتی است رو به نقشهای جدی آورده و در سینما بیشتر او را در شکل و شمایل یک جوان مصمم4 می بینیم، در " این پایان است " به اصل خویش بازگشته و در کنار دوست صمیمی اش ست روگن، بهترین عملکرد فیلم را رقم زده است.
جوناه هیل هم مانند همیشه با زبان تیز و گزنده اش و نوع بیان منحصر به فردش ، لحظات مفرح زیادی را زنده کرده که می تواند باعث خنده هر مخاطبی شود. جی بروشل که شاید نسبت به دیگر بازیگران فیلم ، بیشتر در نقش شخصیت واقعی خودش نباشد هم قانع کننده ظاهر شده است و هرگز ناهماهنگی بین او و دیگران بازیگران فیلم شکل نمی گیرد. در این میان یک بازیگر بطور کامل خارج از گروه دوستان فیلم بوده است و می توان گفت تنها بازیگری است که پیشینه هیچ دوستی خاصی با مجموعه بازیگران فیلم نداشته و آن هم جناب کریگ رابینسون است که خب ، درخشان نیست اما وقتی که همه بازیگرها در بهترین فرم خود قرار دارند، ضعف حضور او هم جبران میشود.
در نهایت باید بگویم که " این پایان است " یک کمدی جذاب شکل گرفته بر پایه روابط شخصی بازیگران و شوخی های همیشگی میان خودشان است که هیچ عاملی به جز این، دخالتی در جذابیت فیلم نداشته است. " این پایان است " فیلمنامه سرراست و احمقانه ای دارد اما شوخی های نوشته شده برای موقعیت های مختلف فیلم به حدی قدرتمند و خنده دار و ناب استند که بتوانند به راحتی لبخند را بر لبان شما بیاورند. حضور بازیگران مهمانی از جمله اِما واتسون و کلی چهره سرشناس دیگر، از " این پایان است " کمدی ساخته که گمان می کنم هر مخاطب سینما باید آن را ببیند.
انتهای پیام/ص