متن کامل مصاحبه اوباما با حاييم سابان مدير مرکز سابان بدين شرح است:
سابان پرسيد آقاي رئيس جمهور، نظرسنجيها نشان ميدهد که 77 درصد اسرائيليها اعتقاد دارند که نخستين توافق هستهاي ايران را از دستيابي به سلاح هستهاي باز نميدارد و آنها اين واقعيت را يک مسئله موجوديتي براي خود ميدانند. براي اين که نگراني مردم اسرائيل برطرف شود، چه حرفي براي گفتن داريد؟
باراک اوباما گفت قبل از اين که جواب اين سوال را بدهم ، اجازه دهيد از شما (حاييم سابان مدير اجرايي مرکز سابان ) بخاطر کار بزرگ تان تشکر کنم. به نظر من ، کنفرانس سابان و مرکز سابان کار بزرگي انجام داده اند و ساز و کاري براي ما فراهم مي کنند تا به موضوعات و مسائل به طور سطحي نگاه نکنيم. قطعاً چالشها در خاورميانه فراوانند و کاري که اينجا انجام مي شود ، بزرگ است.
از اين رو من ميخواهم از استروب تالبوت (مدير مرکز بروکينگز) نيز که امروز ميزبان ماست و همچنين همه کساني که اينجا هستند از جمله برخي اعضاي بلند مرتبه دولت اسرائيل و برخي دوستان تشکر کنم.
اجازه دهيد صحبت خود را با مقدمه اي شروع کنم که بارها به زبان آورده ام. نه فقط درجهت منافع ملي اسرائيل يا منافع امنيت ملي منطقه بلکه به نفع امنيت ملي آمريکاست که از دستيابي ايران به سلاح هسته اي جلوگيري شود.
بخاطر داشته باشيد که وقتي من براي اولين بار وارد کاخ سفيد شدم ، در چه نقطه اي قرار داشتيم. ايران از کمتر از دويست سانتريفوژ به هزاران دستگاه و در برخي موارد دستگاه هاي پيشرفته تر رسيده بود. برنامه آنها به نقطه اي رسيده بود که در آن ظرفيت آستانه هسته اي شان سرعت پيدا کرده بود به گونه اي که ما را نگران مي کرد از اين رو من به تيم خود و شرکاي بين المللي مان گفتم که بايد جديتر به قضيه نگاه کنيم و برداشت ايران را از هزينه- فايده برنامهشان تغيير دهيم.
مجموعه بيسابقهاي از تحريم ايجاد کرديم که درآمدهاي نفتياش را بيش از نصف کاهش داد و پاسخ مردم ايران اين بود که بايد مسير جديدي در تعامل با جامعه جهاني و رسيدگي به اين تحريم ها در پيش بگيرند. و اين شد که پرزيدنت روحاني به قدرت رسيد.
البته اين بدان معنا نيست که ما بايد به او يا هر کس ديگري در ايران اعتماد کنيم. اما همانطور که بارها گفته ام حتي با وجود اين که هيچ گزينه اي را از روي ميز حذف نمي کنم ، آنچه که بايد آزمايش کنيم ، احتمال حل و فصل ديپلماتيک اين مسئله است. و اين معامله اي است که توانستيم در مراحل نخست به لطف تلاش هاي جان کري و همکارانش در گروه پنج بعلاوه يک در ژنو منعقد کنيم.
پس ، به دقت به کاري که ما انجام داديم ، نگاه کنيد. براي اولين بار در يک دهه گذشته ، ما پيشرويهاي برنامه هسته اي ايران را متوقف کرديم. ما نه تنها اطمينان حاصل کردهايم که در فوردو و نطنز سانتريفوژهاي جديد نصب نمي شود بلکه از آنها خواسته ايم غنيسازي بيست درصدي خود را به عقب برانند.
سابان پرسيد تا چه حد؟
اوباما گفت تا حد صفر. بنابراين شما اظهارات نخست نتانياهو را که سال گذشته در سازمان ملل ايراد شد ، به خاطر داريد...
سابان در ادامه پرسيد کارتون با خط قرمز؟
اوباما: تصوير يک بمب، او به غني سازي بيست درصدي اشاره داشت. نگراني اين بود که اگر ايران به مقادير زياد از اين نوع اورانيوم دست يابد ، ظرفيت کافي براي پيشروي و ساخت يک بمب هستهاي را خواهد داشت.ما اين مقدار را به صفر ميرسانيم. پيشروي تاسيسات اراک را متوقف ميکنيم.
اوباما در ادامه سخنان خود در مرکز سابان واشنگتن گفت ما هر روز بازرسان را در فردو و نطنز خواهيم داشت.بازرسي هاي بيشتر در اراک انجام خواهد شد. و در نتيجه ، در اين دوره شش ماهه ، ايران نمي تواند برنامه خود را به پيش ببرد يا به ذخاير اورانيوم غني شده اش (غناي بالا) بيفزايد.
هم اکنون آنچه ما در عوض اين اقدامات انجام داده ايم، اين تحريم ها به قوت خود باقي ميماند. زيرساخت تحريمها در بخش نفت ، مالي و بانکي باقي مي ماند. کاري که ما کرديم اين بود که کمي شير آب را باز کرديم و همانطور که گفتيم ، حداکثر هفت ميليارد دلار از يکصد ميليارد دلار دارايي آنها که در نتيجه تحريمهاي ما مسدود شده است، آزاد ميشود. بدين ترتيب زمان و فضاي لازم براي ما به وجود ميآيد تا ببينيم آيا آنها مي توانند در يک مسير ، يک توافق جامع و دائمي که به ما اطمينان ميدهد آنها قصد ساخت بمب هسته اي ندارند ، حرکت کنند.
سابان: من درک مي کنم. درباره اين هفت ميليارد دلار سوال دارم.چگونه مي توانيم کساني را که در ژنو با ما همکاري کردند ، کساني که از همين الان براي معاملات به تهران روي آورده اند ، از تبديل اين هفت ميليارد دلار به هفتاد ميليارد دلار بازداريم؟ما مي توانيم کار خودمان را کنترل کنيم اما آيا مي توانيم کار ديگران را نيز کنترل کنيم؟
اوباما در پاسخ به اين سوال گفت دقيقاً به همين علت است که زمان توافق تناسب دارد.يکي از مسائلي که ما را هميشه نگران مي کرد اين بود که اگر در تلاش براي حل و فصل ديپلماتيک اين مسئله حسن نيت نشان ندهيم ، تحريمها به تدريج فرو ميريزد.
بخاطر داشته باشيد دو سال کار فشرده ديپلماتيک موجب شد اين تحريم ها شکل بگيرد. اينها فقط تحريم هاي يکجانبه آمريکا نيست بلکه تحريم هايي هستند که در آن روسيه ، چين و برخي از متحدان مان از جمله کره جنوبي و ژاپن که تحريم ها را پرهزينه مي بينند ، مشارکت دارند.اما به همين علت است که اين تحريم ها مفيد واقع شده اند. آنچه مورد تاکيد ماست اين است که هيچکدام از تحريم ها کليدي لغو نميشوند، ما يک روزنه کوچک باز ميکنيم که آنها(ايراني ها) از طريق آن ميتوانند به بخشي از درآمدهاي خود دسترسي پيدا کنند اما ما مي توانيم آن را کنترل کنيم و اين لغو برگشت پذير است. در طول اين دوره شش ماهه اگر ايران نشان دهد که پايبند توافقنامه نيست و در مذاکره حسن نيت ندارد ، ما مي توانيم تحريم ها را بازگردانيم و حتي آنها را تشديد کنيم.
اما خلاصه کلام اين است. در نهايت، هدف من به عنوان رئيس جمهور ايالات متحده آمريکا - حرفي که علني و غيرعلني همه جا گفته ام- اين است که ايران را از رسيدن به سلاح هسته اي بازدارم. اما همچنين گفته ام که بهترين روش براي بازداشتن ايران از رسيدن به سلاح هسته اي يک راه حل جامع ، قابل تاييد ديپلماتيک است بدون اينکه گزينههاي ديگر از روي ميز حذف شود- البته اگر در رسيدن به اين راه حل شکست بخوريم.
مهم است که اين موضوع را در شش ماه آينده محک بزنيم و مراقب باشيم که وقتي در حال مذاکره هستيم ، آنها مخفيانه موقعيت خود را ارتقاء ندهند يا در شرايط ميداني داخل ايران تغيير ايجاد نکنند. اگر در پايان شش ماه مشخص شود که ما نمي توانيم به معامله برسيم ، در موقعيت بدتر قرار نخواهيم داشت و در واقع اهرم بيشتري در برابر جامعه جهاني براي ادامه تحريم ها و حتي تشديد آنها در اختيار خواهيم داشت.از طرف ديگر ، اگر بتوانيم به معامله برسيم ، آنچه که از طريق حل و فصل ديپلماتيک اين مسئله به دست مي آوريم ، واقعاً بيشتر از دستاوردي است که از طريق ديگر گزينههاي در دسترس خود به آن ميرسيم.
سابان: اميدواريم همينطور باشد.
اوباما:قطعاً.
در ادامه اين مصاحبه در مرکز سابان، حاييم سابان پرسيد شما ميزبان ضيافت شام عيد پسح در کاخ سفيد بوديد.
اوباما گفت ، بله همينطور است.
سابان گفت و شما اين گفته معروف را مي دانيد که « چرا اين شب با شب هاي ديگر فرق دارد؟» حالا من سوال ديگري از شما مي پرسم. پرزيدنت ريگان با بهترين نيت و بيشترين تلاش وعده داد که پاکستان هسته اي نخواهد شد. اتفاق نيفتاد؟. پرزيدنت کلينتون نيز قول داد که کره شمالي هسته اي نشود. چرا اين توافق هسته اي بايد با ديگر معاملات هستهاي فرق داشته باشد؟
اوباما: نه ، ما هنوز نمي دانيم.فکر مي کنم مهم است که همه بدانند که اين مسئله سخت است.زيرا فناوري چرخه هسته اي را مي توانيد از اينترنت بگيريد .دانش ساخت بمب هسته اي تقريباً در اينترنت وجود دارد. و ايران يک کشور بزرگ و نسبتاً ثروتمند است و از اين رو بايد اين احتمال را که آنها براي رسيدن به سلاح هسته اي تلاش ميکنند، جدي بگيريم. کل موضوع اين است.
اگر به تاريخ نظري اندازيد، ميبينيد که وقتي ما با کره شمالي به توافق رسيديم ، اين کشور تقريباً يک سلاح هسته اي داشت. در خصوص پاکستان نيز اصلاً از بازرسي ، تحريم بين المللي و قطعنامه هاي سازمان ملل خبري نبود. ما توانستيم يک ائتلاف بين المللي و ساز و کار بيسابقه و بينظير راستيآزمايي در مورد برنامه هستهاي ايران ايجاد کنيم. اين کار آسان نيست و به همين علت بايد آن را جدي بگيريم.
وقتي مردم سوال ميکنند چرا بايد با آنها مذاکره کنيم و نمي توانيم به آنها اعتماد کنيم ، در پاسخ به آنها تلاش نمي کنم انتخاب بين اين معامله و گزينه ايده آل را تشريح کنم بلکه مي گويم که انتخاب بين اين معامله و ديگر گزينه هاست.
اگر من گزينه اي داشته باشم ، اگر ما ميتوانستيم گزينهاي ايجاد کنيم که درآن ايران تک تک پيچ و مهره اي برنامه هستهاي اش را برچيند و احتمال داشتن برنامه هسته اي را براي هميشه فراموش کند و بدين طريق از توانمنديهاي نظامياش نيز خلاص شود ، اين گزينه را در پيش ميگرفتيم.اما...
سابان: سوال بعدي..
اوباما :اجازه دهيد! من ميخواهم مطمئن شوم که همه متوجه موضوع شده اند - اين که آن گزينه خاص وجود ندارد.از اين رو ما ناچاريم با توجه به گزينه هاي موجود تصميم گيري کنيم و بهترين راه را براي اطمينان يافتن از اين که ايران به سلاح هسته اي نمي رسد ، انتخاب کنيم. و بهترين راه براي اطمينان يافتن از اين مسئله ، آزمودن مسير ديپلماتيک است و اين مسير بر اساس اعتماد نيست بلکه بر اساس راستيآزماييهاي ماست.در ضمن اين واقعيت که ايران در خاورميانه و جهان رفتارهايي مضر براي آمريکا و اسرائيل دارد ، فراموش نميشود.
و ما به تلاش خود براي به چالش کشيدن اقدامات آنها ادامه مي دهيم. ما تسليم تهديداتي که عليه دوستان و متحدانمان در منطقه وجود دارد ، نمي شويم و اين نکته را کاملاً روشن کرده ايم.تعهد ما به امنيت اسرائيل خيلي مقدس است و آنها اين را مي دانند.آنها هيچ شکي در اين باره ندارند.
اما اگر ما بتوانيم به همان روشي که رونالد ريگان با جماهير شوروي مذاکره مي کرد و در ضمن آنها را به چالش ميکشيد ، درباره برنامه هسته اي (ايران) مذاکره کنيم، يک تهديد حساس و موجوديتي در زرادخانه آنها بين ميرود. و به ما امکان ميدهد در نهايت بر آنها پيروز شويم- بدون اين که نگران تشديد تنشها يا روشن شدن جرقه مسابقه تسليحات هستهاي در پرتنش ترين منطقه دنيا باشيم.
سابان گفت متأسفانه حق باشماست. همينطور مي شود. تام فريدمن در يکي از مقالاتش به مطلب جالبي اشاره کرده است.اوگفت:« هرگز بدون اهرم و حضور چند ديوانه در طرف خود با ايران مذاکره نکنيد. ما بايد از ديوانه ها پيشي بگيريم.» نظر شما چيست؟
اوباما افزود تام (فريدمن) يک ناظر باهوش است و من خبر دارم که دوستم - نتانياهو - سخنران بعدي است و اگر تام مي خواهد نتانياهو را به اين روش که شما گفتيد ، توصيف کند ، اين ...
سابان: من اين را نگفتم.
اوباما: اين حق اوست و ديدگاه من نيست. نخست وزير نتانياهو و من در پنج سال گذشته دائماً درباره اين مسائل با هم مشورت و رايزني کرده ايم. و فکر مي کنم اين نکته ارزش تکرار را دارد که: همکاري هاي نظامي ايالات متحده با اسرائيل هيچوقت مثل الان نبوده است ، همکاري هاي اطلاعاتي ما با اسرائيل هيچوقت به اين حد نبوده است ، حمايت ما از امنيت اسرائيل هيچوقت به اين قوت نبوده است.همکاري در زمينه سامانه گنبد آهنين ، مديريت اوضاع سال قبل در غزه ، هماهنگي هايمان در خصوص مسائل دشوار پيش روي اسرائيل هيچوقت بدين حد نبوده است.اين فقط نظر من نيست و فکر مي کنم قابل تاييد باشد.
دورههايي وجود دارد که من به عنوان رئيس جمهور ايالات متحده بايد ديدگاههاي تاکتيکي متفاوت با ديدگاه نخست وزير اسرائيل داشته باشم و اين قابل درک است زيرا اسرائيل نمي تواند امنيت خود را بي خيال شود.با توجه به سوابق تاريخي که مردم اسرائيل نيز آن را خوب درک مي کنند ، آنها ارزيابي هاي خودشان را از نيازهاي امنيتي شان دارند. و ما به اين ارزيابيها احترام ميگذاريم و در گفتگو با نخست وزير نتانياهو نيز بارها به اين مورد اشاره کردهام.
اما در نهايت، از نقطه نظر تاکتيکي ديدگاه من اين است که ما بايد اين پيشنهاد را آزمايش کنيم چرا که باعث ميشود در سطح بين المللي قويتر شويم و شايد به معامله اي برسيم که به ما در خصوص نرسيدن ايران به سلاح هسته اي اطمينان مي دهد. اينطور نيست که ظرفيت زيادي براي پنهان کاري وجود داشته باشد.ما قادر به ارزيابي خواهيم بود زيرا گروه پنج بعلاوه يک و جامعه جهاني به دقت جزئيات و ابعاد يک معامله احتمالي نهايي را بررسي مي کنند و ما با همه دوستان خود از جمله اسرائيل در خصوص اين هدف نهايي مشورت خواهيم کرد.و اگر نتوانيم به اين نقطه برسيم، آنگاه ، معامله نکردن بهتر از يک معامله بد خواهد بود. اما فقط تصور اين که يک معامله بد خواهيم داشت و در نتيجه حتي براي معامله تلاش نکنيم ، يک اشتباه هولناک است.
در ادامه اين گفتگو سابان گفت: من شخصاً خوشحالم که اسرائيل و آمريکا برغم خطوط قرمز در نقاط مختلف در هدف نهايي اشتراک نظر دارند.
اوباما: کاملاً همينطور است.
سابان: و ايران به بمب هسته اي نخواهد رسيد؟
اوباما:کاملاً همينطور است.
سابان: متشکرم. آيا مي توانيم به مسئله اسرائيل و فلسطينيان بپردازيم؟
اوباما: بله
سابان: ابتدا از شما به خاطر تلاش هايتان براي برقراري صلح در خاورميانه تشکر مي کنم. مردم درباره يک راه حل تحميلي آمريکايي صحبت مي کنند. ما اين شايعات را شنيده ايم.آمريکا هميشه گفته است که قصد تحميل ندارد. پيشنهاد شما چيست؟
اوباما: ابتدا بايد بگويم که شصت سال است ما با اين چالش دست و پنجه نرم مي کنيم. و من دائماً گفته ام که تنها راه حل اين مسئله اين است :اگر مردم اسرائيل و فلسطينيان به اين نتيجه برسند که آينده خودشان و آينده فرزندانشان ونوه هايشان با صلح و نه جنگ بهتر خواهد شد ، مشکل حل مي شود.آمريکا مي تواند نقش موثر در تسهيل مذاکرات ايفاء کند ، ما مي توانيم کمک کنيم اختلافات برطرف شود.اما دو طرف بايد بخواهند که به اين مرحله برسند. و من به نخست وزير نتانياهو و پرزيدنت عباس به خاطر تلاش هاي شجاعانه شان که به مذاکرات جدي در چند ماه گذشته منجر شده است ، آفرين مي گويم. اين کار آسان نيست اما آنها به مسائلي که همه ما مي دانيم مسائل کليدي اند ، ختم مي شوند: زمين ، امنيت ، آوارگان و بيت المقدس.
در اين خصوص موارد غافلگيرکننده يا اسرار چنداني وجود ندارد. ما مي دانيم خطوط کلي توافق احتمالي چه خواهد بود. اما سوال اين است که آيا دو طرف تمايل دارند که در صورت محقق شدن اهداف نهايي شان ، خطرات بزرگ سياسي را به جان بخرند.جان کلام براي فلسطيني ها اين است که کشور مستقل خودشان را داشته باشند.هدف نهايي اسرائيلي ها تا حد زيادي ، کشور اسرائيل به عنوان يک کشور امن يهودي است. و اين مسائل در چند ماه گذشته در مذاکرات به طور جدي مورد بحث قرار گرفته اند.و من مطلع هستم که تزيپي ليوني اينجاست و در مذاکرات شرکت دارد و ما از تلاش هاي او تقدير مي کنيم.
فکر مي کنم که در چند ماه آينده اين امکان وجود دارد که يک چارچوب کلي برسيم که تک تک جزئيات نمي پردازد اما ما را به نقطه اي مي رساند که در نظر همه بهتر از حرکت به سمت عقب خواهد بود. برخي اوقات وقتي از يک کوه بالا مي رويم حتي وقتي ترسناک باشد ، بالا رفتن راحت تر از پايين آمدن است.و من فکر مي کنم الان در نقطه اي قرار داريم که مي توانيم به راه حل تشکيل دو کشور برسيم راه حلي که اسرائيلي ها و فلسطينيان مي توانند در کنار هم در صلح و امنيت زندگي کنند.اما اين مستلزم تصميمات بسيار سخت و دشوار است.
نکته اي که بايد به آن اشاره کنم ، اين است که ما زمان زيادي صرف کار با نخست وزير نتانياهو و کل تيم او کرده ايم تا به ديدگاه اسرائيلي ها درباره لازمه هاي امنيتي شان در چنين سناريويي پي ببريم. و اينجا بار ديگر تاکيد مي کنم که ما مي دانيم نبايد به اسرائيل ديکته کنيم نيازهاي امنيتي اش چيست.اما کاري که ما انجام مي دهيم اين است که تلاش کنيم نيازهاي اسرائيل را درک کنيم و از طريق مشورت و رايزني ببينيم آيا ايده هايي براي تکميل آن وجود دارد يا نه.
من يکي از ژنرال هاي سابق را ( جان آلن) که اخيراً فرمانده کل نيروهاي ائتلافي در افغانستان بود ، منصوب کردم.او بازنشسته شده اما حاضر است اين ماموريت را انجام دهد. او در حال بررسي کل چالش هاي امنيتي است.
سابان: آيا او به نتيجهاي رسيده است ؟
اوباما: بله ، او به اين نتيجه رسيده است که امکان اجرايي شدن راه حل تشکيل دو کشور که نيازهاي اصلي امنيتي اسرائيل را برآورده مي سازد ، وجود دارد.البته اين نتيجه گيري اوست.اما در نهايت او تصميم گيرنده نيست.نخست وزير نتانياهو و مقامات نظامي و اطلاعاتي اسرائيل بايد تصميم بگيرند.و در نهايت ، فلسطينيان نيز بپذيرند که يک دوره انتقالي وجود خواهد داشت که در آن مردم اسرائيل توقع ندارند مسئله غزه در کرانه باختري تکرار شود. اين غيرقابل قبول است. و من فکر مي کنم که ما مي توانيم به نقطه اي برسيم که اسرائيل به آن اطمينان داشته باشد اما بايد ببينيم که آيا اسرائيلي ها موافقت مي کنند يا اين که آيا پرزيدنت عباس مي پذيرد که اين دوره انتقالي مستلزم خويشتنداري فلسطينيان نيز خواهد بود. آنها همان روز اول به هر چيزي که مي خواهند ، نمي رسند. و اين مشکلات سياسي براي عباس به وجود مي آورد.
سابان: سوال بعدي من اين است که واکنش نخست وزير به قضيه ژنرال آلن به جاي جان کري چه بود؟
اوباما: از جان کري يا نخست وزير سوال کنيد. من از طرف آنها صحبت نمي کنم.
سابان: آنها جواب نخواهند داد.
اوباما:بله شايد اينطور باشد.
سابان: آخرين سوال من اين است که فلسطينيان دو ملت دارند: يکي در کرانه باختري که رهبرشان محمود عباس است که به مذاکره مي آيد و ديگري در غزه است که رهبرشان حماس است.اين گروه خواستار محو شدن اسرائيل از روي زمين است.پرزيدنت عباس مي گويد ، معامله اي را که غزه در آن نباشد ، قبول نمي کند.تکليف ما با اين کلاف سردرگم چيست؟
اوباما: من فکر مي کنم که اين اتفاق بايد به صورت مرحله اي روي دهد. اما من از سفرهايم به اسرائيل و کرانه باختري متوجه شده ام که: در هر دو طرف افرادي با حسن نيت وجود دارند که مي دانند نمي توان اوضاع کنوني را براي مدت طولاني ادامه داد.در نتيجه به نفع اسرائيلي ها و فلسطيني هاست که مسئله را حل و فصل کنند. من با جوانان و نوجوانان هم در اسرائيل و هم در سرزمين هاي فلسطيني ديدار کردم که خواستار بيرون آمدن از اين وضع و رفتن به سوي آينده اي متفاوت هستند. از اين رو اگر ما بتوانيم راهي به سمت صلح بگشاييم - حتي اگر در ابتدا به کرانه باختري محدود باشد- اگر مدلي وجود داشته باشد که جوانان فلسطيني در غزه جستجو کنند و ببينند که فلسطينيان در کرانه باختري قادرند در منزلت زندگي و سرنوشت خود را خودشان تعيين کنند.اقتصاد آنها نيز در حال رشد است ، تجارت شان رونق گرفته است زيرا فضايي ايجاد کرده اند که اسرائيل را نسبت به امنيت خود مطمئن مي کند و بسياري از موانع قديمي بر سر راه بازرگاني و تبادلات آموزشي در حال فرو ريختن است.اين همان چيزي است که جوانان غزه مي خواهند. و فشاري که وارد مي شود تا ساکنان غزه نيز همان آينده را تجربه کنند ، به نظر من خيلي خوشايند و دلپذير است.
اما اين اتفاق احتمالاً در يک دوره انتقالي روي مي دهد.و نيازهاي امنيتي اسرائيل بايد برطرف شود.من فکر مي کنم که ما مي توانيم اين کار را انجام دهيم اما در نهايت اين کار مستلزم آن است که همه از حاشيه امن خود بيرون آيند.
و حرف من براي مردم اسرائيل اين است که مطمئن باشند هر کسي که در صندلي من باشد ، دمکرات يا جمهوريخواه ، امنيت شان از بيشترين اولويت برخوردار خواهد بود. اين مسئله تغيير نخواهد کرد و البته اين بدان معنا نيست که شما از مراقبت از کشورتان دست برداريد.اما ما به شما اطمينان مي دهيم که قدرتمندترين کشور روي زمين را به عنوان دوست و متحد کنار خود داريد.و اين تعهد هرگز از بين نمي رود.
*** سوالات حاضرين در جلسه پرسش و پاسخ اوباما در مرکز سابان:
سوال اول: آقاي رئيس جمهور، من سابقاً ژنرال نيروي هوايي ارتش اسرائيل بودم و حالا يک موسسه پژوهشي در تل آويو را اداره مي کنم.مي خواهم درباره توافق نهايي با ايران صحبت کنم- توافق اوليه را کنار مي گذارم - آنچه که واقعاً اهميت دارد ، توافق نهايي است.دو سوال: در نظر شما پارامترهايي که خط قرمز به حساب مي آيند و اطمينان ميدهند که ايران از بمب دور ميشود ، کدامند؟ و اگر توافق حاصل نشود ، طرح B (جايگزين ) شما چه خواهد بود؟
اوباما: در رابطه با مرحله نهايي من مي خواهم خاطر نشان کنم که هيچ چيز در اين توافقنامه يا سند وجود ندارد که حق غني سازي به ايران بدهد.ما تاکيد کرده ايم که به علت رفتار هاي گذشته و وجود قطعنامه هاي سازمان ملل و عمل نکردن ايران به تعهدات بين المللي اش در گذشته ، ما چنين حقي را به رسميت نمي شناسيم.و اگر مذاکرات به شکست منجر شود ، مشروعيت هاي بين المللي که الان حاصل شده است ، ديگر وجود نخواهد داشت.بنابراين ، اين معامله منقضي مي شود و ما به نقطه قبل از توافق ژنو بازمي گرديم و ايران همچنان تحت تحريم هاي گذشته خواهد بود و شايد تحريم هاي جديد نيز وضع کنيم.
اما ما گفته ايم که مي توانيم يک توافق جامع را که دربردارنده محدوديت هاي شديد و ساز و کار راستي آزمايي و بازرسي هاي سرزده باشد ، مجسم کنيم اما اين توافق اجازه مي دهد ايران يک برنامه صلح آميز هسته اي داشته باشد.
ما مي دانيم که آنها به يک مرکز مثل فردو براي برنامه صلح آميز هسته اي نيازي ندارند.آنها قطعاً به يک رآکتور آب سنگين در اراک نياز ندارند.آنها به سانتريفوژهاي پيشرفته اي که الان دارند ، براي يک برنامه محدود صلح آميز هسته اي نياز ندارند.
ازاين رو در نهايت سوال اين است که آيا آنها حاضرند بخشي از پيشرفت هايشان را که در يک برنامه محدود و صلح آميز هسته اي قابل توجيه نيست و فقط نشانه تمايل آنها براي رفتن به سمت مرحله آستانه هسته اي است ، کنار بگذارند. هم اکنون شما بحث هايي مثلاً از زبان نخست وزير (نتانياهو) مي شنويد که مي گويند ما مخالف هر گونه غني سازي در خاک ايران هستيم. دوره ، توقف کامل،پايان مذاکره. و اين من را مجبور مي کند صحبت قبلي ام را تکرار کنم. مي توانيم يک دنياي ايده آل تصور کنيم که در آن ايران مي گويد همه عناصر برنامه هسته اي خود را برمي چيند.من مي توانم دنيايي را تصور کنم که در آن کنگره همه لوايحي را که من ارائه مي کنم ، تصويب مي کند.(خنده حضار) منظورم اين است که من مي توانم خيلي چيزهاي ايده آل را در خيال خود تصور کنم.اما دقيقاً به اين علت که ما به ماهيت ايران اعتماد نداريم ، فکر مي کنم که ناچاريم واقع بين تر باشيم و از خودمان سوال کنيم که چه چيز ما را در يک موقعيت قوي قرار مي دهد تا اطمينان حاصل کنيم که ايران سلاح هسته اي نخواهد داشت و ما در امان خواهيم بود؟ براي رسيدن به اين هدف چه بايد بکنيم و اين گزينه در مقايسه با ديگر گزينه ها چه مزيتي خواهد داشت؟
باور جدي من اين است که ما مي توانيم يک توافق نهايي را تصور کنيم که به ما اطمينان مي دهد حتي اگر آنها توانمندي ناچيز غني سازي داشته باشند ، اينقدر محدود خواهد بود و بازرسي هاي به حدي سرزده خواهند بود که به ظرفيت آستانه هسته اي نخواهند رسيد.
در فرض، آنها شايد هنوز کمي ( از اين توانمندي ) داشته باشند. اما آنها واقعاً هميشه از اين توانمندي خواهند داشت زيرا همانطور که گفتم ، فناوري مذکور در دسترس است ، در دسترس همه دانشجويان زرنگ فيزيک در هر دانشگاهي در دنياست.و آنها تقريباً وارد چرخه شده اند و به نقطه اي از اين دانش رسيده اند که ما قادر به از بين بردن آن نيستيم.اما مي توانيم انگيزه هاي آنها را براي اين کار از بين ببريم.و در ارتباط با آنچه که در صورت شکست مذاکرات ، اتفاق مي افتد ، وارد جزئيات نمي شوم. اگر ما نتوانيم به يک نتيجه جامع و نهايي قابل قبول براي خودمان ، جامعه جهاني و گروه پنج بعلاوه يک برسيم ، آنگاه فشارهايي که الان بر آنها وارد کرده ايم و گزينه هايي که من گفته ام از آنها استفاده مي کنم ، از جمله گزينه نظامي، مد نظر قرار مي دهيم و براي آن آماده مي شويم.اين حرف هميشگي ما بوده است و تغيير نمي کند.
اما نکته آخر من اين است. وقتي مي شنوم افرادي که از معامله ژنو انتقاد مي کنند ، مي گويند :همه چيز يا هيچ ، به آنها يادآوري مي کنم که اگر هيچ کار نکنيم ، اگر حتي در اين شش ماه بعدي براي اين کار تلاش نکنيم ، ظرفيت آستانه هسته اي که نگرانش بوده ايم ، در اين شش ماه تسريع مي شود ،رآکتور اراک بيش از پيش پيشروي مي کند. سانتريفوژهاي پيشرفته نصب مي شود و آنها شش ماه ديگر به مرحله آستانه هسته اي نزديکتر مي شوند. به همين علت است که معتقدم بايد اين پيشنهاد را امتحان کنيم.
سوال دوم: من يک روزنامه نگار اسرائيلي از روزنامه هايوم ديلي هستم. آقاي رئيس جمهور ، من مذاکرات هسته اي با ايران را در ژنو (2009) و استانبول( 2010) پوشش دادم. و الان نيز از ژنو برگشته ام.آنجا در ژنو ، همه نه تنها ايران بلکه گروه پنج بعلاوه يک براي رسيدن به توافق اشتياق داشتند.بعد از اين که از ژنو برگشتيم ، فهميديم که آمريکا با ايران گفتگوهاي محرمانه داشته است. نظر شما چيست؟
اوباما: واقعيت اين است که مذاکرات گسترده محرمانه انجام نشده است. اساساً آنچه که اتفاق افتاد و ما نيز بسيار شفاف در اين زمينه عمل کرديم اين است که از همان ابتدا که من وارد کاخ سفيد شدم ، گفتم که با ايران تعامل مي کنيم و به آنها اعلام مي کنيم که آمادگي گشودن کانال ديپلماتيک را داريم. بعد از اين که روحاني انتخاب شد ، تحرکاتي شکل گرفت که در مجمع عمومي سازمان ملل اوج گرفت. آن زمان ، به نظرمان رسيد که جديت آنها را در اين خصوص محک بزنيم.آنها در جلسات اول به نتيجه قابل توجه دست نيافتند اما اين موضوع را بررسي کردند که فضا براي انجام کار چقدر است. و بعد به محض اين که بحث ها فني تر شد ، با مذاکرات گروه پنج بعلاوه يک ادغام شد.
تغييراتي زيادي بايد طي يک دهه آينده در خاورميانه صورت بگيرد.و هر جايي که تمايل مردم را براي دور شدن از درگيري ، هرج و مرج و حرکت به سمت حل و فصل ديپلماتيک مناقشات مي بينيم ، بايد آمادگي تعامل با آنها را داشته باشيم. البته قابل درک است که در نهايت عمل و نه حرف اهميت دارد.
ما بايد هوشيار باشيم و آرايش امنيتي خود را حفظ کنيم ، با خطراتي که ايران در بر دارد ، ساده لوحانه برخورد نکنيم اگر از من سوال کنيد که شانس رسيدن به يک توافق نهايي چقدر است ، من نمي گويم که بيش از پنجاه - پنجاه است .اما بايد تلاش کنيم.
سوال : من گزارشگر کانال دو تلويزيون اسرائيل هستم. من به ارزيابي شما از معامله ايران گوش کردم و متوجه شدم که ارزيابي شما کمي با ارزيابي نخست وزير نتانياهو فرق دارد.
اوباما: من فکر مي کنم که اين احتمالاً يک شرط بندي خوب است ، بيش از پنجاه -پنجاه است.
سوال: اسرائيلي ها به خاطر کم نمايي و کم
انگاري شان شهرت دارند(خنده ) و من يک مکالمه فرضي بين شما دو نفر مجسم مي
کنم. و او به شما مي گويد ، من اين معامله را يک اشتباه تاريخي
و بدترين معامله ممکن مي دانم. و شما به او مي گوييد که اشتباه مي کند. شما
به نتانياهو چه گفتيد؟ همچنين شايد او از شما بپرسد تحت چه شرايطي بمب افکن
هاي بي پنجاه و دو خود را براي حمله به ايران مي فرستيد؟ شما در پاسخ چه خواهيد
گفت؟ آيا شرايطي وجود خواهد داشت که بر اساس آن دستور حمله به ايران را صادر
کنيد؟جواب نخست وزير نتانياهو را چه مي دهيد؟
اوباما: اجازه دهيد چند نکته را ذکر کنم. نکته اول
اين که مکالمه بين من و نخست وزير به من و نخست وزير ربط دارد نه به اين جمع. و مي
گويم که من و نتانياهو مکالمات صميمانه داشته ايم و برخي اوقات نيز اختلافات
تاکتيکي بين ما وجود داشته است اما هميشه تلاش کرده ايم به يک هدف
برسيم. در اين مورد نيز ، هدف ما اطمينان پيدا کردن از اين است که ايران به سلاح
هسته اي دست پيدا نمي کند.
من به عنوان رئيس جمهور آمريکا درباره شرايطي که
در آن به خلبانان دستور حمله مي دهم ، تبليغ نمي کنم زيرا اين عمل يک عمل بد
است. همچنين وقتي رئيس جمهور آمريکا مي گويد هيچ گزينه اي را از روي ميز بر
نمي دارد ، منظورش واقعاً همين است و بايد باور کنيم.فکر مي کنم که سوابقم در پنج
سال گذشته نشان مي دهد که حرف هايم بايد جدي گرفته شوند.
جالب است در منطقه يک تفسير جالب درباره اتفاقات
مربوط به سوريه وجود داشت.من گفتم که اينکه سوريه تسليحات شيميايي داشته باشد که
مي تواند از آن عليه مردم خود استفاده کند ، مسئله ساز است. و وقتي ما مدرک محکم
در اين خصوص به دست آورديم ، تمايل خود را براي اقدام احتمالي نظامي نشان دادم.
اين واقعيت که ما در نهايت اقدام نظامي نکرديم ، اينطور تفسير شد که رئيس
جمهور مايل نيست از گزينه نظامي استفاده کند. اما قذاقي و بن لادن قطعاً چنين نظري
ندارند.
نکته اين است که من هميشه اولويت را به حل و فصل
ديپلماتيک مسائل مي دهم. و حالا مشخص شده است که سوريه واقعاً در حال انهدام
تسليحات شيميايي است که تا چند ماه قبل وجود آنها را نيز انکار مي کرد.حالا يک
فهرست کامل از تسليحات خود ارائه کرده است. و اگرچه اين مسئله باعث
نمي شود اوضاع غمبار داخل سوريه حل شود ، اما انهدام اين تسليحات امنيت
بيشتر براي ما در پي خواهد داشت و مردم سوريه و منطقه را نيز ايمن تر خواهد کرد.
از اين رو فکر مي کنم اگر شما بخواهيد اختلافات
بين من و نتانياهو را درباره مسئله ژنو خلاصه کنيد ، به اين نکته مي رسيد که
اگر ما فقط فشار را افزايش دهيم - تحريم هاي جديد ، تحريم بيشتر ، تهديد
نظامي و غيره- ايران در نهايت تسليم مي شود.منظورم دو نکته است: اول اين که
دليل جواب دادن تحريم ها - زيرا ما آنها را به شکل دردآور تنظيم کرديم- اين است که
ديگر کشورها مطمئن هستند که ما تحريم را فقط بخاطر تحريم وضع نکرده ايم بلکه
واقعاً به اين علت وضع کرديم که ايران را به ميز مذاکره بياوريم و مسئله را
حل و فصل کنيم. و اگر برداشت بين المللي اين بود که ما در حل و فصل ديپلماتيک
اين مسئله حسن نيت نداريم ، واقعاً ساختار تحريم ها فرو مي ريخت.
نکته دوم اين است که شما بايد اين رويکرد کنوني ما
را با گزينه هاي جايگزين مقايسه کنيد. اين ايده که ايران با تحريم هاي بيشتر و
تهديدات نظامي عصبي تر مي شود و در نهايت تسليم مي شود ، برداشت درستي از ايران
نيست.
آنها مسيري مي خواهند که در آن
احساس کنند به يک راه حل ارزشمند و همراه با منزلت رسيده اند. اين لازمه سياسي
براي آنهاست و فکر مي کنم در همه طيف هاي سياسي آنها اين احساس وجود دارد.
از اين رو وظيفه ماست که راهي پيشنهاد کنيم که نه تنها در جهت اهداف خودمان
باشد بلکه به آنها نيز فرصت دهد به طريق محترمانه به جامعه جهاني ملحق
شوند و رويکرد خود را تغيير دهند. اينکه يک فرصت به آنها بدهيم ، خيلي
خيلي اهميت دارد.
انتهای پیام/