وقتی «مذاکرات ژنو» به پایان رسید و «ظریف» بخاطر محرمانهماندن مذاکرات دردسرهایی را متحمّل میشد؛ «روزنامه نیویورکتایمز»[1] - از منابع تاریخ ملّی آمریکا- و «شبکه خبری نیوزمکس»[2] طي يک افشاگري از مفاد مذاکرات، از احتمال آزادسازی اموال بلوکه شده ایران خبر دادند. فردای آن روز این خبر بسرعت در فضای رسانه ای کشور مورد توجّه قرار گرفت تا جاییکه حتّی بخش های ویژه خبری «سیمای جمهوری اسلامی» نیز این احتمال را بازتاب دادند.
«پایگاه خبری- تحلیلی دبکافایل» - وابسته به محافل امنیتی رژیم صهیونیستی- نیز در خبر جدیدتری ادّعا کرد که آمریکا برای آزادسازی 12 میلیارد دلار و «اتّحادیه اروپا» برای آزادسازی 35 میلیارد دلار از اموال مسدود شده ایران، آماده می شوند[3]. منظور از این اموال، دارایی های ارزی ایران بود که بدلیل "تحریم بانک مرکزی جمهوری اسلامی" طیّ دو سال اخیر، امکان انتقال آن به کشور نبوده است.
همچنین طیّ دو هفته اخیر خبر مجادله «کاخ سفید» و «کنگره» درباره افزایش یا عدم افزایش تحریم ها، در کانون توجّه ها قرار گرفت تا نهایتاً توافق بر سر عدم افزایش تحریم ها که مدّنظر «اوباما» بود، از نظر برخی بعنوان یک دستاورد بزرگ برای دیپلماسی به حساب آید. برخی فکر می کنند که باید با این خبرهای ظاهراً خوش چطور برخورد کنند، آیا این نشانه هایی حقیقی از نرمش در رفتار آمریکاست یا فقط یک "آرایش آمریکایی" برای پوشاندن خصومت هاست؟
در پاسخ به این پرسش ساده در عین حال راهبُردی، بسیاری هستند که یک راست می روند سراغ چیزهایی که ایران در این معامله جدید بدست می آورد و چیزهایی که ایران از دست نمی دهد، بله در صورتیکه به ماجرا اینچنین تک بُعدی و غیرجامع بنگریم، واقعاً «جمهوری اسلامی» و مردم اش چیزهای باارزشی بدست می آورند: اوّلاً میلیاردها دلار ارز محصور شده در قارّه اروپا، آسیا و آمریکا بعنوان هدیه "عمو سام" به خزانه دولت بازمی گردد؛ در حالیکه اموال ایران بوده و هدیه نیست، این چیزی است که واقعاً بدست می آوریم و ثانیاً باید بخاطر عدم افزایش تحریم ها خوشنود باشیم! این هم - ادامه صادرات فعلی 1.2 میلیون بشکه ای نفت- چیزی است که احیاناً از دست نمی دهیم.
ولی لازم است کمی پیچیده تر و جامع تر به ماجرا نگاه شود، در اینباره باید به همان اندازه ای که به جناح ایران نگاه می شود به جناح آمریکا هم نگاه شود. بیایید با آمریکا شروع کنیم، اینکه در این معامله مثلاً برد- برد، "خودبرتربین ها" (آمریکایی ها) چه چیزهایی بدست می آورند و چه چیزهایی از دست می دهند؟
همیشه در دادگاه وجدان، همه صریح هستند، نگاه صریح هم به معامله جدید این است؛ در حالیکه آمریکایی ها چیزی از دست نمی دهند، در عوض بُرش بزرگ و استراتژیک تر کیک را برای خود برمی دارند. یکی از اعضای «سنا» در این رابطه می گوید: آیا ارزش ندارد، برای تعطیلی «فردو»، مثلاً یک میلیارد دلار از پول ایران را آزاد کنیم؟[4]
جمله معروفی هست که می گوید: "اگر می خواهید یک کیک را به بهترین شیوه تقسیم کنید، کاری کنید که هر کس خیال کند؛ بزرگترین بُرش از آنِ او شده!". بنابر این وقتی که «اوباما» در حال برداشتن قسمت بهتر و بزرگتر کیک است، از ما میخواهد که به خود بقبولانیم؛ بهترین و بزرگترین قسمت، نصیب ما شده است. آیا معامله تا حدود زیادی مسخره نیست؟ آمریکاییها، در اصل "شعور ایرانی" را به آزمون گرفتهاند.
چندی پیش، «پایگاه خبری- تحلیلی المانیتور» - وابسته به ناتو در تحلیلی که بازتاب گسترده ای در منابع غربی یافت، به این مسئله پرداخت که «روحانی» به عنوان نماینده ایران در مذاکرات؛ فرصت چندانی ندارد. «کِنت ام. پولاک»[5] - عضو ارشد مؤسّسه بروکینگز- در تحلیل خود با عنوان: "آمریکا فرصت دارد، ولی روحانی نه"، نوشته بود: «نکته عجیب اینجاست که «روحانی»، حلّ پرونده هسته ای را اوّلین اولویت و اقدام دولتش تعریف کرد. در واقع اکثر سیاستمداران ترجیح می دهند با مسائل کوچکتر داخلی شروع کنند تا بتوانند با کسب چند پیروزی کوچک؛ جایگاه سیاسی خود را پیش از پرداختن به یک آزمون سیاسی بزرگ، تقویت کنند ...
تحلیل کِنت پولاک از اندیشکده بروکینگز می گوید: به روحانی باید کمک کرد چون وقت ندارد
او روی مسئله ای دست گذاشته که به نظر می رسید، نشانه تفاوت اساسی او با جناح تُندروی قدرتمند داخل حکومت ایران است. این یک قمار بسیار بزرگ است ... این امر تأیید می کند که «روحانی»، خود باید سریعتر به نتیجه برسد. در غیر این صورت به خاطر اشتباهاتش، قدرتش به عنوان رئیس جمهور آسیب می بیند ... ما نمی دانیم آیا او می تواند، توافقی را که برای ما قابل پذیرش باشد؛ به رهبر ایران و تُندروهای داخلی بقبولاند یا نه؟ ولی او بهترین موقعیت برای حلّ مسالمت آمیز یکی از بزرگترین مشکلات جهان را، نمایندگی می کند ... ما باید سریعتر اقدام کنیم، نه به این دلیل که خودمان نیاز به این کار داریم؛ بلکه به این دلیل که او نیاز دارد»[7].
«ایالات متّحده» می داند که مسیر فعلی اش با تیم جدید، یک "ماه عسل" است؛ خودشان به آن "رقص با ایران" می گویند. مشخّصه اصلی هر دو مفهوم این است که کوتاه مدّت و زودگذرند و اگر قرار است به اقدام واقعی ختم شوند؛ طرفین باید به خوبی از لذّت کوتاه مدّت استفاده ببرند در غیر اینصورت به لذّت هایی تبدیل خواهند شد که می آیند و می روند، بدون اینکه نتیجه ای حاصل شود.
لذا آمریکا در مذاکرات فعلی یک هدف بزرگ را با مدّنظر قرار دادن یک شرط ضمنی دنبال می کند، هدف این است که با حفظ، ترکیب و افزایش انواع فشار و با کمترین هزینه؛ از ایران بیشترین امتیازات گرفته شود و شرط این است که چانه زنی و فشار تا حدّی بالا نرود که "ماه عسل" به طلاق منجر شود. آنها آستانه تحمّل دیپلماتیک کلّ حاکمیت ایران را مورد توجّه قرار داده اند، به همین دلیل می خواهند به تیم دکتر «روحانی»؛ کمک هایی بدهند. متأسّفانه آمریکایی ها در دادن همین کمک ها نیز صادق نیستند.
برای نمونه، بحث عدم افزایش تحریم ها که روی آن مانور رسانه ای گسترده ای شد، مورد ارزیابی قرار می گیرد. جمعه گذشته «وندی شرمن» - معاون سیاسی وزارت خارجه آمریکا و رئیس تیم مذاکراتی آمریکا در 5+1- برای دومین بار[8] از «کنگره» خواست که تصویب تحریم های جدید را به تعویق بیندازد. وی در گفتگو با «VOA فارسی» گفت: «الآن زمانی است که باید برای تصویب تحریم ها، دست نگه داریم تا ببینیم که مذاکرات هسته ای به کجا می رسد. البتّه «کنگره» اختیار خودش را دارد امّا گفتگوهای جدّی در جریان است و در این راستا با «کنگره» شریک و همکاریم.»[9]. روز پیش از آن، «جن ساکی» (سخنگوی وزارت خارجه آمریکا) در حاشیه دیدار با مشاوران «کنگره» گفته بود: «ما این مسئله را ابلاغ کردیم که در حالیکه به جلو حرکت می کنیم، هرگونه اقدام «کنگره» باید در راستای راهبُرد مذاکره ای ما باشد»[10].
امّا این سکّه تبلیغاتی، روی دیگری هم داشت؛ رویی که رُک تر بود. «شرمن» قبل از برگزاری «ژنو4» به «کنگره» گفته بود: اگر ایران با اقدامات منسجم، جامع و حقیقی برای عقب نشینی از برنامه هسته ای اش، به «ژنو» نیاید، دولت آمریکا از تحریم های شدیدتر علیه ایران حمایت می کند[11]. همچنین «کیتلین هایدن» (سخنگوی شورای امنیت ملّی آمریکا) تصریح می کند: «باب مذاکره تا ابد باز نیست و اگر پیشرفتی حاصل نشود، زمان آن می رسد که تحمیل تحریم های بیشتر ضروری شود. همیشه گفته ایم که هیچ توافقی یک شبه حاصل نمی شود»[12]. «بن رودز» (معاون مشاور امنیت ملّی اوباما) نیز به «خبرگزاری رویترز» می گوید: «فرصتی فراهم شده که قصد داریم آن را بیازماییم ... پیش از آن که «واشینگتن» بتواند در مورد کاهش تحریم ها تصمیمی بگیرد، «جمهوری اسلامی» باید "گامهایی ملموس" برای رفع نگرانی ها از برنامه هستهای بردارد»[13].
کاملاً روشن، "عدم افزایش تحریم ها" به برگی بازدارنده علیه تیم مذاکراتی ایران تبدیل شده است و در حدّ "گروکشی" مطرح می شود؛ این معنای اصلی امتیازی است که آمریکایی ها آن را جلو انداخته اند. در حالیکه ایران از کاهش تحریم ها صحبت می کند، آمریکا و اسرائیل دست بالاتری را می گیرند و گویی برخی عناصر داخلی، عمداً یا سهواً با دستاورد خواندن این موضوع، می خواهند در افکار عمومی به تحریم ها اعتبار بیشتری بدهند
آمریکا با تکیه بر آثاری تخریبی تحریم ها بر افکار عمومی ایران، بطور گسترده ای بازی را به سطحی مبتدیانه کشانده است. بر این اساس، آمریکا از تاکتیک "پلیس خوب، پلیس بد" استفاده می کند. «الیوت آبراهمز» در تحلیلی با عنوان: "نتانیاهوی پلیس بد"، برای نشریه جهانی «فارن افّرز»، وابسته به «شورای روابط خارجی» به این مسئله پرداخت[14].
همینطور «روزنامه کریستین ساینس مانیتور» در گزارشی نوشت: «در ماجرای هسته ای ایران، «کنگره» نقش "پلیس بد" را بازی می کند و در مقابل «اوباما» با ادبیات منعطف تر، پیام هایی به طرف ایرانی می دهد که او را همچنان پای میز مذاکره نگه دارد»[15]. «روزنامه بوستون گلوب» با ارزیابی استراتژی "پلیس خوب، پلیس بد" می نویسد: ««اوباما» به کمک اسرائیل و «کنگره» در جریان مذاکرات نیاز دارد. «کنگره» و اسرائیل با تهدید به افزایش تحریم ها و استفاده از گزینه نظامی، نقش "پلیس بد" را در مذاکرات ایفاء می کنند و از این طریق موتور محرّکه مذاکرات را روشن نگاه می دارند»[16].
تحلیل «روزنامه نیویورک تایمز» درباره انجام تاکتیک پلیس خوب- پلیس بد روی مذاکرات با ایران- به قلم «مارک لندلر»- 10 اکتبر
لذا در مسیر دیپلماسی جدید دولت، کارشناسان بارها و بارها، شاهد حفظ تاکتیک "پلیس خوب- پلیس بد" بوده اند در حالیکه فقط بازیگران عوض می شوند، یکبار اسرائیل در برابر آمریکا، یکبار آمریکا در برابر اروپا و یکبار «کنگره» در برابر «کاخ سفید»؛ در این سکانس، آنها به ایران به عنوان یک کودک تازه وارد در عرصه "تئوری بازی" نگاه کرده اند.
عدم صداقت آمریکا حین همکاری با دولت ایران، نمونه بارز دیگری هم دارد که به آزادسازی اموال بلوکه ایران مربوط می شود. رسانه های آمریکا، ابتدا وعده آزادسازی این اموال را دادند و درست بعد از آنکه این موج خبری در عرصه افکار عمومی، جایگاه خود را بخوبی پیدا کرد و به عنوان یک امتیاز بزرگ معرّفی شد؛ تازه شرط گذاری ها آغاز شد. فردای آن روز، «نخست وزیر رژیم صهیونیستی» و «وزیر خزانه داری آمریکا»[17] - مسئول مستقیم سخت گیری نسبت به اجرای قوانین تحریمی- در ادبیاتی کاملاً مشابه، در ازای اجرای این "امتیاز آبنباتی" شروط سختی وضع کردند. «نتانیاهو» در پاسخ به احتمال آزادسازی دارایی های توقیفی ایران گفت: «دارایی های ایران به سه دلیل ویژه توقیف شده و ما تنها در صورتی از این روند حمایت می کنیم که برنامه های هسته ای ایران متوقّف شود»[18].
مسئله اساسی تر این است که حتّی اگر این "شاخه زیتون" به ایران داده شود، باز هم سامانه تحریم ها از بین نرفته است. برای آمریکا کم هزینه تر و منطقی تر است که بجای حذف کامل سازوکار تحریم ها که هزینه های زیادی برای اجرای آن داده است، فقط بخشی از اموال ایران را بازگرداند. در اینصورت با بازی رسانه ای که ساخته و پرداخته می شود، علاوه بر اینکه این آزادسازی دارایی ها به عنوان یک دستاورد بزرگ تبلیغ می شود؛ به اعتباربخشی بیشتر اثر تحریم ها در افکار عمومی نیز کمک شایانی می کند. زیرا، عناصر غرب زده داخلی چنین تبلیغ خواهند کرد که این حجم از دارایی ها چه کمک هایی می تواند به تولید داخلی، اشتغال و بهداشت کند. با این اوصاف سوی نهایی تیزی این هویج به سمت ایران و افکار عمومی کشور است و باید گفت چماقی است در پوشش هویج، چنانچه "دست چُدنی زیر دستکش مخملی" هم عیان است.
غرب اینطور فرض کرده که با "پروژه تحریم جدیدش" سوار بر ایران است، آنها از ابتدا دنبال اثرگذاری تحریم ها بر روان افکار عمومی ایران بودند. حالا که معتقدند، این اثرگذاری ایجاد شده؛ سعی دارند، بطور ممتد افکار عمومی را علیه نظام و دولت «جمهوری اسلامی» به گروگان بگیرند و این عملیات از طریق تلفیق تاکتیک های هوشمند متنوّع در جریان است.
[1] «طرح آمریکا برای آزادسازی تدریجی سرمایه های ایران به دلیل مذاکرات "امید بخش با ایران"»- «پایگاه خبری- تحلیلی انتخاب»- به نقل از «روزنامه نیویورک تایمز»- 26/7/1392
[2] «پایگاه خبری- تحلیلی تابناک»- 27/7/1392
[3] «خبرگزاری فارس»- 27/7/1392
[4] «پایگاه خبری- تحلیلی دیپلماسی ایرانی»- به نقل از «روزنامه نیویورک تایمز»- 26/7/1392
[5] کِنت ام. پولاک: عضو ارشد مؤسّسه بروکینگز- تحلیل گر سابق «CIA» در مسائل نظامی ایران و عراق از 1988 الی 1995 م.- مدیر میز شرق نزدیک و آسیای جنوبی در شورای امنیت ملّی آمریکا برای یک سال- مدیر میز خلیج فارس در شورای امنیت ملّی آمریکا در 1999 م.- مدیر تحقیقات مرکز سابان برای سیاست خاورمیانه ای وابسته به بروکینگز- مدیر مطالعات امنیت ملّی در شورای روابط خارجی در آمریکا- استاد دانشگاه دفاع ملّی آمریکا وابسته به وزارت دفاع آمریکا- مدرک لیسانس از دانشگاه ییل و دکترا از دانشگاه MIT؛ برداشت از نسخه انگلیسی دانشنامه آزاد ویکیپدیا
[6] منظور از ظرفیت ناگهانی: Breakout: توانایی دستیابی سریع به بمب اتمی است. غالباً به معنی، "سریعتر از اینکه غرب بتواند مانع ساخت بمب هسته ای شود"، تفسیر می شود- توضیح از سایت المانیتور
[7] «Iran: US Has Time, Rouhani Doesn’t»- Kenneth M. Pollack- By Al-Monitor- 13oct, 2013- مصادف با: 21/7/1392
[8] «شرمن» برای اوّلین بار در «کميته روابط خارجي سنا» خواهان تعویق تصویب تحریم های جدید شده بود: «بهتر است دستکم تا برگزاري نشست (5+1) در روزهاي ۱۵ و ۱۶ اکتبر (در ژنو) منتظر بمانيم»- Press Tv- 12/7/1392
[9] «رادیو فردا»- 4/8/1392
[10] «خبرگزاری فارس»- به نقل از «سایت نیوز»- 4/8/1392
[11] همان
[12] همان
[13] همان
[14] «Bibi the Bad Cop/ Can Israel Prevent a Deal With Iran?»- Elliott Abrams- By Foreign Affairs- 1OCT, 2013
[15] «آمریکا قرار است چه امتیازی به ایران بدهد؟»- «پایگاه خبری- تحلیلی رجاء»- 27/7/1392
[16] «A balancing act for Iran end game»- «نیکلاس برنز»- «روزنامه بوستون گلوب»- ترجمه از «پایگاه خبری- تحلیلی دیپلماسی ایرانی»- 4/8/1392
[17] «جاکوب لو» در «شبکه NBC News»: برای سخن گفتن درباره کاهش تحریم ها زود است. باید ببینیم، تحریم ها برای چه وضع شدند ... تحریم ها کارساز بوده اند و به همین دلیل است که مذاکرات شروع شد ... باید شاهد مدرکی واقعی و ملموس باشیم و تا زمانیکه این اقدامات را (از سوی ایران) شاهد نباشیم، اقدامی درباره تحریم ها نخواهیم کرد- 29/7/1392
[18] گفتگو با «شبکه NBC News»- به نقل از «خبرگزاری فارس»- 28/7/1392