به گزارش
سرويس بين الملل باشگاه
خبرنگاران به نقل از "ميدل ايست آنلاين"؛ در اين گزارش که به قلم "پاتريک سيل" نويسنده برجسته انگليسي و تحت عنوان "واقعا در سوريه چه مي گذرد؟" به چاپ رسيده، نويسنده معقتد است؛ بازيگران اصلي بحران سوريه کشورهاي خارجي هستند که موجب شعله ور شدن آتش درگيري ها در اين کشور خاورميانه اي شده اند و اگر قرار باشد اين بحران راه حلي داشته باشد، کليد آن را در خارج از مرزهاي سوريه بايد جستجو کرد.
اين گزارش مي گويد؛ گفته مي شود، در حال حاضر حدود صد گروه مسلح در درگيري هاي داخلي عليه رژيم سوريه دست دارند.
پول هاي زيادي از طرف کشورهاي حاشيه خليج فارس و تجار سوري مقيم خارج به سوي اين شورشيان سرازير شده که به بازار سياه تسليحات، دامن زده است.
تعداد زيادي از گروه هاي افراطي مسلح از کشورهاي همسايه سوريه و نيز از کويت، تونس، الجزاير و پاکستان، وارد اين کشور شده اند تا صفوف جنگجويان (عليه رژيم اسد) را گسترش دهند.
در برخي کشورهاي عربي، روحانيون جوانان را براي رفتن به سوريه و جنگيدن ترغيب مي کنند. گروه هاي شورشيان کمين مي کنند، به پاسگاه ها حمله مي برند، اموال عمومي را تخريب کرده و نيروهاي نظامي دولتي را به قتل مي رسانند، به طوري که طي اواخر ماه مي و اوايل ژوئن، حدود 250 نفر کشته شدند.
استراتژي رژيم سوريه آن است که از تصرف و تملک قلمرويي توسط شورشيان مسلح جلوگيري کند، (حتي اگر اين کار به قيمت حمله به مناطق مسکوني تحت تصرف شورشيان باشد). راهبرد شورشيان نيز آن است که اسباب مداخله نظامي غرب، تحت عنوان مسائل بشردوستانه را در سوريه فراهم کنند (اما هيچ کس به کشته هاي زيادي که توسط پهپادهاي آمريکايي در چندين کشور انجام شده، اشاره نمي کند).
شورشيان مي دانند که بدون کمک خارجي، نمي توانند ارتش سوريه را شکست دهند. قتل عام اخير در روستاي حوله و القبير، آنها را اميدوار کرد که اکنون آمريکا و هم پيمانانش، يک گام ديگر به انجام اقدام نظامي نزديکتر شده اند.
گروه هاي مخالف اسد، شبه نظاميان طرفدار رژيم يعني شبيحه را که اکثرا از شيعيان علوي هستند، عامل جنايات در اين دو روستا معرفي مي کنند، نظري که توسط سران غرب و رسانه هاي غربي پذيرفته شده، اما سازمان ملل در اين زمينه بسيار محتاط عمل مي کند.
پس از حضور ناظران سازمان ملل در روستاي القبير سخنگوي گروه ناظران عنوان کرد: "شرايط حول اين حادثه روشن نيست".
اما از طرف ديگر، يک روزنامه معتبر آلماني به نام "فرانکفورتر الگماين سايتونگ" گزارش داده است که اين قتل عام توسط شبه نظاميان شبيحه انجام نشده، بلکه به دست شبه نظاميان مخالف اسد صورت گرفته است.
بنابه گفته اين روزنامه؛ حادثه روستاي حوله طي 90 دقيقه انجام شده و سپس عاملان اين قتل عام از قربانيان خود فيلم گرفته و آنها را به عنوان قربانيان سني رژيم بر روي اينترنت قرار داده اند، در حاليکه طبق گفته مصاحبه شوندگان اين روزنامه، قربانيان تقريبا منحصرا از شيعيان و علويان بودند.
پاتريک سيل سپس اين سوال را مطرح مي کند که "نقش بازيگران بيروني (در سوريه) چيست؟"
وي مي گويد؛ هريک منافع راهبردي خود را دنبال مي کنند. کليد بحران سوريه در خارج سوريه قرار دارد. در واقع نمي توان بحران سوريه را از فشارهاي زيادي که بر ايران تحميل مي شود، جدا کرد.
باراک اوباما اکنون به مخالفت کامل با هر دو کشور برخاستند.
به نظر مي رسد؛ انعقاد قراردادي برد_ برد با ايران بر سر برنامه هسته اي اش را کنار گذاشته و با تجهيز کردن شورشيان سوري، طرح صلح کوفي عنان در سوريه را دچار اختلال مي کند.
به نظر مي رسد، او خواهان سرنگوني هردو نظام ايران و سوريه است؛ زيرا يا او ايران را به عنوان يک رقيب در منطقه خليج فارس مي بيند و يا اينکه قصد دارد در سال انتخاباتي حمايت طرفداران آمريکايي اسرائيل را به نفع خود جلب کند.
اسرائيل آشکارا تمايل خود را براي سرنگوني اسد ابراز کرده است.
شيمون پرز _گرگي در لباس ميش که قرارداد او با فرانسه در دهه 50 اولين تسليحات هسته اي اسرائيل را فراهم کرد_ ابراز اميدواري کرده که شورشيان سوريه پيروز شوند.
بنيامين نتانياهو پا را فراتر گذاشته و با اقتباس يک عبارت از جرج بوش _اتحاد مقاومت ايران_ سوريه و حزب الله را "محور شرارت" خوانده است.
اسرائيل آشکارا ايالات متحده و هم پيمانانش را به سوي سرنگوني کل اين محور که برتري اسرائيل را زيرسوال مي برد، سوق دهد.
عربستان سعودي و قطر، حاميان عربي اصلي شورشيان سوريه تحت تاثير علايق و احساسات قومي و قبيله اي قرار دارند.
آنها ايران شيعه را يک تهديد براي سني ها مي دانند. آنها هم به دنبال سرنگوني نظام سوريه و ايران هستند، اما براي آنها کار عاقلانه اين است که به جاي تضعيف اين نظام هاي دو کشور که سعي کرده اند در برابر اسرائيل مقاومت کنند، از آنها حمايت کنند.
ممکن است يک روز کشورهاي ثروتمند خليج فارس از خواب بيدار شوند و خود را هدف قدرت اسرائيل، بسياري از مشکلات در سوريه هنوز حل نشده اند.
آيا اگر اسد سرنگون شود، افسران ارتش و حزب بعث به جنگ ادامه نخواهند داد؟ اگر کل دولت سرنگون شود، رژيم بعدي چه رژيمي خواهد بود؟ آيا همانطور که کردهاي عراق خود را از دولت مرکزي جدا کردند، علويان براي خود قلمرويي تشکيل نخواهند داد؟ بر سر مسيحيان سوريه که ده درصد جمعيت سوريه را تشکيل مي دهند، چه مي آيد؟ و آيا لبنان و اردن از امواج سونامي سوريه، جان سالم به در مي برند؟
قدرت هاي غربي بايد با سوريه و چين متحد شوند و به دو طرف (دولت اسد و شورشيان) فشار بياورند تا سلاح هاي خود را به زمين بگذارند. ديپلماسي _و نه جنگ_ تنها راهي است که آنچه براي شهروندان غيرنظامي سوريه باقي مانده را حفظ کند.