به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، فکر انسان هم گاهی سبک بار است گاهی دارای باری با وزن متوسط و گاهی دارای باری است با وزن زیاد از غم ها، برای من که این گونه است! وقتی در زندگی او را گم میکنم بارم سنگین سنگین است؛ اما رفیق برای اینکه فراموشش نکنی اول باید خوب بشناسی اش! اما وقتی انسان میخواهد با فکر خویش خدا را اثبات کند باید راهی را انتخاب کند که مناسب فکر و اندیشه اوست.
براهین اثبات وجود خدا را میتوان از جهتی به دو دسته تقسیم نمود، یک دسته از براهین، مخلوقات را واسطه استدلال قرار میدهند و با کمک مخلوقات به خداوند میرسند، ولی در دسته دیگر از براهین، مخلوقات واسطه اثبات وجود خدا نیستند، بلکه از خود حقیقت هستی و مفهوم هستی به خدا میرسند.
براهین دسته اول را انّی (براهینی که از معلول به علت رهنمون میشوند) و براهین دسته دوم را لمّی (براهینی که از خود علت به علت رهنمون میشوند) یا شبه انّی خوانده اند.
برهانی را که اینک در صدد بررسی آن هستیم؛ یعنی برهان صدیقین از نوع دوم میباشد. برهان صدیقین، برهانی است که برای اثبات حق تعالی از خود ذات حق به ذات حق استدلال میشود و از چیزی غیر از حق تعالی بر ذات او استدلال نمیشود.
در راههای دیگر خداشناسی از آثار و مخلوقات خدا نظیر حرکت، نظم، حدوث و وجوب و امکان بر وجود خدا دلیل آورده میشود، ولی در راه صدیقین، شناخت خدا از طریق خود خداست نه از طریق واسطه، حتّی شناخت خدا مقدم بر شناخت مخلوقات است. یعنی اگر بخواهیم مخلوقات را بشناسیم، باید ابتدا خدا را بشناسیم بعد از طریق خدا آنها را بشناسیم. البته این راه اختصاص به عموم انسانها ندارد، بلکه راهی است که بعضی از فلاسفه آن را مختص صدیقین دانسته اند.
در قرآن و روایات، تعابیری وجود دارد که حاکی از آن است که ما میتوانیم خدا را از طریق خود خدا بشناسیم مانند:
«آیا کافی نیست که پروردگارت بر هر چیزی شاهد و گواه است» .. فصلت/۵۳.
همان طور که خورشید روشنی بخش هر چیزی است و به واسطه نور خورشید است که همه امور تاریک را مشاهده میکنیم و حتی خود خورشید را با نور خورشید میشناسیم، همین طور، خدا را هم که روشنی بخش هر چیزی است با روشنی خداست که خدا را میشناسیم و این است معنای شناخت خدا از طریق خود خدا
این آیه به معنای آن است که خداوند فوق هر شی ء مشهود است یعنی حتی اگر بخواهید خودتان را بشناسید اوّل خدا مشهود بوده و بعد خود شما.
«خدا گواهی میدهد که جز او هیچ معبودی نیست».
بیشتر بخوانید
از این آیه به خوبی برمی آید که خود خداوند شهادت میدهد که خدایی جز او وجود ندارد.
همین معنای قرآنی در روایات ائمهی معصومین علیهم السلام نیز به چشم میخورد. امام علی علیه السلام در تعابیری خدا را به نحوی مطرح میفرمایند که ذات او بر ذاتش گواهی میدهد و حتّی در روایتی مطرح میفرمایند که مخلوقات به واسطه خدا شناخته میشوند. یعنی خداوند روشنتر و آشکارتر از مخلوقات است.
امام علی علیه السلام در دعا میفرمایند:
«ای کسی که ذات تو، بر ذات تو گواهی میدهد».
در روایتی جاثلیق از امام علی سوال میکند که مرا آگاه کن که خدا را از طریق محمد شناختی یا محمد را به واسطه خدای عزّوجلّ؟ امام در جواب میفرماید: من خدا را به واسطه محمّد صلی الله علیه و آله و سلم نشناخته ام بلکه محمد را به واسطه خدا شناخته ام!
زمانی که او را خلق کرد و در او طول و عرض ایجاد کرد. من با استدلال و الهامی از جانب خدا، همان طور که خدا اطاعت خود را به ملائکه الهام کرد، شناختم که پیامبر مصنوعی است که تحت تدبیر خداوند است.
امام علی علیه السلام میفرمایند: خدا را با خدا بشناسید.
در توضیح این بیان امام علی علیه السلام که مخلوقات توسط خدا شناخته میشوند، میتوان گفت که مخلوقات الهی صرفاً مرتبط و وابسته به خدا میباشند، وابستگی و ارتباط بدون شی ء مستقل معنا ندارد. اگر بخواهیم موجود وابسته را بشناسیم باید اوّلاً موجود مستقل را بشناسیم تا در پرتو آن، امر وابسته شناخته شود. به تعبیری میتوان گفت این دو مفهوم از یک جهت، مانند مفاهیم متضایفند که یک مفهوم در ارتباط با دیگری معنا پیدا میکند. مثلاً اگر مفهوم پایین را بخواهیم بشناسیم باید به واسطه مفهوم بالا، بشناسیم؛ بنابراین مفهوم وابسته بدون شناخت مستقل معنا ندارد. البته همان طور که ذکر کردیم این وابستگی و تلازم یک طرفه است. یعنی این طور نیست که مفهوم موجود مستقل بدون وابسته معنا نداشته باشد؛ بنابراین مفهوم موجود وابسته بدون موجود مستقل معنا ندارد، ولی موجود مستقل و غنی به تنهایی معنادار میباشد.
ما همین معنا را در کلمات سایر ائمه علیهم السلام نیز مشاهده میکنیم:
امام حسین به همین شناخت خدا از طریق خود خدا اشاره میفرمایند:
«چگونه از چیزی که در وجودش به تو نیازمند است به تو استدلال شود. آیا برای غیر از تو ظهوری وجود دارد که برای تو نباشد تا آشکار کنندهی تو باشد. تو کی غایب بودهای که به دلیل و راهنما نیاز داشته باشی که بر تو دلالت کند و کی دور بودهای تا آثار و نشانهها ما را به تو برسانند، کور باد دیدهای که تو را بر آن نشانه ها، دیده بان و نگهبان نبیند؛ و زیانکار باد معامله بندهای که برای او، بهرهای از دوستیت را قرار نداده ای».
از این بیان حضرت، به خوبی بر میآید که چیزی روشنتر و آشکارتر از خدا نداریم تا دلیل و واسطه اثبات وجود خدا شود بنابراین خدا را باید با خودش شناخت.
در روایتی جاثلیق از امام علی سوال میکند که مرا آگاه کن که خدا را از طریق محمد شناختی یا محمد را به واسطه خدای عزّوجلّ؟ امام در جواب میفرماید: من خدا را به واسطه محمّد صلی الله علیه و آله و سلم نشناخته ام بلکه محمد را به واسطه خدا شناخته ام!
حضرت در بخشی دیگر از دعای عرفه میفرماید:
کیفَ تخفی وأنْتَ الظاهر أم کیف تغیب وأنت الرقیبُ الحاضر.
«چگونه مخفی میشوی در حالی که تو ظاهر و نمایانی یا چگونه غایب شوی در حالی که تو هم اینک نگهبان و دیده بانی».
امام زین العابدین علیه السلام نیز به همین راه خداشناسی در دعای ابوحمزه اشاره میکنند و میفرمایند: من تو را به تو شناختم و تو مرا بر وجود خودت دلالت فرمودی.
بک عرفتک و أنت دللتنی علیک.
روایتی از صحف ادریس نبی نقل شده است که با حق است که حق شناخته میشود، با نور است که به سوی نور هدایت میشویم، با خورشید است که خورشید دیده میشود، با روشنایی آتش است که آتش دیده میشود... برای راهنمایی به شی ء نوردهنده به چیزی غیر از او نیاز نداریم.
امام صادق علیه السلام در روایتی میفرماید:
لا یدرک مخلوق شیئاً إلاّ بالله ولا تدرک معرفة الله إلاّ بالله.
هیچ مخلوقی، چیزی را جز به خدا نمیشناسد و خداوند را جز به خدا نمیتوان شناخت.
بنابراین، همان طور که خورشید روشنی بخش هر چیزی است و به واسطه نور خورشید است که همه امور تاریک را مشاهده میکنیم و حتی خود خورشید را با نور خورشید میشناسیم، همین طور، خدا را هم که روشنی بخش هر چیزی است با روشنی خداست که خدا را میشناسیم؛ و این است معنای شناخت خدا از طریق خود خدا.
منبع: تبیان
انتهای پیام/