به گزارش خبرنگار
حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ دادستان دینی به معنای مجموعه آرای دینی است و پاسخ های منوچهر به 92 سوالی را دربرمیگیرد که مهر خورشید و بهدینان دیگر از وی پرسیدهاند. کتاب با مقدمهای آغاز میشود که نثری پیچیده دارد. آنچه از فحوای مقدمه کتاب برمیآید این است که این سوالات به صورت مکتوب برای وی فرستاده شده و منوچهر در زمانی مناسب به آنها پاسخ داده است. زمان دقیق نگارش کتاب دادستان مشخص نیست. در این کتاب میتوان مطالبی متنوع و گوناگون یافت مطالبی که به آیینهای دینی، قوانین و حقوق، آفرینش موجودات و مابعدالطبیعه، بهشت و دوزخ و رستاخیز و کارهای نیک و گناهان و اندرزها را شامل میشود.
کتابهای دیگری نیز به زبان پهلوی نوشته شدهاند. از جمله این کتابها میتوان به کتاب «پرسشینها» اشاره کرد. این کتاب مجموعهای مشتمل بر 59 سوال و جواب است که به روایات پهلوی شباهت دارد. در این رساله نام پرسش کننده، پاسخ دهنده و گردآورنده را مشاهده نمیکنیم. سوالات مطرح شده مطالبی چون مناسک دینی، مطالب فقهی و حقوقی، اندرزها و دستورهای دینی و در آخر مطالبی پیرامون زندگی پس از مرگ را دربر میگیرد. در ضمن پاسخها، غالبا شواهدی برای اثبات مطلب از کتاب اوستا همراه با ترجمه آنها به پهلوی آورده میشود.
1- «ساعت پیک»: معادل آن را «زمان اوج» قراردادهاند. این معادل از ترکیب دو اسمی ساخته شده است که رد پای آن را میتوان در زبان امروز و متون قدیم مشاهده کرد. کلمه «زمان» در رباعیات خیام اینگونه میآید:
کاین چرخ ستیزه روی ناگه روزی چندان ندهد زمان که آبی بخوریم
اما کلمه «اوج» را نیز در این رباعی خیام نیشابوری میتوان دید:
از جرم گل سیاه تا اوج زحل کردم همه مشکلات کلی را حل
البته کاربرد این کلمات در متون قدیم تنها و تنها به رباعیات خیام محدود نمیشود و این کلمات را میتوان در متون دیگر ادبی مشاهده کرد. اما مجال اندک فرصتی برای بیان موارد دیگر باقی نمیگذارد و از طرف دیگر اطاله کلام چندان مناسب نخواهد بود. اما ترکیب این دو کلمه به عنوان معادل در زبان امروز بهکار میرود. میزان این کاربرد آنقدر زیاد نیست که سبب به کارنرفتن کلمه معادل شود.
2- «کورنومتر»: معادل آن را کلمه «زمان سنج» وضع کردهاند. این معادل از ترکیب اسم و بن مضارع فعل «سنجیدن» ساخته شده است. کلمه «زمان» را در متون قدیم و امروز میتوان مشاهده کرد. از جمله حافظ میگوید:
نبود نقش دو عالم که رنگ الفت بود زمانه طرح محبت نه این زمان انداخت
کلمه «سنج» و گونههای مختلف آن چون «سنجیده» را در شعر حافظ اینگونه مییابیم:
نکته نا سنجیده گفتم دلبرا معذور دار عشوهای فرمای تا من طبع را موزون کنم
ترکیب این دو کلمه با یکدیگر معادل کلمه لاتین را ساخته است. این معادل در زبان امروز چندان کاربردی ندارد و کاربرد کلمه لاتین را بیش از معادل آن مشاهده میکنیم.
3- «ونوس»: معادل آن را «زهره یا ناهید» دانستهاند. این معادلها در متون قدیم وجود داشته است. در ادبیات فارسی زهره را خنیاگر فلک میدانستهاند و در داستان «هاروت و ماروت» زهره زنی بود که سعی میکند دو فرشته «هاروت و ماروت» را فریب دهد. وی پس از فریفتن آنها و آموختن ورد مخصوص فرشتگان به آسمان میرود و به صورت سیاره زهره یا ناهید در میآید. حافظ نیز در شعر خود به خنیاگری زهره اشاره میکند و میگوید:
در آسمان نه عجب گر به گفته حافظ سرود زهره به رقص آورد مسیحا را
این معادلها در زبان امروز بهکار میروند.
انتهای پیام/