حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ کاظم مزینانی كارشناس رشته زبان و ادبيات فارسي از دانشگاه شهيد بهشتي است. وي شاعر و نویسندهای است که تمام تلاشش برای ادبیات کودک و نوجوان مصروف شده است. در كارنامه او به غير از ادبيات كودكان و داستانهاي كوتاه رمان نيز وجود دارد. به آثار وی جوايزي نيز تعلق گرفته است كه شامل موارد زير است: كتاب «آب يعنی ماهی» ديپلم افتخار اولين جشنواره كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان، كتاب « پنج روز در نيمروز» برگزيده كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان و كتاب «دريای گمشده» برگزيده شوراي كتاب كودك.کتاب «پاییز در قطار» به عنوان نویسنده برتر حوزه کتاب کودک و نوجوان، برنده جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران و جشنواره شهید حبیب غنیپور. گفتگوی کوتاه مارا با او می خوانید:
*تفاوت کار در حوزه کودک و نوجوان با دیگرحوزه ها در چیست؟
ادبیات کودک و نوجوان قوانین و اصول خودش را دارد و بسیار تخصصی و فنی است. یک نویسنده باید چند ویژگی خاص داشته باشد تا بتواند در این زمینه موفق باشد. اول این که هنجارهای سنی مخاطب را رعایت کند؛ و هنجارهای زبانی و روانی و فرهنگی و..... دائما جلو نظر داشته باشد.گذشته از این، نویسنده باید نوعی از خودگذشتگی و تعالی رسیده باشد تا بتواند از بعضی احساسات و عواطف و افکار شخصی خودش چشم پوشی کند و هنگام نوشتن فقط و فقط مخاطب را در نظر بگیرد. البته اگر نویسنده ای بتواند با دنیای کودک یا نوجوان ارتباط کشف و شهودی برقرار کند، لذت هایی نصیبش می شود که چه بسا آن ازخودگذشتگی را جبران کند. کلا، در حوزه کار بزرگسال نویسنده رابطه یک سویه با مخاطب ندارد. در این عرصه ممکن است آثار نویسنده مورد رد و انکار هم قرار بگیرد. دریک کلام می توان گفت که نویسنده کودک و نوجوان برای کودک یا نوجوان نوعی می نویسد؛ در حالی که نویسنده بزرگ سال با مخاطبانی متنوع و گوناگون و حتی متضاد روبه رواست.
*کار در زمینه کودک و نوجوان در حال حاضر چه شرایطی دارد؟آیا جدی گرفته می شود؟
اگر با کشورهای منطقه مقایسه کنیم، ادبیات کودک و نوجوان ما یک سروگردن از آنها بالاتر است. اما اگر ظرفیت ها و توانمندی های ملی را درنظر بگیریم، راه درازی در پیش رو داریم.
* نویسندگان در حوزه کودک جای رشد دارند؟
اصولا عرصه نویسندگی میدان رشد و تعالی است و نویسنده ادبیات کودک و نوجوان نیز از این قاعده مستثتی نیست. حتی می توان گفت که مجال رشد و کمال در این عرصه فراهم تر است؛ چراکه اتصال انسان به دنیای کودکی در هرسن و سال، از بزرگترین خوشبختی هاست که نصیب هرکسی نمی شود.
*شما دقیقا چند وقت است به نوشتن مشغول هستید؟
از سال پنجم دهه شصت خورشیدی؛ کشف سال و ماه و روزش با خودتان!
*اولین بار چه چیزی یا چه کسی باعث شد شما دست به قلم شوید؟
این سوال حس خوشایندی ندارد؛ انگار از آدم بپرسند: شما نخستین بار به چه دلیلی دست به چاقو شدید! اما راستش را بخواهید، نویسندگی من بیشتر از هرچیز یا کسی به پیشانی من ارتباط داشت. به قول مادربزرگم: پیشونی، منو کجا میشونی!
*از نظر شما آیا برای کتاب جایگزینی می شود در نظر گرفت؟
خیر. به جرات می توان گفت که هیچ چیز مثل کتاب نمیتواند همزمان احساس و تخیل و تفکر انسان را به کار بیندازد و از او انسانی دیگر گونه بسازد. اگر شما چیز دیگری می شناسید، به من معرفی کنید.
*بیشتر سعی می کنید داستانهایتان به واقعیت نزدیک باشد یا تلفیقی از تخیل هم در آن باشد؟
در عرصه داستان همه سعی من این است که واقعیت را به تخیل تبدیل کنم و تخیل را به واقعیت.
*چه چیزی تخیل شما را برای نوشتن بر می انگیزد؟
گاهی یک درخت، گاهی یک بند رخت! بیشتر به موقعیت و فضای زیستی نویسنده بستگی دارد.
*آینده ادبیات مارا چگونه پیش بینی می کنید؟
اگر به خودمان رجوع کنیم، یعنی به ریشه ها و سرچشمه ها، حرف های بسیاری برای گفتن خواهیم داشت. اما اگر بخواهیم فقط از سرشاخه ها تغذیه کنیم، نه حالی خواهیم داشت و نه آینده ای.
گفتگو از: اکرم رضایی
انتهای پیام/