مهندس عمران بودم رها کردم و شاعر شدم. زندگی بدون کتاب را تجربه نکرده‌ام اما می‌توانم بگویم زندگی بدون کتاب یک چرخش لنگ می‌زند.

حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان - سعیده‌ سادات احمدی؛ رضا کاظمی شاعر و نویسنده که این روزها با دو اثر جدیدش با نام‌های «چتر نمی‌خواهد این هوا تو را می‌خواهد»، «ته چشم‌هاش انگار مرگ دست تکان می دهد» در بازار کتاب است. گفتگوی کوتاه ما را با او میخوانید:

یکی از مهم‌ترین کتاب‌هایی که خوندین؟

اجازه بدهید جای شعر از ادبیات داستانی بگویم چراکه سوای شعر بیش‌ترین مطالعه‌ام در این فضاست از ایرانی‌ها همچنین رمان «مدار صفر درجه» زنده یاد احمد محمود برایم جزو بهترین‌هاست. و از خارجی‌ها رمان «گور به گور» فانکر با ترجمه عالی نجف دریا‌بندری.

آخرین کتابی که وارد بازار کتاب کردید چی بوده و کمی دوباره‌اش توضیح بدید؟
امسال دو کتاب داشتم که به نمایشگاه کتاب رفت. مجموعه شعر «چتر نمی‌خواهد این هوا، تو را می‌خواهد» که شامل 80 قطعه شعر بسیار کوتاه عاشقانه است. و مجموعه داستان «ته چشم‌هاش انگار مرگ دست تکان می‌داد» که شامل 35 داستان بسیار کوتاه است.

حال و هوای بازار کتاب در حال حاضر؟

فکر می‌کنم اگر از اغلب اهل کتاب هم بپرسید همین جواب را خواهید شنید که: سکوت و کور است.

زندگی بدون کتاب را تعریف کنید؟

تا به حال تجربه نکرده‌ام! ولی فکر نمی‌کنم چندان تعریفی داشته باشد. شاید بشود این‌طور گفت: یک چرخ آن زندگی لنگ خواهد زد.

نظرتون در خصوص سرقت‌های ادبی؟

متأسفانه بسیار امر رایجی شده. به خصوص از زمانی که عرصه ادبیات وارد فضای مجازی شد یا بالعکس. زمانی فکر می‌کردم سرقت ادبی فقط کار نوجوان و جوانان جویای نام وشهرت است و چندان هم به آن اهمیت نمی‌دادم. ولی در فضای مجازی و حتی حقیقی، شاهد سرقت‌های ادبی بسیاری توسط شخصت‌های ادبی صاحب‌نام بودم و هستم و این جای تأسف و نگرانی بسیاری دارد. چراکه از نظر من این نوع سرقت مخرب‌تر است. به هر حال فکر می کنم تنها راه مقابله با آن فرهنگ‌سازی باشد و تذکر و اشاره.

اگر شاعر نمی‌شدید چه کاره می‌شدید؟

مهندس عمران بودم رها کردم شاعر شدم. حال اگر شاعر نمی‌شدم بازهم مهندسی را رها می‌کردم! و احتمالاً نقاش یا کاریکاتوریست می‌شدم.

نقش عکاسی در حس و حال شعرهاتون رو  برامون بگید؟

شعرهای من اغلب تصویری هستند و بر مبنای آن‌ها هم عکاسی شده، هم طراحی. به طوری که یک مجموعه شعر از من با طرح‌های آقای توکانیستانی (طراح و کاریکاتوریست مشهور) در کانادا و به زبان انگلیسی به چاپ رسید که مورد استقبال هم قرار گرفت.

رضا کاظمی رو برامون به شعر بیان کنید؟

همه می‌گویند: چه مهربان است این مرد 

و کسی نمی‌داند

لبخند تو است روی لب‌هام

وقتی آن سوی دریاها

یادم می‌کنی

اگر قرار بود خودتون رو جور دیگری به گوش مردم برسونید؟ اون کار چی بود و چرا؟

نقاشی را دوست داشتم، البته دستی هم در آن دارم پس احتمالاً از طریق تابلوهایم با مردم ارتباط بر‌قرار می‌کردم.

کتاب جدیدی در دست نگارش دارید؟ اسم و موضوعش رو بهمون بگید؟

مجموعه شعری است با عنوان «عاشقانه‌های جنگ» در دو دفتر مجزا با نام‌های «عاشقانه‌های جنگ» که منتخبی از شعرهای من در ژانر ادبیات جنگ از سال‌های 82 تا 87 است که به وقت خود در مجموعه‌های مستقلی منتشر شده‌اند و دفتر دوم آن که تا به حل منتشر نشده یک شعر بسیار بلند است با عنوان «سونات تنهایی» و باز‌هم در ژانر ادبیات جنگ است.

درباره اسم کتاب‌هاتون و علت انتخابشون برامون توضیح بدید؟

عنوان کتاب‌هایم برایم بسیار مهم است، لذا وقت زیادی صرف انتخابشون می‌کنم. که اغلب به فضای شعر خودم نزدیک هستند، طوری که برخی عنوان‌ها خودشان به تنهایی یک شعر بسیار کوتاه است. به طور مثال عنوان: تا دست به قلم می‌برم. سراغ تو را می‌گیرند، کلمات عنوان کتاب‌ها به لطافت و محتوای شعرهای کتاب اشاره می‌کنند، در عین این که برای خودشان استقلال دارند.

به عنوان صحبت پایانی هرچه می‌خواهد دل تنگ بگو؟

هر روز از برابر هم می‌گذریم و به احترام، کلاه از سر بر می‌داریم؛ و چند کوچه آن طرف‌تر، بر سر دیگری می گذاریم در دلمان هم می‌‌گذرد: مرگ هم کاش کلاه بر سر داشت.


انتهای پیام/


اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار