یکی از تفاوت‌های انسان، قبل و بعد از متدین شدن، این است که چارچوبی حقوقی بر رفتارهای او حاکم خواهد شد. همین امر درباره‌ی جامعه‌ی اسلامی نیز صادق است. جامعه‌ی اسلامی شخصیت حقوقی دارد و نمی‌تواند با جوامع دیگر به دلخواه رفتار کند.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران،از منظر دین اسلام، عزتمندی و استقلال با یکدیگر مقارن هستند. بر این اساس، به نظر شما، استقلال در جامعه‌ی اسلامی تا چه حد اهمیت دارد؟
 
شاید بتوان ادعا کرد که استقلال یکی از اولین تحولات در فرد مسلمان و مرز مهم میان مؤمنان و کافران به‌شمار می‌رود. این مرزبندی حقوقی است. به این معنا که در معاملات و سایر ارتباطات اجتماعی، قواعد حاکم بر رفتار مؤمن با مؤمن، از لحاظ حقوقی متفاوت با مناسبات میان کفار است.
 
دلیل این مرزبندی این است که دین به انسان شخصیتی حقوقی اعطا می‌کند. به بیان دیگر، یکی از تفاوت‌های انسان، قبل و بعد از متدین شدن این است که چارچوبی حقوقی بر رفتارهای او حاکم خواهد شد. همین امر درباره‌ی جامعه‌ی اسلامی نیز صادق است. جامعه‌ی اسلامی شخصیت حقوقی دارد و نمی‌تواند با جوامع دیگر (اعم از دینی و غیردینی) به دلخواه رفتار کند. در واقع، باید با جوامع دینی به یک شکل و با جوامع کفار به نحو دیگری تعامل نماید.
 
از ظهور اسلام تا امروز، جامعه‌ی اسلامی جایگاهی مخصوص و متمایز با جوامع دیگر دارد. البته معنای این سخن تحقیر جوامع دیگر یا برخورد نامناسب با آن‌ها نیست، بلکه ضوابط این دو جامعه با هم فرق می‌کند. به همین ترتیب، افرادی که متعلق به جامعه‌ی دینی هستند، حقوقی دارند که طبیعتاً با حقوق جوامع دیگر متفاوت است.
 
البته امروز جوامع گوناگون تحول بسیاری پیدا کردند و دقیقاً نمی‌توان ادعا کرد که شرایط صدر اسلام حاکم است. به‌عنوان مثال، هزار و چهارصد سال پیش، جنبه‌ی حقوقی جوامع نسبت به امروز کم‌رنگ‌تر بود. در آن زمان اگر فردی از یک جامعه وارد جامعه‌ی دیگری می‌‌شد، حساسیت چندانی ایجاد نمی‌شد، چون حدود و ثغور دقیق کشورها مشخص نبود و تابعیت معنای واضحی نداشت.
 
امروزه از لحاظ سیاسی، این بحث‌های حقوقی بسیار جدی‌تر پیش می‌رود (گرچه از گذشته، در متون دینی، به‌خصوص قرآن، تمایزات بین جامعه‌ی اسلامی و غیراسلامی دقیقاً مطرح شده است). امروزه شخصیت حقوقی جوامع جدی‌تر شده و به همین میزان، استقلال شخصیت آن‌ها آشکارتر است. این ویژگی تنها متعلق به جامعه‌ی اسلامی نیست و همه‌ی جوامع از شخصیت حقوقی و احساس استقلال بهره‌مندند.
 
تعریف مفهوم استقلال، نسبت مستقیمی با شخصیت حقوقی (خواه در فرد انسان و خواه در جوامع انسانی) دارد. همه‌ی انسان‌ها پس از گذراندن دوران کودکی، به دوره‌ی بلوغ و سن تکلیف رسیده و شخصیت حقوقی پیدا می‌کنند. از همان لحظه، مسئله‌ی استقلال برای او معنا می‌یابد. جوامع انسانی نیز همین‌طور هستند. یعنی در طول تاریخ هرچقدر که جلو می‌روند، دارای شخصیت حقوقی شده و استقلال برای آن‌ها اهمیت می‌یابد.
 
هرچقدر احکام دینی در انسان و جامعه پررنگ‌تر باشد، به همان میزان استقلال حقوقی را به ارمغان می‌آورد. در جامعه‌ی ما هم به‌خصوص بعد از پیروزی انقلاب اسلامی (که براساس آموزه‌های اسلام و نظام حقوقی اسلامی شکل گرفت)، به میزان وابستگی به نظام حقوقی اسلام، مسئله‌ی استقلال امری جدی تلقی شده است.
 
با توجه به اسلامی شدن نظام ما بعد از انقلاب، نقش اسلام و آموزه‌های اسلامی را در استقلال کشورمان چطور می‌بینید؟
 
قبل از پیروزی انقلاب، ایران کشور نبود، بلکه مجموعه‌ای کاملاً در اختیار قدرت‌های جهانی به‌شمار می‌رفت. استقلال کشور و هویت فعلی ما هم‌زمان با پیروزی انقلاب اسلامی در سه بُعد اصلی اتفاق افتاد:
 
اول، نظام حقوقی اسلامی که در قانون اساسی پیاده شد. این نظامِ عادلانه به ما هویت داد و روابط قدرت را تعریف کرده و آن را اعمال نمود.
 
دوم، عزم و اراده‌ی عمومی در افراد جامعه بود. معارف اسلامی در ما عزم و اراده‌ای را به وجود آورد که بتوانیم سخت‌ترین مشکلات را تحمل کنیم، از مرگ نترسیم، جنگ تحمیلی را اداره کنیم و از پس مشکلات اقتصادی جامعه برآییم. این عزم ملی عنایت الهی و آورده‌ی اسلام بود که امروز هم کشور را رو به جلو حرکت می‌دهد. به همین دلیل، مقام معظم رهبری امسال بر عزم ملی تأکید کردند.
 
سوم، نظام معرفتی و نوعی جهان‌بینی اسلامی است که دیدگاه ما را به هستی و انسان تغییر داد. همان‌طور که مطلع‌اید، انسان‌شناسی و هستی‌شناسی غربی دیدگاه مادی و این‌جهانی به انسان می‌دهند. در نظام معرفتی، انسان‌شناسانه و هستی‌شناسانه‌ی مستقل دینی، خداوند محور تفکر ماست؛ هستی را از خدا می‌دانیم و مدیریت او را در تمام ابعاد زندگی ادراک می‌کنیم. به همین دلیل، حصار مستحکمی را دور خود حس می‌کنیم که ما را از آسیب‌های دیگران مصون می‌نماید. بنابراین اگر به این نظام معرفتی مجهز نبودیم، قطعاً استقلال فعلی کشور حاصل نمی‌شد.
 
این سه دستاورد مهم دین مقدس اسلام باعث شد که ما هویت پیدا کنیم و بر استقلال خود پافشاری نماییم. انقلاب اسلامی از ابتدا این زندگی جدید را برای ما به ارمغان آورد و امروز هم برای پیشرفت و حضور در صحنه‌ی جهانی الهام‌بخش ماست.
 
از دیدگاه منابع دینی، آفات‌ و آسیب‌هایی که استقلال‌طلبی یک جامعه‌ی اسلامی را تهدید می‌کند چه مواردی می‌تواند باشد؟
 
همان‌طور که عرض کردم، استقلال نسبت مستقیمی با نظام حقوقی حاکم بر جامعه دارد. پس آفت‌های نظام حقوقی می‌تواند آفتی برای حس استقلال‌طلبی جامعه باشد. یکی از آفت‌های نظام حقوقی بی‌عدالتی است. در حقیقت، اصل اساسی نظام‌های حقوقی این است که عادلانه باشد.
 
نظام حقوقی عادلانه، هم در داخل حوزه‌ی خودش به عدالت عمل می‌کند و هم در ارتباط با جوامع دیگر رفتار عادلانه دارد. همین مسئله درباره‌ی استقلال جامعه هم صادق است. بنابراین ما در زمینه‌ی استقلال، هم در نسبت خود با داخل کشور و هم در نسبت با جوامع دیگر، باید بتوانیم عدالت را رعایت کنیم. به این ترتیب، نه درهای کشور را به‌طور کامل به روی دیگران می‌بندیم و نه اجازه می‌دهیم که نظامات حقوقی دیگر در مناسبات داخلی ما دخالت کنند.
 
ما باید بتوانیم حد وسط و اعتدال مورد نظر اسلام را در جامعه حفظ کرده و به این ترتیب، از مهم‌ترین آفت‌ها مصون بمانیم. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در مقاطع مختلف عده‌ای تمایل داشتند ارتباط کشور را با خارج بسیار محدود نمایند. در مقابل، عده‌ای می‌خواستند هویت داخلی ما را تضعیف کرده و کشور را تحت تأثیر آورده‌های خارجی قرار دهند که هر دو مسیر خروج از اعتدال است.
 
الحمدالله نظام اسلامی توانسته تاکنون مسیر اعتدال را حفظ کند، ولی خطر این آفت‌ها همیشگی است. به هر حال، هر پدیده‌ای پس از مستقل شدن، ارتباط با پدیده‌های مستقل دیگر را شروع می‌کند. به خاطر داشته باشیم که ارتباط با مستقل‌های دیگر نباید اساس استقلال ما را به هم بزند. این یکی از مهم‌ترین مسائل عدالت است. استقلال سیاسی کشور هم همین‌طور است.
 
دومین آفت تهدیدکننده‌ی استقلال طلبی، بی‌توجهی به مسئله‌ی پیشرفت است. استقلال اساس قضیه است؛ اما باید همیشه پیشرفت را تأمین کند. در واقع هدف استقلال همین است و استقلال بدون پیشرفت سودی ندارد. نظام حقوقی در جامعه در خدمت پیشرفت آن جامعه است. همین‌طور انسان نیز پس از مکلف شدن قصد پیشرفت و رشد در ابعاد مختلف را دارد. در غیر این صورت، باید پرسید کارکرد نظام حقوقی چیست.
 
ره‌آورد نظام حقوقی حرکت کردن است، نه ایستادن. استقلال نیز همین ویژگی را دارد. البته ممکن است استقلال به‌گونه‌ای تعریف شود که گویی راه پیشرفت ما سد شده است.
 
به نکته‌ی خوبی اشاره کردید. امروز عده‌ی زیادی این شبهه را مطرح می‌کنند که استقلال مانع پیشرفت می‌شود. پاسخ جناب‌عالی در خصوص این مسئله چیست؟
 
این نکته‌ی مهمی است. باید استقلال را به‌گونه‌ای تعریف کنیم که ما را به پیشرفت برساند. استقلال مبتنی بر عدالت، پیشرفت ما را تضمین خواهد کرد و مهم‌ترین رکن است. پس دقت کنیم که استقلال در تعارض با پیشرفت تعریف نشود.
 
مقام معظم رهبری این دهه را «عدالت و پیشرفت» نام‌گذاری کرده‌اند. به نظر من، عدالت و پیشرفت دو رکن اصلی استقلال است و در حقیقت، نام این دهه «استقلال» است. استقلال عبارت است از حاکم شدن یک نظام حقوقی دینی مستقل بر جامعه‌ی ما که برقرار‌کننده‌ی عدالت و عامل پیشرفت است.
 
دین اسلام این دو هدیه را برای ما به ارمغان آورده است و به محض کم‌رنگ شدن این دو، باید دریابیم که در عمل به آموزه‌های اسلام درست عمل نکرده‌ایم.
 
همان‌طور که فرمودید، استقلال باعث پیشرفت جامعه می‌شود. به نظر شما، چه عواملی چنین پیشرفتی را که در عین استقلال هست به ارمغان خواهد آورد؟
 
مهم‌ترین ویژگی استقلال این است که جوامع را از حالت ایستایی و رکود خارج کرده و به حرکت وامی‌دارد. در صدر اسلام، جامعه‌ی اسلامی مرز‌بندی داشته؛ اما به معنای کشور-ملت امروزی و کشورهای مستقل نبوده است. این اتفاق به‌تدریج در طی هفتصد سال است افتاده و جوامع بشری به‌تدریج با مفهوم کشور آشنا شدند.
 
از جمله عوامل استقلال سیاسی کشورها، تجربیات تاریخی جوامع است که در نهایت به لطیف شدن روح جوامع انسانی منجر شده و آن را از مادی‌نگری جدا می‌کند. مفهوم کشور اصولاً معنوی است و با دید مادی نمی‌توان آن را ادراک نمود.
 
چنین ادراکی پایه‌های مختلفی دارد. یکی از این پایه‌ها معرفتی است و جامعه باید یک نظام معرفتی داشته باشد. پایه‌ی دوم حقوقی است؛ همان‌طور که در سؤال قبل به آن اشاره کردیم. به بیان دیگر، نظام حقوقی عادلانه به جامعه هویت خواهد داد.
 
پایه‌ی سوم، نظام رشد و پیشرفت جامعه است. این سه عامل در مجموع باعث می‌شود که به‌تدریج احساس هویت سیاسی، اجتماعی و دینی ایجاد شده و در کنار هم، مفهوم کشور به وجود بیاید. تمام کشور‌ها باید مجهز به این ابزار‌ها باشند. جامعه‌ی ما هم در طول تاریخ در مسیر تجربیات دینی، سیاسی و اجتماعی حرکت کرده و رشد چشمگیری داشته است.
 
به‌عنوان مثال، در مقطع انقلاب اسلامی، اتفاق عظیمی افتاد و با عنایت الهی، خواست ملی برای زندگی جدید صورت گرفت. در حقیقت، احساس هویت جدیدی در جامعه پیدا شد که ابعاد مختلف فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، علمی، اخلاقی و سنت‌های سیاسی، در مجموع آن را شکل دادند. هویت آثار خود را در این حوزه‌ها نشان می‌دهد و همگی باید با هم رشد کنند.
 
در حوزه‌ی فرهنگ، سیاست و اقتصاد، نکات اساسی فراوانی وجود دارد که باید جایگاه خود را پیدا کنند تا بتوانیم به سمت پیشرفت حرکت کنیم. در حال حاضر، جامعه‌ی ما با سرعت زیادی به سمت پیشرفت حرکت می‌کند. البته ممکن است تعریف‌های مختلفی از پیشرفت وجود داشته باشد و عده‌ای مسائل ظاهری را نشانه‌ی پیشرفت بدانند، اما باید آن را عمیق‌تر در ابعاد اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی به‌صورت همه‌جانبه در نظر بگیریم.
 
مقام معظم رهبری بارها فرموده‌اند که «جوانان امروز نسبت به جوانان اوایل انقلاب خیلی بهتر هستند و اگر خدایی ناکرده اتفاقی برای کشور بیفتد، امتحان بهتری پس می‌دهند.» این امر نشان می‌دهد پیشرفتی جدی در عرصه‌های فرهنگی، اجتماعی و تسلط بر مسائل طبیعی و قدرت ظاهری اتفاق افتاده است. البته هنوز رضایت کامل نداریم و باید ضعف‌ها را با قدرت بیشتری برطرف نماییم.
 
به هر حال، استقلال به معنای به وجود آمدن شخصیت ملی است. این شخصیت برای ایستایی و رکود طراحی نشده، بلکه برای حرکت کردن است. اگر حرکت نکنیم، به‌تدریج شخصیت و استقلالمان را از دست خواهیم داد. به‌طور خلاصه، این حرکت به‌صورت همه‌جانبه و پیشرفت در همه‌ی ابعاد است و نمی‌توان بُعد خاصی را عنوان کرد.
 
همان‌طور که مقام معظم رهبری بر بهره‌گیری از ظرفیت‌های درونی تأکید فرمودند، این نکته مهم است که برای استقلال و پیشرفت، از ظرفیت‌های درونی استفاده کنیم. نظر شما درباره‌ی استفاده از ظرفیت‌های درونی کشور در جهت استقلال بیشتر چیست؟
 
مقام معظم رهبری از تعبیر «ساخت درونی قدرت» استفاده کردند. تعبیر من این است که هرچقدر نظام حقوقی، دینی و سیاسی در دل و روح و فکر و ذهن مردم عمیق‌تر و راسخ‌تر شود و مردم به آن عمل کنند، از درون قدرت بزرگی ایجاد می‌شود که ساخت درونی نام دارد.
 
به‌عنوان مثال، در قانون اساسی، جابه‌جایی قدرت براساس انتخابات تعیین شده است. اگر در عمل به آن پایبند باشیم، نشان می‌دهد که این اصل عمیق شده و ساخت درونی محقق گردیده است؛ یعنی قدرت نظام از درون عمیق شده و شکل گرفته است.
 
لازمه‌ی ساخت درونی قدرت، بهره‌برداری از ظرفیت‌های درونی است و اگر ساخت قدرت در کشور ما درون‌زا شود، آن‌گاه به ظرفیت‌های درونی توجه بیشتری کرده و آن‌ها را به فعلیت خواهیم رساند. لازم به ذکر است که این کار به معنای غفلت از‌ ظرفیت‌های بیرونی نیست و داشتن هویت مستقل منوط به ارتباط با هویت‌های مستقل دیگر است. در حقیقت، ارتباط با دیگران بدون داشته‌های درون‌زا امکان‌پذیر نیست، بلکه وابستگی نام دارد.
 
ما تنها وقتی می‌توانیم با دیگران ارتباط برقرار کنیم که استعدادهای درونی خود را کاملاً فعال نماییم. پس قدم اول در ارتباط با دیگران، فعال کردن استعدادهای درونی است. در این صورت، گزینه‌های روی میز ما بیشتر بوده و در ارتباط با دیگران دست بالا را خواهیم داشت. در غیر این صورت نیز فقط تابع و مصرف‌کننده‌ی صرف باقی خواهیم ماند.
 
بنابراین تأکید مقام معظم رهبری بر ساخت درونی و استفاده از ظرفیت‌های درونی، متضمن استقلال بوده و استقلال نیز قدرت ما را در ارتباط درونی با دیگران افزایش خواهد داد. شایان ذکر است که استقلال با ارتباط با دیگران در تعارض نیست، بلکه قدرت ارتباط با دیگران را بالا می‌برد.
 
قدم اول در بهره‌برداری از ظرفیت‌های درونی، باور کارآیی این ظرفیت‌هاست. اگر این باور به وجود بیاید، می‌توان از آن بهره‌برداری نمود.
 
به نظر شما، استقلال در جامعه‌ی اسلامی دارای چه ابعادی است و در چه حوزه‌هایی جاری است؟
 
امروزه اخلال‌گرهای فرهنگی فراوانی در دنیا مشغول اخلال بوده و به فرهنگ انسانی لطمه می‌زنند (به‌طور مشخص، از جانب صهیونیست‌ها و آمریکایی‌ها). طبیعی است که در این شرایط، مراقبت از مسئله‌ی استقلال بسیار جدی است.
 
اگر ما از فرهنگ ایرانی و اسلامی مراقبت کرده و آن را به‌روز کنیم، آن‌گاه فرهنگ ما قابل عرضه به دنیا خواهد شد (مراقبت کردن به این معنا نیست که لزوماً از رفتارهای خاصی مراقبت کنیم؛ هرچند بی‌فایده باشند. در واقع باید به‌روز‌سازی فرهنگ صورت بگیرد). بنابراین به نظر من، فرهنگ از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.
 
مسئله‌ی مهم دیگر اقتصاد است. امروز پیشرفت اقتصادی و تکنولوژیک کشور ما به حد قابل قبولی نرسیده است. باید بدانیم که تا وقتی ظرفیت‌های درونی خود را فعال نکنیم و قادر به مدیریت نیازهای اولیه‌ی خود در داخل کشور نباشیم، طبیعی است که استقلال اقتصادی ما به‌شدت آسیب خواهد دید و به بخش‌های دیگر نیز سرایت خواهد کرد.
 
به دلیل اهمیت دو بخش فرهنگ و اقتصاد، مقام معظم رهبری در نام‌گذاری امسال هر دو را مورد توجه قرار دادند. کشور ما به عزم ملی و مدیریت جهادی نیازمند است تا دستاوردهایی اساسی حاصل کند. البته استقلال فقط منوط به این دو عامل نیست، بلکه در سیاست خارجی نیز باید با قدرت پیش برویم.
 
از این رو، باید در خاورمیانه، آسیا و آمریکای لاتین منافع ملی خود را در نظر بگیریم؛ هرچند در تعارض با منافع کشورهای دیگر باشد. البته این امر تا حد زیادی بعد از انقلاب اسلامی حاصل شده و جمهوری اسلامی به‌عنوان کشوری مستقل در سیاست خارجی معرفی شده است.
 
به‌علاوه در بحث‌های علمی، باید به مراکز علمی داخلی تکیه کرده و منتظر تأیید آن از جانب مؤسسه‌های خارجی نباشیم، چون آن‌ها با اغراض سیاسی برخورد می‌کنند. بنیان‌های علمی و آموزشی جامعه را باید متناسب با نیازهای جامعه طراحی کنیم و آگاه باشیم که الگوبرداری کاذب از نظام‌های آموزشی دیگران منافی استقلال است. باید تولیدکننده‌ی علم باشیم و با مبانی خود نظریه‌پردازی کنیم.
 
همچنین در مسائل اجتماعی به‌شدت نیازمند استقلال هستیم. امروزه الگوی مسکن ما کشورهای خارجی هستند و نتوانسته‌ایم متناسب با شرایط آب‌وهوایی و جغرافیایی خود، الگویی برای مسکن طراحی کنیم. در این صورت، تبدیل به الگویی برای دیگران خواهیم شد.
 
الگو نگرفتن از کشورهای غربی درباره‌ی مسائل خانوادگی و سیاسی نیز صادق است. مثلاً اگر نظامات حزبی مخصوص غرب را به جامعه بیاوریم، فایده‌ای نخواهد داشت. اگر بتوانیم هویت مستقل خود را در همه‌ی ابعاد اثبات کنیم، می‌توانیم با دنیا گفت‌وگو نماییم.
 
همان‌طور که اشاره فرمودید، جامعه‌ی ما به بعضی از ابعاد استقلال دست پیدا کرده است، اما هنوز با شرایط مطلوب ‌فاصله داریم. به نظر حضرت‌عالی، سازوکارهای دستیابی به استقلال مطلوب در جوامع اسلامی، از جمله کشور ما چیست؟
 
لازم است به این نکته اشاره کنم که هیچ جامعه‌ای (حتی جامعه‌ی ما) هرگز به آخرین درجه‌ی استقلال نخواهد رسید، چون با توجه به پیشرفت و تحول جهانی، هر روز اتفاقات جدیدی رخ می‌دهد و ما نیاز خواهیم داشت برای استقلال طرح‌های جدیدی دربیندازیم.
 
این‌طور نیست که یک سال را سال استقلال اعلام نماییم و دست از فعالیت بکشیم. همان لحظه‌ای که مطمئن هستیم نیازی به فعالیت بیشتر برای استقلال کشور نداریم، همان لحظه آن را از دست خواهیم داد. استقلال لازمه‌ی حرکت و پیشرفت است.
 
بنابراین باز هم تأکید می‌کنم که مسئله‌ی استقلال همیشگی است و روند مستقل شدن پایان نمی‌پذیرد؛ همان‌طور که روند ارتباط با دیگران تمامی ندارد. استقلال درجات گوناگونی دارد و به هر میزان مستقل شویم، قدرت تعامل با دیگران را نیز پیدا خواهیم کرد. در نتیجه از امکانات درونی و بیرونی به‌درستی بهره خواهیم گرفت. اگر کار خود را تمام‌شده بپنداریم، کشورهای دیگر رشد می‌کنند و دوباره ما به آن‌ها وابسته می‌شویم.
 
ما در نظام حقوقی اسلامی، باید مراقب استقلال و پیشرفت کشور، هر دو، باشیم. از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی ما هویت مستقلی پیدا کردیم و هر روز نسبت به وضعیت فعلی راضی بودیم، اما به این معنا نبود که نخواهیم آن را عمیق‌تر کنیم و بهبود بخشیم.
 
به بیان دیگر، در مقایسه با گذشته، میزان پیشرفت و استقلال کشور عمیق‌تر و قوی‌تر شده است؛ اما در عین حال، افق دید آینده نیز وسیع‌تر شده است. این به معنای نارضایتی از وضع موجود نیست، بلکه فکر بیشتر برای ساختن آینده‌ای بهتر را نشان می‌دهد.
 
بنده باز هم تأکید می‌کنم که استقلال را به‌درستی تعریف کنیم. مستقل شدن به معنای قطع ارتباط با دیگران یا بهره‌برداری نکردن از امکانات آن‌ها نیست. جامعه‌ای که مستقل نباشد، به‌هیچ‌وجه نمی‌تواند از امکانات دیگران بهره ببرد و شبیه به جسدی بدون روح است.

دکتر «محمدعلی فتح‌اللهی» استاد دانشگاه و عضو هیئت‌علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
برچسب ها: تعامل ، سازنده ، دنیا
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار