به گزارش سرويس بين الملل باشگاه خبرنگاران، پایگاه اینترنتی گلوبال ریسرچ در گزارشی با عنوان دسیسههای سازمان ملل متحد و بان کی مون در مذاکرات صلح سوریه " مینویسد: میتوان گفت سناریوی کنفرانس ژنو دو یا به عبارت دیگر سناریوی شکست این کنفرانس در واشنگتن طراحی شده است. بان کی مون برای این کنفرانس کاری بیش از ایفای نقش فرمانبردار خود به عنوان دبیر کل سازمان ملل متحد که برای تامین 22 درصد بودجه اش متکی به امریکا است، انجام نداد.
این گزارش ادامه میدهد: اقدامات دبیر کل سازمان ملل متحد در واقع نمونه شگفت آوری از موفقیت سیاستهای امریکا در تبدیل این نهاد به یک " سازمان دست نشانده" فرمانبردار حامی مالی اصلی خود یعنی امریکا محسوب میشود.
داستانهایی که در رسانههای خبری غربی مطرح شد مبنی بر این که تصمیم بان کی مون برای پس گرفتن دعوتش از تهران تحت فشار مخالفان سوری صورت گرفته است در واقع دروغی بیش نبود.
"مارتین نسیرکی" سخنگوی رسمی دبیر کل سازمان ملل متحد اعلام کرد تصمیم برای دعوت از ایران در کنفرانس سوریه با تعجیل صورت نگرفت و این تصمیم پس از مشورتهای طولانی با مقامات امریکایی اتخاذ شد. اما حتی بدون این اظهارات ، این موضوع کاملا روشن است که اولتیماتوم مخالفان سوریه درباره شرکت ایران در این کنفرانس تاثیری بر پس گرفتن این دعوت نداشته است چرا که شنبه گذشته در نشست مجمع عمومی ائتلاف ملی نیروهای مخالف و انقلابی سوریه در استانبول ، 58 نفر از 73 نماینده شورای حاکم به شرکت در کنفرانس ژنو دو رای دادند و این در حالی بود که تقریبا همه آنها به خوبی مطلع بودند که ایران برای شرکت به این کنفرانس دعوت شده است.
این گزارش ادامه میدهد: دلیل دوم آن که آیا این افراد از جایگاهی برخوردار هستند که بتوانند شروط خود را به سازمان ملل متحد دیکته کنند؟
حقیقت این است که با وجود مشارکت ایران در این کنفرانس ، اقدامات واشنگتن طبق معمول با مشکل مواجه میشد. جان کری وزیر امور خارجه امریکا بر این موضوع تاکید داشت که تهران میتواند نقش سازندهای را در مذاکرات صلح ایفا کند اما وی پیش شرط هایی را برای این موضوع قرار داد و ادعا کرد تهران ابتدا باید بیانیه ژنو یک را که 30 ژوئن سال 2012 تصویب شد ، بپذیرد.
سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه به خوبی به همتای امریکایی خود خاطر نشان کرد که شرایط ژوئن سال 2012 به طور کامل با اوضاع کنونی متفاوت است.
گلوبال ریسرچ مینویسد: حقیقت این است که دولت اوباما همواره راه براندازی دولت بشار اسد رئیس جمهور سوریه را دنبال کرده است. برکناری وی از قدرت و تصرف دمشق از سوی نیروهای دوست با غرب یا متحد راهبردی آن ریاض، نکته اصلی در سیاست امریکا در قبال موضوع سوریه است و تغییر وزیر امور خارجه امریکا از هیلاری کلینتون به جان کری مطلقا تاثیری بر این سیاست نداشته است.
با قبول این حقیقت بسیار ناگوار که جمهوری اسلامی ایران با "تحریم های فلج کننده " علیه این کشور خاموش نشده است و سیاست خارجی اعلام شده از سوی رئیس جمهور روسیه بر اساس ارزش های سنتی نظیر محترم شمردن حق حاکمیت و توجیه ناپذیر بودن " دموکراسی صادراتی" است ، واشنگتن تاکتیک های خود را تغییر داده است.
در جنگ نیابتی در سوریه ، نقش اصلی از سوی شرکای راهبردی امریکا و به طور اخص ریاض ایفا میشود. پاریس که تحت ریاست جمهوری اولاند دیدگاه عینی منافع ملی خود را از دست داده و به نظر میرسد با دیدگاه احیای قیومیت فرانسه در آفریقا و برخی مناطق در خاور میانه فریب خورده است ، تلاش دارد به طور فعالانه تری در میدان نبرد علیه دمشق مداخله و ایفای نقش کند.
در آن سوی دیگر روسیه وظیفه دشوار اطمینان از این که بشار اسد آماده مذاکره با مخالفان خواهد بود را برعهده گرفته است و در موضعی هماهنگ و سازنده با تهران کار می کند.
در پایان این گزارش آمده است: تلاش های دوجانبه ایران و روسیه در خصوص سوریه ، خود نمونه بارزی از خطری است که واشنگتن از چنین مشارکت راهبردی مواجه است و به این منظور واشنگتن عملیات ویژه ای را برای دور نگه داشتن تهران و مسکو و دیگر حامیان حل و فصل بحران سوریه آغاز کرده است.
داستان ها درباره دست یافتن ناگهانی تکفیری ها به زرادخانه های تسلیحاتی و تجهیزات خود دروغ دیگری در حلقه دسیسهها پیرامون کنفرانس سوریه است.
انتهای پیام/