
باشگاه خبرنگاران جوان؛ مهسا حنیفه - رژیم صهیونیستی بیشتر از قبل در گردابی از ناکامیهای نظامی و بحرانهای سیاسی گرفتار شده است. اعترافات بیسابقه مقامات نظامی به کمبود نیرو و ناتوانی در تحقق اهداف، همراه با طومارهای اعتراضی نخبگان اطلاعاتی و استعفای قریبالوقوع رئیس شاباک، تصویری از ساختاری در آستانه فروپاشی ترسیم میکند.
اظهارات اخیر یکی از مقامات ارشد نظامی رژیم صهیونیستی، که از کمبود شدید نیروی انسانی و دشواری در تحقق اهداف کابینه سخن گفته، پرده از واقعیتی برمیدارد که مدتها در سایه تبلیغات پنهان مانده بود. این اعتراف، نه تنها به ناتوانی نظامی در برابر مقاومت حماس در غزه اشاره دارد، بلکه نشاندهنده بحرانی عمیقتر در راهبردهای کلان این رژیم است. حماس، پس از یک سال و نیم جنگ فرسایشی، همچنان کنترل بخشهای کلیدی غزه را در دست دارد و توان نظامی خود را حفظ کرده است. این پایداری، برخلاف ادعاهای اولیه کابینه رژیم، نشان میدهد که هدف اعلامشده برای «نابودی» حماس نهتنها محقق نشده، بلکه به سرابی دور از دسترس تبدیل شده است.
دادههای موجود نشان میدهند که اقتصاد رژیم صهیونیستی در سال ۲۰۲۴ با کاهش رشد ۱.۵ درصدی مواجه شده و هزینههای نظامی سرسامآور، کسری بودجه را به ۸ درصد تولید ناخالص داخلی رسانده است. این اعداد، گواهی بر ناپایداری بلندمدت چنین راهبردی هستند.
رژیم صهیونیستی در غزه با یک پارادوکس مواجه است: ادامه جنگ به معنای فرسایش بیشتر منابع و مشروعیت است و عقبنشینی نیز به معنای پذیرش شکست سیاسی و نظامی. این بنبست، نهتنها حماس را در موضع قویتری قرار داده، بلکه اعتماد عمومی به نهادهای نظامی و سیاسی را در داخل به شدت تضعیف کرده است.
موج اعتراضات داخلی که حالا به بدنه اطلاعاتی و امنیتی رژیم نیز سرایت کرده، یکی از نشانههای آشکار بحران مشروعیت در این رژیم است. امضای طومارهای متعدد توسط کارکنان سابق موساد، از جمله چهرههای ارشد این سازمان، و کهنهسربازان نظامی، نشاندهنده عمق نارضایتی در میان نخبگان است. این طومارها که رسانههای رژیم از آنها به عنوان «نافرمانی» یاد میکنند، خواستار توقف جنگ و اولویت دادن به بازگرداندن اسرا هستند، حتی اگر به قیمت عقبنشینی از مواضع کنونی باشد.
این حرکت اعتراضی، فراتر از یک اقدام نمادین، بیانگر شکافی عمیق در بدنه تصمیمگیری رژیم است. موساد که همواره به عنوان یکی از ستونهای اقتدار امنیتی رژیم شناخته میشد، حالا خود به صحنهای برای جدالهای داخلی تبدیل شده است. بیش از ۲۵۰ نفر از کارکنان سابق این سازمان در یکی از طومارها، صراحتاً از «نسلکشی» در غزه سخن گفتهاند؛ واژهای که استفاده از آن در فضای سیاسی رژیم، خود به معنای عبور از خطوط قرمز سنتی است. این نارضایتی، ریشه در ناکامیهای اطلاعاتی پیش از عملیات ۷ اکتبر دارد که حماس توانست ضربهای غافلگیرکننده به رژیم وارد کند. گزارشهای داخلی نشان میدهند که موساد و شاباک در ارزیابی توان حماس دچار خطای راهبردی شدند و این شکست، اعتماد به این نهادها را در میان نخبگان و جامعه به شدت کاهش داده است.
تحلیل این اعتراضات نشان میدهد که رژیم صهیونیستی با یک بحران هویتی مواجه است. نهادهایی که به ظاهر، روزگاری نماد وحدت و اقتدار بودند، حالا به میدان نزاعهای سیاسی و اخلاقی تبدیل شدهاند. این شکاف، نهتنها توانایی رژیم برای تصمیمگیری قاطع را تضعیف کرده، بلکه پیام روشنی به جامعه جهانی ارسال میکند: حتی نخبگان رژیم نیز به مشروعیت سیاستهای کنونی باور ندارند.
استعفای قریبالوقوع رئیس شاباک، رونین بار، یکی دیگر از نشانههای فروپاشی اعتماد در ساختار امنیتی رژیم بود. این استعفا، که در پی تنشهای آشکار با نخستوزیر رژیم اعلام شد، بیش از آنکه یک تصمیم شخصی باشد، بازتابدهنده نزاعی عمیقتر در بدنه حاکمیت است. اختلافات میان بار و نتانیاهو، که ریشه در مسائل سیاسی و قضایی دارد، نشان میدهد که حتی نهادهای امنیتی نیز از گزند دخالتهای سیاسی در امان نماندهاند.
ماجرا از آنجا آغاز شد که نتانیاهو به بهانه ضرورتهای امنیتی، خواستار تعلیق جلسات محاکمه خود شد؛ درخواستی که رونین بار آن را غیرقانونی و مغایر با منافع ملی دانست. این اختلاف که به سطح دادگاه عالی رژیم نیز کشیده شد، نهتنها به برکناری موقت بار منجر نشد، بلکه شکاف میان قوه قضاییه و کابینه رژیم صهیونیستی را عمیقتر کرد. تصمیم دادگاه برای ابقای موقت رونین بار، هرچند به عنوان یک پیروزی برای او تلقی شد، اما تنها یک تعویق کوتاهمدت بود. واکنش دفتر نتانیاهو، که این تصمیم را «عجیب و تأملبرانگیز» خواند، نشاندهنده ادامه تنشها بود.
این ماجرا نشان میدهد که رژیم صهیونیستی درگیر یک بحران نهادی است که فراتر از افراد، به ساختار قدرت مربوط میشود. شاباک، به عنوان یکی از مهمترین نهادهای امنیتی رژیم صهیونیستی، حالا به صحنهای برای تسویهحسابهای سیاسی تبدیل شده است. این وضعیت، نهتنها توانایی این رژیم برای مدیریت بحرانهای داخلی و خارجی را کاهش داده، بلکه اعتماد عمومی به نهادهای امنیتی را بیش از پیش فرسوده کرده است. نظرسنجیهای اخیر نشان میدهند که تنها ۲۸ درصد از ساکنان اراضی اشغالی به نهادهای امنیتی اعتماد دارند؛ آماری که در مقایسه با یک دهه پیش، کاهشی ۴۰ درصدی را نشان میدهد.
اظهارات ایهود باراک، نخستوزیر پیشین رژیم صهیونیستی که از «فروپاشی قریبالوقوع» سخن گفته، یکی از صریحترین هشدارها درباره وضعیت کنونی است. باراک، با اشاره به ناکامیهای نتانیاهو در عرصه داخلی و خارجی، رژیم را در «لبه پرتگاه» توصیف کرده است. او معتقد است که سیاستهای کنونی،نه تنها به تضعیف دموکراسی منجر شده، بلکه موجودیت رژیم را نیز به خطر انداخته است.
باراک بهویژه به روابط متزلزل رژیم با ایالات متحده اشاره داشت. حمایت آمریکا از رژیم صهیونیستی در سال ۲۰۲۴ به پایینترین سطح در دو دهه اخیر رسیده است. مذاکرات مستقیم واشنگتن با ایران و نزدیکی ترکیه به دولت جدید آمریکا، رژیم را در انزوای دیپلماتیک بیسابقهای قرار داده است. باراک هشدار داد که این انزوا، همراه با فشارهای اقتصادی و نظامی، میتواند به «نقطه بیبازگشت» منجر شود.
اظهارات باراک نشان میدهد که رژیم صهیونیستی با یک بحران وجودی مواجه است. نتانیاهو که به گفته باراک «مانند یک فراری» عمل میکند، نهتنها در جلب حمایت بینالمللی ناکام مانده، بلکه با سیاستهای خود، انسجام داخلی را نیز از بین برده است. این وضعیت، رژیم صهیونیستی را در برابر تهدیدات خارجی آسیبپذیرتر کرده و همزمان، مقاومت منطقهای را تقویت کرده است.
رژیم صهیونیستی در یکی از شکنندهترین مقاطع تاریخی خود قرار دارد. ناکامیهای نظامی در غزه، اعتراضات نخبگان اطلاعاتی، استعفای قریبالوقوع رئیس شاباک و هشدارهای صریح چهرههای سیاسی مانند ایهود باراک، همگی نشانههایی از یک بحران عمیق و چندلایه هستند. این بحران، نهتنها به ناتوانی در تحقق اهداف نظامی و سیاسی محدود نمیشود، بلکه به فرسایش اعتماد عمومی، شکافهای نهادی و انزوای بینالمللی گسترش یافته است.
جنبش حماس، با حفظ توان نظامی و سیاسی خود، نهتنها رژیم را در غزه به بنبست کشانده، بلکه به نمادی از مقاومت در برابر یک قدرت بهظاهر برتر تبدیل شده است. در داخل، طومارهای نافرمانی و نزاعهای سیاسی نشان میدهند که حتی نخبگان این رژیم نیز به مشروعیت سیاستهای کنونی باور ندارند.