به گزارش سرويس بين الملل باشگاه خبرنگارانبه نقل از دارك پاليتيكس، در ابتداي اين مقاله كه تحت عنوان «مزحرفات آشنا پيش از حمله نظامي امريكا به سوريه» و به قلم توني كارتولوچي روزنامه نگار و نويسنده مقيم با نكوك نوشته شده، نويسنده با اشاره به تيتر روزنامه هاي امريكايي در چند روز اخير نوشته است مزخرفات آشناي « عراق» در آستانه حمله نظامي از پيش طراحي شده عليه سوريه عناوين روزنامه ها را به تسخير خود درآورده است.
وي سپس به واهي بودن اتهامات وارده به دولت بشار اسد پرداخته و مي نويسد البته در ميان اين تيترها و اخبار يك عنصر اساسي مغفول مانده و آن ارائه مدرك و سندي واقعي، براي تاييد ادعاهايي كه براي توجيه اپيزود ديگري از مداخله نظامي است كه توسط امريكا،انگليس و فرانسه و مجمعه شركاي منطقه اي آنها آغاز شده است.
دارك پالتيكس به نقل از اينديپندنت مي نويسد« مردي كه دروغ هايش در مورد تسليحات كشتار جمعي منجر به مرگ صد هزار نفر شد اعتراف مي كند كه: مخالفان مي گويندچطور مقامات امريكايي خيال پردازي هاي او را براي حمله سال 2003 باور كردند»
با نگاهي به گذشته مي بينيم رسانه هاي شركتي براي پذيرفتن دروغ هاي مخربي كه براي توجيه حمله و اشغال عراق گفته شد هيچ مشكلي ندارند. به دنبال ناكامي غرب در سرنگون كردن دولت سوريه از طريق تروريست هاي نيابتي تكرار اين دروغ هاي پذيرفته شده به سوي سوريه روانه شده است.
غرب اذعان كرده منتظر اتمام تحقيقات بازرسان سازمان ملل در مورد حملات شيميايي نخواهد ماند و اصرار دارد به جايي اين كار اسناد و مدارك خود را ارائه كند – اسنادي كه از سوي همان سيا و ام آي سيكس( (MI6تهيه شده كه اسناد و مداركي را درمورد تسليحات كشتار جمعي عراق كه مي دانستند وجود خارجي ندارد جعل كردند و ساختند. هر چه كه سازمان ملل پيدا كند مطمئنا بي ثمر خواهد بود درست مانند دوراني كه منجر به اشغال عراق شد.
اين جعل مدرك و سند سازي ها نهايتا منجر به درج تيتر هايي مانند« مردي كه دروغ هايش در مورد تسليحات كشتار جمعي منجر به مرگ صد هزار نفر شد اعتراف كرد» شد.مي توان تصور كرد كه پس از آن كه غرب به اهداف خود در سوريه دست يافت رسانه هاي غربي هم از دروغ هايي كه اكنون به مردم مي گويند دست خواهند كشيد و فاش خواهند كه در واقع واشنگتن،لندن،پاريس،تل آويو و رياض هرگز براي شروع حمله به سوريه مدركي نداشتند.
در حالي كه به نظر مي رسد عموم مردم كاملا آگاهند كه به سوي يك ماجرا جويي نظامي پرهزينه برپايه ي اسنادي كه آنها هرگز به آن اطمينان ندارند ويا باور نمي كنند كه حتي وجود داشته باشد، هدايت مي شوند ،ممكن است متوجه نباشند كه اين تازه ترين جنايت بين المللي پيشنهادي، چقدر تعمدي و از پيش طراحي شده است.
ژنرال وسلي كلارك در سخنراني سال 2007 خود در كاليفرنيا،به يك مكالمه انجام شده در سال 1991 بين خود و پل ولفويتز معاون وزرارت خارجه وقت اشاره كرد. در آن گفتگو ولفويتز عنوان كرده بود كه امريكا 5تا 10سال زمان دارد تا رژيم هاي طرف مشورت با شوروي سابق يعني سوريه، ليبي ،عراق و ايران را از بين ببرد،قبل از اين كه ابر قدرت بعدي براي به چالش كشيدن هژموني امريكا سربرآورد.
همچنين در سال 2007 «سيمور هرش» روزنامه نگار برجسته و برنده جايزه پوليتزر فاش كرد كه امريكا،اسرائيل و عربستان سعودي براي تسليح و حمايت مالي از تروريست هاي منسوب به القاعده جهت به راه انداختن حمام خون فرقه اي در منطقه در يك جنگ نيابتي، كه براي سرنگوني دولت هاي ايران و سوريه طراحي شده، نقشه مي چينند.
پس كاملا بديهي است كه سالها قبل از اين تحولات سوريه،تغيير رژيم و مداخله نظامي نظامي مورد نياز براي تسهيل آن، يك نتيجه گيري قطعي بود.
تنها چيزي كه باقي مانده بود به راه انداختن يك حمام خون فرقه اي و شعله ور ساختن فاجعه انساني قابل پيش بيني بود كه به دنبال آن مداخله بشر دوستانه به خورد مردم داده شود تا هزينه هاي غير قابل قبول انساني و هزينه هنگفت لازم براي محقق ساختن اهداف ژئوپوليتيكي خود در منطقه را توجيه كنند.
ازالگوي مشابهي در ليبي استفاده شد،در آنجا يك درگيري مسلحانه بين افراطيون تحت حمايت غرب و دولت ليبي تعمدا به عنوان «بحران انساني» جلوه داده شد كه نيازمند مداخله غرب است.بسياري از همكاران داخل ليبي بعدها اذعان كردند كه مانند قضيه عراق، اسناد و مدارك مورد استفاده براي توجيه مداخله غرب در ليبي،تماما و تعمدا ساختگي بود.
از سال 2001،غرب وانمود مي كرده است كه نمي داند آيا از شورشيان حمايت كند يا نه. اما در واقعييت، غرب ميليون ها دلار پول نقد و هزاران تن تسليحات و در كنار اين ها هزاران ستيزه جوي خارجي از حلقه هاي افراطي تحت اداره شبكه هاي جاسوسي امريكايي-سعودي-اسرائيلي را به داخل خاك سوريه فرستاده است.
اين غرب بود كه تلفات سنگين غيرنظاميان را مهندسي كرد و اكنون سعي دارد از اين مسئله به عنوان بهانه اي براي خونريزي بيشتر استفاده كند.در شرايطي كه تنها 9درصد مردم از حمله نظامي به سوريه حمايت مي كنند با اين حال غرب مشروعيت خود را زير پا گذاشته و وارد آبهاي بسيار خطرناك شده و با خود مردم خسته از جنگ،اقتصادهاي ويران و سهامداران متعددي را همراه كرده كه اگرآنها عاقل بودند بايد به دنبال ترمز يا خروج از اين قائله مي گشتند.