«خداي مرا در اين روز بر روزه و اقامه (نماز و يا هر کار خيري) ياري فرما»
«اياک نعبد و اياک نستعين»(1)
«تنها تو را مي پرستيم و تنها از تو ياري مي جوييم»
و تنها بر او توکل مي کنند:
«و علي الله فليتوکل المومنون»(2)
«و مومنان بر خداوند توکل مي کنند.»
و مي دانند غير خداوند هيچ کس قادر به ياري آنها نخواهد بود.
«َالّا یَقدِروُنَ عَلی شَیءُ»(3)
«به هیچ وجه قدرتی بر انجام کاری ندارند.»
زيرا که:
«ان الله علي کل شي قدير»(4)
«به درستي که خداوند بر انجام هرکاري قادر است.»
و اينگونه با خداي خويش نجوا مي کنند:
«الهي و ربي من لي غيرک»(5)
«اي خدا و پروردگار من غير از تو براي من چه کسي (ياري کننده و فريادرس) مي باشد.»
حال با توجه به آيه «اياک نعبد و اياک نستعين»نکته قابل توجهي که مي توان به آن اشاره نمود، بحث« تنها خدا را پرستيدن و تنها از او ياري جستن است» که در اين آيه تعبد و بندگي و ياري جستن از ذات اقدس الهي در يک مسير قرار گرفته اند، به طوري که این امرآموزه اي است که هرانسانی بايد آن را بياموزد تا بتواندتمام عمر خويش را در مسير عبوديت و بندگي خداوند صرف نموده و درهرلحظه از عمرش غير از خداوند از کس ديگري ياري نجويد .چرا که :
«و مالکم من دون الله من ولي و لانصير»(6)
دلیل درخواست دوری از لغزش و گناه در این روز
هر انسانی دارای اجلی معین است:
«وَ مَا کَانَ لِنَفسٍ اَن تَمُوتَ اِلا بِاِذنِ اللهِ کِتابَا مُوجَّلاً»(7)
«و هیچ کس ، اگر چه طالب مرگ باشد ، نمی تواند به اختیار خود بمیرد ، مگر به اذن خداوند (عزوجل)، زیرا برای موت هر شخص وقت معین و نوشته شده می باشد.»
به طوری که خداوند برای هر انسانی تا فرا رسیدن اجلش ملائکه محافظی را که مسئولیت محافظت از آن انسان را دارند، فرستاده و هر گاه اجل هر یک فرا رسد، ملائکه مامور به موت آن شخص وعده الهی (مرگ)را که اکثر انسان ها از آن فرار می کنند،بدون هیچ چون و چرا و مهلتی محقق می سازند:
«و هو القاهر فوق عباده و یرسل علیکم حفظه حتی اذا جاء احدکم الموت توفته رسلنا و هم یفرطون»(8)
«و اوست قاهر و غالب به جمیع بندگان و برای حفظ شما فرشتگانی را که امر محافظت (از شما را بر عهده دارند)می فرستد، تا آنگاه که زمان مرگ یکی از شما فرا رسد که در آن هنگام فرستادگان ما او را می میرانند،و در قبض روح (هیچیک از شما )هیچ قصوری نخواهند ورزید.»
و این در حالیست که هیچ یک از انسان ها ، مگر آنان که خداوند می خواهد ، از زمان مرگ خویش آگاه نیستند، لذا در این دعا از خداوند خواستاریم که ما را از لغزش ها و گناهان این روز در امان بدارد ،چرا که اگر آن روز از عمر ما باشد ،شیطان نیز از ما دست بردار نخواهد بود و پی در پی در گمراهی ما جهد و کوشش می نماید ، به طوری که اگر خداوند بر ما عنایت ننماید،ما تابع شیطان شده و از رحمت الهی خارج می گردیم. چنانچه ذات اقدسش فرمود:
«ولولا فضل الله علیککم و رحمته لاتبعتم الشیطان الا قلیلا»(9)
«واگر توفیق و فضل و رحمت خداوند (عزوجل)بر شما نبود،تابع شیطان می شدید مگر عده قلیل و کمی از شما ( که هیچگاه از شیطان تبعیت نکنند).»
«الذين يذکرون الله قياما و قعودا و علي جنوبهم و يتفکرون في خلق السموات و الارض ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانک فقنا عذاب النار»(10)
«کساني که ياد مي کنند خداوند را (به صورت) ايستاده و نشسته و (خوابيده) به پهلوهايشان و در خلقت آسمان و زمين تفکر مي کنند (و مي گويند) خدايا خلق نکرده اي (اين موجودات را) باطل و بيهوده(به طوري که) تو پاک و منزهي پس ما را از عذاب آتش (دوزخ) در امان بدار.»
پس با توجه به این آیه، کساني دائما به ذکر خداوند مشغولند،که در هر حالتي قرار گیرند (چه نشسته و ايستاده و خوابيده) از ياد خداوند غافل نشوند به طوري که اين ياد نمودن ،همراه با تفکر در خلقت زمين و آسمانها مي باشد.چنانچه در آیه دیگری می فرماید:
«کذلک يبين الله لکم الايات لعلکم تتفکرون»(11)
«خداوند آياتش را براي شما بيان مي نمايد تا شايد تفکر کنيد.»
لذا در این روز از خداوند مي خواهيم که ما را به حق بخشندگي اش توفيق دهد تا دائما به ذکر او مشغول شده و هیچگاه از یاد او غافل نگردیم ،تا از ضلالت و گمراهي هدايت يافته و به سر منزل سعادت دست يابيم.
نکته ها
1-هر يک از بندگان مومن و مومنه که خدا را به يکتايي عبادت مي کنند ،به يقين در هر امري که برايشان پيش آيد، از يکتا پروردگار عالميان ياري مي جويند.
2- لغزش را مي توان همان وسوسه هاي شيطاني و نفساني تعبير نمود که انسان را دو دل نموده تا بين طاعت و بندگي خداوند و يا فرمانبرداري از شيطان یکی را انتخاب کند.
3-کسانی دائما به ذکر خداوند مشغولند ، که در هر حالتی قرار گیرند (چه نشسته و ایستاده و خوابیده)از یاد خداوند غافل نشوند.
پي نوشتها:
1-فاتحه الکتاب/5.
2- آل عمران/160.
3-حدید/29.
4-بقره/109.
5- دعاي کميل،مفاتیح الجنان(شیخ عباس قمی).
6-بقره/107.
7-آل عمران/145.
8-انعام/61.
9-نساء/83.
10-آل عمران/191.
11-بقره/219.