مجله شبانه باشگاه خبرنگاران،
آیه 169- 170 - 171 سوره آل عمران
وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ (169) فَرِحينَ
بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ يَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذينَ لَمْ
يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ
يَحْزَنُونَ (170) يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ وَ أَنَّ اللَّهَ لا يُضيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنينَ (171)
و هرگز گمان مبرید آنها که در راه خدا جان سپردهاند مردهاند بلکه بدانید آنان زندهاند و نزد پروردگارشان روزی میخورند (169) و آنچه خداوند از فضل خویش به ایشان عطا کرده است شاد و خرّمند و کسانی را که هنوز به ایشان نپیوسته اند بشارت میدهد که آنان را هیچ ترس و اندوهی درپیش نخواهد بود (170) و ایشان به نعمت و فضل الهی وجد و شادی میکنند و خداوند هیچ گاه پاداش مومنان را ضایع نخواهد کرد (171)
*دلیرانی که در راه اهداف قدسی، چون آزادی و اعتلای جامعه جان خود را فدا میکنند، هم نزد عامه مردمان و هم نزد خداوند مقام و منزلتی خاص دارند. ایشان مهمان پروردگار خویشند و مردمان مهمان خوان کرامت آنان.
*البته کشته شدن در راه خدا تنها محدود به مرگ جسمانی نیست بلکه کشتگان عشق الهی بی آنکه جانشان به جهان دیگر پرواز کند در عین حال که در این جهان زیست میکنند در شمار جان باختگانند.
آنان که ره عشق گزینند همه در کوه حقیقت آرمیدند همه
در معرکه دوکون فتح از عشق است هرچند سپاه او شهیدند همه
منسوب به ملاصدرا
*کشته شدن به تیغ عشق و حیات ابد یافتن یکی از درونمایه های عرفانی در شعرپارسی است.
اقتلونی اقتلونی یا ثقات إنّ فی قتلی فی حیات
آزمودم مرگ من در زندگی ست چون رهم زین زندگی پایندگی ست
تو مکن تهدیدم از کشتن که من تشنه زارم به خون خویشتن (مثنوی)
*وقتی عاشق جان خود را فدا کرد دیگر هراسی از مرگ ندارد و از تیغ کافران و ظالمان نیز نمیترسد بلکه در صورت ضرورت رقص کنان به زیر شمشیر میرود.
ترسیدن ما چونکه هم از بیم بلا بود اینک ز چه ترسیم که در عین بلائیم
(دیوان شمس)
*مناجات حضرت حسین در قتل گاه چنانکه در ترجمه شاعرانه الهی قمشه ای آمده از چنین معانی حکایت میکند:
گفت الها ملکا داوّرا پادشاها ذوالکرما یاورا
در رهت ای شاهد زیبای من شمع صفت سوخت سر و پای من
بالله اگر تشنهام آبم تویی بحر من موج و حبابم تویی
آینه بشکست و رخ یار ماند ای عجب این دل شد و دلدار ماند
از کشته شدن به شکستن آینه تعبیر شده است و از تشنگی به شور عشق و خواستن و اینها همه حکایت دارد از اینکه اصل کشته شدن در راه خدا کشته شدن نفس و دیو درونی است که حجاب جمال معشوق است و مرگ جسمانی نیز چیزی جز کنار رفتن حجاب از چهره جان نیست.
*پیام نهایی این است که هر کس جان خود را در راه جانان فدا کرد اگر از آن پیش به جان زنده بود اکنون به جانان زنده است و بر سفره آن پادشاه عالم از هر نعمتی برخوردار است و شاد و سرخوش با حق پرستان عالم میگوید که شهادت اگر در راه حق و عدالت باشد جان باختن نیست بلکه جان یافتن است.
*شهادت حق پرستان هول مرگ را از دلها میبرد و شور و اشتیاق عالم جان راافزون میکند و این کاری بود که سر حلقه حق پرستان در نیمروز عاشورای عشق در پیش چشم آدمیان و فرشتگان به نمایش آورد.
برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید