باور كنيد در اين سريال گاهي از بچههاي لباس ميخواستم كه لطفاً شال مرا در اين صحنه اتو نكنيد، چون اين كاراكتر يك مجاهد است پس اهل اتو كردن نبوده، يادم هست آقاي سامان از طراح لباس خواسته بود براي من چند النگو و انگشتر بگيرند، من اينها را گرفتم و رفتم داخل حياط و كلي با خودم كلنجار رفتم.