به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، الهام چرخنده بازيگر سريال «من يك مستأجرم» كه سينما را با «شب يلدا» تجربه كرده است به همراه همسرش فرشيد نوابي بازيگر سريال «ششمين نفر» در روزهاي پاياني پخش سريال مشتركشان «پروانه» مهمان يك فنجان چاي «باني فيلم» شدند
و ضمن صحبت از شخصيتهاي عاطفه و فرهاد از فعاليتهاي اخيرشان گفتند. اين زوج هنرمند كه به جز بازيگري در عرصه موسيقي نيز دستي بر آتش دارند در گفتوگو با بانی فیلم از برنامههاي آتيشان، بازي در سريال «فرشتگان بر بال آسمان» به كارگرداني محمدرضا آهنج (الهام چرخنده) و تهيه و اجراي برنامهاي در خصوص سينما «سينما اكران» (فرشيد نوابي) خبر دادند.
در حال حاضر مشغول چه كاري هستيد؟چرخنده: در حال حاضر مشغول بازي در سريال آقاي آهنج هستم و از آنجا كه قرار است اطلاعاتي راجع به اين كار ندهم مرا عفو بفرماييد و در همين حد بدانيد!
گويا سر اجراي يك نمايش (افراي ژاپني) هم رفتيد؟چرخنده: بله، اما متأسفانه به خاطر تداخلش با كار آقاي آهنج از حضور در آن كار انصراف دادم و از دوستان عذرخواهي كردم. چند تلهفيلم هم در اين مدت از سوي عزيزان همكار پيشنهاد شده كه به رغم احترامي كه براي دوستانم قائل هستم ترجيح دادم فعلاً اين فضا را تجربه نكنم، چون تا به حال هم كار تلهفيلم نكردهام.
شما آقاي نوابي چه خبر؟ مشغول كار جديد شدهايد؟نوابي: براي اولين بار ميخواهم از طريق روزنامه «باني فيلم» به اهالي سينما مژده ساخت برنامهاي را بدهم كه قرار است حامي سينما و سينماگران باشد. از سال گذشته طرحي را با عنوان «سينما اكران» در يكي از شبكههاي سيما تصويب كردم كه كارش بررسي توليدات و آثار در حال اكران سينماي ايران است و قرار است با مشاركت تمام اهالي سينما اين برنامه روي آنتن برود.
در واقع يك «هفت» ديگر...نوابي: نه اين كار هيچ ربطي به برنامه خوب «هفت» ندارد و در كل با فرمت و ساختاري متفاوت توليد شده و روي آنتن خواهد رفت. اجازه بده بيشتر صحبت نكنم چون همين الان كه خيلي از دوستان سينمايي در جريان اين كار قرار گرفتهاند....
شما در مقام تهيهكننده در اين پروژه فعال خواهيد بود؟نوابي: من به همراه يكي از تهيهكنندگان خوب و كاربلد تلويزيون آقاي عزيز عليزاده اين كار را تهيه خواهيم كرد و اجرا و كارگرداني آن هم بر عهده من خواهد بود.غرض از توليد اين برنامه تنها ايجاد يك نگاه مثبت به سينماست و در واقع هدف ما چالش نيست،بلکه ايجاد آرامش است.
من بيش از اين حرفها راجع به اين برنامه با «باني فيلم» صحبت خواهم كرد و از طريق اين روزنامه اعلام ميكنم اين برنامه متعلق به همه اهالي سينماست كه در توليد آن هم مشاركت خواهند داشت و دعوت ميكنم سينماييهاي حرفهاي براي توليد يك اثر خوب با اعضاي اين پروژه دست مشاركت دهند.
چرخنده: راستي من طرح يك فيلمنامه را هم به شبكه اول سيما ارائه دادهام كه قرار است خانم پرند زاهدي آن را كار كنند. هم قرار است خودم در كار نگارش كنار پروژه باشم و هم رل يك زنش را بر مبناي خودم نوشتم. چون اين زن يك تعليم ديده است كه از خارج آمده و قرار است در كشور ما خرابكاري كند و...
چرا قرار است حتماً خودتان بازي كنيد؟چرخنده: چون اين نقش يك كاراكتر فيزیكال است و نياز است بازيگر اين نقش ورزشهاي رزمي را خوب بداند و بشناسد. فكر ميكنم فيلمنامهاي است كه اگر خوب پرداخته شود اثر ماندگار از آن خلق خواهد شد. كار ديگري كه به شدت پيگير آن هستم اين است كه امسال پكيجي از اشعارم كه مجوز گرفته و توسط فرشيد نوابي روي آنها آهنگسازي صورت گرفته و خودم دكلماسيون كردم وارد بازار شود.
جالب اينكه چند كليپ هم روي آنها ساخته شده كه اثر آبرومند به مخاطب ارائه شود. پانزده تراك هم با اشعاري از خودم و فرشيد و البته با آهنگسازي او، تمرين شده كه آماده هستم تا براي اولين بار الهام چرخنده به عنوان بانوي خواننده روي صحنه براي بانوان بخواند. اگر يادتان باشد در فيلم «شب يلدا» مردم گوشههايي از صداي مرا شنيدند چون كار اصلي من آواز است و اميدوارم اين تجربه هم بزودي كنار بانوان عزيز و محترم كشورم اتفاق بيفتد.
شما در كل بازيگر خوششانسي نيستيد،علت چيست؟ انتخاب نادرست، عدم پيشنهادهاي دندانگير يا... .چرخنده: نميدانم، خيليها شايد فكر كنند من بازيگر بدشانسي هستم يا حتي به حق خودم نرسيدم اما براي من بيش از هر چيز اخلاق اهميت دارد. يعني اگر من بخواهم يك واژه راجع به الهام بگويم به مهربان بودن او كه معمولاً كار هم دستش ميدهد اشاره ميكنم.
در واقع مهربان بودن عاملي است كه شما كمكار باشيد و به حق خودتان در دنياي بازيگري نرسيد؟چرخنده: ببينيد شايد بازيگر بايد خيلي در معرض دید باشد تا ديده شود، اما من خيلي ارتباطات و روابط عمومي به اين شكل نداشتهام و همچنان با اهالي سينما ارتباطي ندارم. اين اتفاق به قصد رخ نداده چون من چند مسير مختلف را در زندگي تجربه كردهام و به سينما رسيدهام. در واقع يك آرشيتكت هستم.سالها در عرصه ورزش واليبال توپ زدم، كار نوشتن را تجربه كردهام، اما آمدم و سينما را انتخاب كردم. در اين خانواده محترم و عزيز سينما نميدانم چه اتفاقي رخ ميدهد كه گاهي به بازيگري مثل من نامهرباني ميشود.
نامهرباني مدلهاي مختلف دارد! براي شما كداميك اتفاق افتاده است؟چرخنده: من از سوي كارگرداني براي يك كار دعوت شدم رفتم نقش را خواندم همه چيز از سوي دو طرف OK بود، اما آن كار كنسل شد، طي ملاقاتي ديگر آن آقاي كارگردان گفت من خيلي مصر بودم با تو كار كنم اما خانمي كه واقعاً من تا آن روز نامش را نشنيده بودم گفته بود فلاني سر صحنه اخلاقهاي خاصي دارد مثلاً ميگويد من فلان غذا را نميخورم و... مرا ميگويي هاج و واج مانده بودم!
اي كاش ميگفتند الهام چرخنده بازيگر خوبي نيست اين يك امر سليقهاي است، اما واقعاً اين سينما براي من عشق است ولي دغدغه نيست كه بخواهم انسانيت و باورهايم را در انجام يك كار زير سؤال ببرم و... بگذريم! اما بر اين باورم كه اگر من درست و به هنجار حركت كنم و استعداد داشته باشم آن اتفاق در فصل خودش رخ ميدهد و هيچ انرژي و قدرتي نميتواند جلوي آن را بگيرد.
بعد از فيلم «شب يلدا» (كيومرث پوراحمد) ميشد كه يك اتفاق خوب براي شما با همان حضور كوتاه اما مؤثر رخ بدهد چرا نشد؟چرخنده: آن كار يك اتفاق خوب ولي از زوايهاي تلخ براي من بود كه امروز سالها از آن گذشته و نبش قبر كردن آن را درست نميدانم. با اين حال پيش از جشنواره با من تماس گرفته شد و رفتم آقاي پوراحمد را ديدم و خيلي هم خوشحال شدم. اهل گلهگذاري نيستم و معتقدم هنوز دير نشده و من با انرژي، استعداد، توانايي و البته انگيزهاي كه امروز در خودم سراغ دارم،ميدانم كه روزگار خوبي پيش روي ماست.
نوابي: من نكتهاي را اشاره كنم.
من نام اين اتفاق يا اتفاقات را بدشانسي نميگذارم، چون فكر ميكنم خداوند متعال هيچ استعدادي را به انسان نميدهد كه آن را بلا استفاده بگذارد.اگر استعداد يا نعمتي را به انسان در زمينه هنري يا هر زمينه ديگر ميدهد به موقع هم آن را بارور ميسازد. حالا اين زمان دير يا زود دارد اما سوخت و سوز ندارد. ما در سينما بايد صبوري را هم ياد بگيريم و تجربه كنيم. شما ببينيد آقاي پرستويي سالها در عرصه تئاتر تلاش و صبر و ايستادگي كرد تا به این جایگاه رسید!
شما سال گذشته يك فيلم سينمايي را هم تجربه كرديد؟چرخنده: بله «دامنههاي سفيد» را كار كردم كه كارگردانش آقاي محمدابراهيم معيري بود. فيلم بيشتر قاب عكس است، سبك كار شبيه به آثار امير نادري است و در آن نقش يك زن محقق را بازي ميكنم.
نوابي: بيشتر يك كار جشنوارهاي است و اميدوارم بتواند اكران درست و به موقعي داشته باشد و در جشنواره مطرح شود.
شما در چند اثر نمايشي با يكديگر همكاري داشتيد؟نوابي: ما اولين بار جلوي دوربين مرحوم امير قويدل رفتيم (سريال دايره ترديد)، دومين بار در سريال «من يك مستاجرم» خانم بختآور همبازي شديم، سومين بار هم فيلم «دامنههاي سفيد» كه از آن صحبت شد و امروز كه سريال «پروانه» روي آنتن است.
برويم سراغ سريال «پروانه» و از نقش عاطفه آغاز كنيم.چرخنده: فرشيد جان دعوت شده بودند به دفتر آقاي سامان. با من تماس گرفتند و گفتند كه كاري با اين خصوصيات قرار است توليد شود.گفتم آقاي سامان را نميشناسم و تا به حال از ايشان كاري نديدهام. تا فاصلهاي كه ماشين بيايد رفتم ايشان را سرچ كردم چون وظيفه هر كس است كه قبل از انعقاد قرارداد همكاري يا ... برود و بداند با چه كسي قرار ملاقات دارد. اين مسئله يك اتفاق دو سويه است.آقاي سامان پيش از اين يك سريال ساخته بودند به نام ارمغان تاريكي و البته گويا سريال موفقي هم بوده.
شما هيچ اطلاعاتي راجع به كارگردان و كارش نداشتيد؟نوابي: من در دفتر بودم و راجع به يك رل در حال مذاكره ، اما در كل من هم ايشان را نميشناختم ،چرا كه زمان پخش سريال ارمغان تاريكي ما ايران نبوديم. بعد از اينكه قراردادم را بستم، دی وی دی سريال را گرفتم و ديدم. آن موقع صحبت شخصيت عاطفه با آن مختصات شد كه من به آقاي سامان پيشنهاد دادم كه خانم چرخنده به خوبي ميتواند از پس اين نقش برآيد...
چرخنده: البته اينگونه نيست كه من هر كجا ميروم فرشيد را دعوت كنند و هر كجا كه ايشان ميرود من هم دعوت شوم! فرشيد با شنيدن اطلاعات راجع به نقش عاطفه و شباهت آن به من، پيشنهاد حضور الهام چرخنده را ميدهد.
نوابي: جالب اينكه تا اواسط بحث او نميدانست كه خانم چرخنده همسر من است.
چرخنده: بارها شده كه من رفتهام و نقشي را خواندهام و گفتهام اين نقش در مختصات من نيست، چون قرار است مدتها با اين كاراكتر زندگي كنم پس بايد شباهتهاي لازم را در خودم و نقش ببينم. من فيلمنامه و نقش را خواندم و عاطفه را واقعاً يك كاراكتر خوب و جاي كاردار ديدم. اصولاً به نظرم عاطفه رل دو نيامد ،چون مختصاتي را در او ميديدم كه تمام ساختار قصه را بر هم ميريخت. براي من نقشي مهم بود كه اگر از فيلمنامه بيرون كشيده شود اتفاقي در ساختار كار رخ بدهد.
در ميان فيلمنامههايي كه اغلب زنان را منفعل و تنها در آشپزخانه ميبينیم و تاثيرشان در حد يك حرف است نه اكت، به نظرم عاطفه نگارش و پرداخت خوبي داشته هر چند ميتوانست بهتر از اينها نوشته شود؟چرخنده: بله واقعاً اين كاراكتر در ميان ساختههايي كه اخيرا ديده بودم و يا فيلمنامههايي كه خوانده بودم متفاوت بود. او نه تنها از فضاي بچهداري و به قول شما آشپزخانه بيرون كشيده شده بود ،بلكه در حال پيش بردن يك جنبش انقلابي نيز بود. ضمن اينكه قصههاي اين كاراكتر خيلي خوب رقم زده شده بود.
نوابي: به نظرم عاطفه يك شروع درست، يك اوج و يك فينال خوب داشت كه شما ديديد.
چرخنده: دقيقا ...
نوابي: اي كاش نويسندگان و خالقان آثار اين نگاه درست و حرفهاي را در خلق شخصيت و پرداخت آن، راجع به هر نقشي داشته باشند چرا كه هيچ چيز بدتر از اين نيست كه تو در كاري ايفاگر نقشي باشي كه به يكباره بيدليل رها شود به امان خدا. اين مسئله هم براي بازيگر آزار دهنده است و هم براي تماشاگر ...
عاطفه از آن دست نقشهايي است كه قطعاً بدون تحقيق و بررسي ايفاي آن ممكن نيست.چگونه به كاراكتر، جايگاهش در قصه، مبارزات و اتفاقات رخ داده در آن زمان از تاريخ معاصر براي آدمهايي از اين دست نزديك شديد؟چرخنده: اين نقش كه اصولاً نيازمند تحقيق بود،ولي معتقد هستم چه خوب است ايفاي يك نقش دستاوردهاي ديگري نيز براي من داشته باشد. به همين دليل من روي اين كاراكتر، شيوه گويش، لحن كلام، نوع پوشش و حتي موسيقي آن دوره تحقيق كردم.
جالب است بدانيد آقاي سامان بسيار آدم حساس، دقيق و ريزبيني هستند و اتفاقاً يك جا در گفتوگويي گفته بودند هيچ كاري از من نديده بودند، اما با تمام وسواس و دقتشان من در همان روز ملاقات قرارداد بستم، تست گريم و لباس شدم عاطفه، پس فكر ميكنم كه خوشبختانه آقاي سامان، عاطفهاي كه در ذهنشان بود را پيدا كرده بودند.
حالا من وظيفه داشتم به عنوان بازيگر، بيايم و برسم به آنچه در ذهن كارگردان و نويسنده وجود دارد. از خود ايشان چند كتاب گرفتم و در همان لوكيشن مشغول خواندن آنها شدم و همان زمان از طريق يكسري از دوستانم، به چندين عكس و لباس متعلق به آن دوره دسترسي پيدا كردم و حتي بخشي از آنها را خريداري كردم و براي خانم ناقد (طراح صحنه و لباس سريال) هديه آوردم.
من مثل هر دستيار كارگردان براي خودم يك بورد دارم، سكانسهايم را مينويسم، راكورد لباسم را مينويسم، گريم خودم را ميشناسم و اين مسئله قطع به يقين يك جا كمك حال من خواهد بود. باور كنيد زمزمه موسيقي آن دوره كه فرشيد زحمتش را براي من كشيده بود در طول كار، كلي در نزديك شدن من به نقش و فضا مؤثر بود.
و اما فرشيد نوابي و شخصيت فرهاد...نوابي: من پيش از اين در سال گذشته سريال «ششمين نفر» را كار كرده بودم و اين دوره را تا حدودي ميشناختم.ضمن اينكه خانواده من يك خانواده ارتشي بودند و در بستر اين اتفاقات بودم و يك جورهايي شناخت خوبي داشتم. روزي كه شخصيت فرهاد به من پيشنهاد شد،به آقاي سامان گفتم اين كاراكتر داراي هويت دقيق و درستي نيست و نيازمند اين است كه روي آن كار شود. خواهش من اين بود كه در طول تصويربرداري به اين كاراكتر بيشتر پرداخته شود. در واقع با يك جمله «به من اعتماد كن!» قرارداد بستم و مشغول كار شدم.البته مطمئن بودم كه هم به لحاظ شخصيتپردازي فرهاد و هم به لحاظ بازي خودم چون نويسنده و كارگردان يك نفر است قطع به يقين مشكلي نخواهم داشت.
و حاصل اين اعتماد به كارگردان به كجا كشيد؟نوابي: در طول كار صحبتهاي خوبي با آقاي سامان داشتيم، چون نه پايان نقش مشخص بود نه شروعش، در حقيقت برعكس شخصيت عاطفه كه زير و بمهاي خودش را داشت و تمام خواص يك كاراكتر كامل در آن جمع بود شخصيت فرهاد تنها خاصيت دستور دادن داشت و نه چيز ديگر...
در واقع بسيار تخت و تك بعدي به فرهاد نگاه شده بود؟نوابي: بله، در حالي كه من به دنبال اين بودم كه اين كاراكتر يك هويت جداگانهاي هم در طول قصه داشته باشد، جدا از يك فرمانده بودن. متأسفانه اين اتفاق رخ نداد و كماكان من اين گلايه را دارم كه اي كاش ميشد فرهاد سريال پروانه، در يك ويترين زيباتر ديده شود، شما در قسمتهاي نهايي خواهيد ديد كه فرهاد به يكباره در قصه محو ميشود و روابط مشترك او با آدمهاي مختلف قصه ناديده گرفته ميشود و... .تا روزهاي پاياني اصرار كردم كه يك فكري به حال اين نقش بكنيم.
اگر چه سه - چهار سكانس هم اضافه شد، اما باز هم كمكي به اين نقش نكرد و... يكي از نقاط ضعفي كه اكثر آثار تلويزيوني ما دارند اين است كه وقتي يك نقش، قهرمان ثابت كار قلمداد ميشود ديگر كاراكترها فقط حول آن محور ميگردند و نگاهي مستقل به آنها نميشود.من در دهه سوم فعاليتم ديگر دغدغه حضور به هر قيمتي را كه ندارم، امروز من آن جايگاهي را كه بايد بدست آوردهام و از سويي نميتوانم يك قدم اعتبار مضاعف به خودم بدهم تمام تلاش من اين است كه از همان اعتبار ناچيز اگر وجود داشته باشد دفاع كنم. متأسفانه آن اتفاق كه بايد رخ نداد...
ميخواهي بگويي از آن اعتماد پشيمان هستي؟نوابي: پشيمان نه، متاسفم! متاسفم كه فرهاد سريال پروانه مثل بهزاد سريال ششمين نفر نتوانست كارش را به درستي به پايان برساند. نميخواهم ايراد بگيرم، در واقع اين نشان ميدهد من عاشق كارم هستم و دوست ندارم به هر قيمتي جلوي دوربين بروم. من با هر نقشي از خودم ردپايي به جاي ميگذارم كه بايد از آن دفاع كنم. عين اين جمله را به كارگردان هم گفتم و متأسفانه امروز چيزي براي دفاع از فرهاد ندارم. نميدانم شايد به اين دليل است كه امروز كه با شما صحبت ميكنم، توقع زيادي از خودم و حرفهام دارم و مطمئن هستم كه ميشد اين نقش بهتر از اين حرفها از آب درآيد.
از بازي همسرت در نقش عاطفه راضي هستي؟نوابي: من راجع به خانم الهام چرخنده بايد بگويم او استعدادي است كه تواناييهايش آن طور كه بايد تا به حال ديده نشده و بهتر بگويم فرصتش ايجاد نشده. به نظرم با اينكه عاطفه حضورش در سريال تا حدودي كوتاه بود اما خانم چرخنده توانست حضوري مؤثر از خودش و اين نقش در اذهان باقي بگذارد. خيلي از دوستان گفتهاند كه عاطفه يكي از بهترينهاي اين قصه بوده است.
چرخنده: باور كنيد اين چهل درصد از تواناييهاي من بود. علاقهمند هستم امروز نقشي را بازي كنم كه شايد تا به حال جاي بازيگرش در سينماي ايران خالي بوده است. دوست دارم يك نويسنده بگويد من اين نقش را بر اساس توانمنديهاي الهام چرخنده نوشتهام.باور كنيد من به دنبال اسم و رسم نيستم، اما ميدانم با تواناييهايي كه در زمينههاي مختلف ورزشي (رزمي)، سواركاري، تيراندازي و... دارم ميتوانم به يك نقش در سينما كمك بسياري كنم.
باور كنيد در اين سريال گاهي از بچههاي لباس ميخواستم كه لطفاً شال مرا در اين صحنه اتو نكنيد، چون اين كاراكتر يك مجاهد است پس اهل اتو كردن نبوده، يادم هست آقاي سامان از طراح لباس خواسته بود براي من چند النگو و انگشتر بگيرند، من اينها را گرفتم و رفتم داخل حياط و كلي با خودم كلنجار رفتم، برگشتم به آقاي سامان گفتم شايد هر بازيگري بود از اين ماجرا استقبال ميكرد اما من به عنوان يك مجاهد تمام زندگي و باورم را گذاشتهام پس اين براي من اضافه است...
ولي يك جا او تغيير ايدئولوژيك ميدهد هر چند...چرخنده: بله آنجا ديگر شرايط متفاوت ميشود. باور كنيد من به نقش فكر ميكنم. به آقاي سامان گفتم پس از آن تغيير مسير، اين النگوها امروز در دستان من است اما اجازه بدهيد پس از وارد شدن امير، عاطفه اين النگوها را با تنفر در بياورد تا نشان بدهد باور او اين نيست. تمام اين ريزهكاريها باعث ميشود كه نقش به شكل يك كاراكتر واقعي و قابل باور به همراه يك ذهنيت درست از آب در آيد. متأسفانه سه چهار سكانس درست و حسابي من از اين كار حذف شد...
قبول كنيد يك نقش مماس با خطوط قرمز تلويزيون به جهات مختلف را در اين سريال بازي كرديد؟چرخنده: بله و من هم خيلي تلاش كردم. به هر حال اين آدم يك مبارز است و هر چند اغفال ميشود اما با آن آرمانهايش زندگي ميكند و در نهايت به مسير درستي كه بايد وارد ميشود. اگر دقت كرده باشيد من يك نگاه مرموز در مورد اين نقش به كار بردم كه در برخي لحظات آن حس تعليق را در مورد شخصيت در تماشاگر ايجاد كنم. اتفاقي كه با مهناز فيلم «شب يلدا» هم رخ داد. واقعاً اينجا بايد از استاد معيريان بابت گريم بسيار خوبم در نقش عاطفه تشكر كنم چرا كه لباس و گريم در همان لحظه اول مرا عاطفه ميكرد و در ايفاي نقش تمركز بسياري را به من ميداد.
نوابي: و من يك توضيح ديگر در مورد شخصيت فرهاد بدهم و آن اينكه اين كاراكتر همان بشرزاد سريال «ارمغان تاريكي» بود .حتي در فيلمنامه هم نامش بشرزاد بود ولي بعد شد سهراب و در نهايت شد فرهاد. زمانيكه من سؤال كردم چرا پرداخت درستي در مورد اين نقش نشد، آقاي سامان در جواب من گفتند چون در سريال «ارمغان تاريكي» ما به بشرزاد پرداخته بوديم، ترجيح داديم در پروانه خيلي به آن نپردازيم كه اين به نظرم توجيه خوبي نبود.
و اگر ناگفتهاي مانده در پايان اين فنجان چاي...چرخنده: كماكان ميگويم اين 40 درصد از توانايي من است و آقاي سامان عاطفه را تعديل كردند.خدا را شكر ميكنم كه مخاطب عاطفه را دوست داشت و او را دنبال كرد. اميدوارم در فرصتي بهتر نشان دهم كه ميتوانستم عاطفهاي به مراتب بهتر از اين اجرا كنم.
نوابي: من و الهام چرخنده عاشق سينما و كارمان هستيم سالها به دلايل مختلف از كارمان فاصله گرفتيم، اما حالا آمدهايم كه با قدرت در كنار سينما و تلويزيون قرار بگيريم و اين در واقع يك دست دوستي است كه به سمت اهالي سينما دراز شده است و ميخواهيم تنها حضورمان به معناي وجود داشتن نباشد بلكه تأثيرگذار باشيم.
چرخنده: و من مدل عاطفه ميگويم... سلام سينما! ما آمدهايم، خارج هم نيستيم، ممنوعالكار هم نيستيم، اگر فكر ميكنيد ميتوانيم در ساخت يك اثر هنري همراهتان باشيم صادقانه در خدمتيم.