
در حالیکه آنکارا در پی گسترش نفوذ خود در سوریهی پس از اسد است و بر حضور نظامی خود در منطقه میافزاید، ترکیه و اسرائیل هفتهی گذشته وارد گفتوگوهایی شدند تا از بروز رویارویی مستقیم در سوریه جلوگیری کنند. این تحرکات نظامی و جاهطلبیهای منطقهای اردوغان بار دیگر نشان میدهد که زمان آن فرا رسیده است که ایالات متحده با نگاهی واقعبینانه و بازنگرانه به ظرفیتهای نظامی ترکیه و اهداف سیاست خارجی این کشور بپردازد.
بررسی وضعیت فعلی ترکیه گواه آن است که واشنگتن باید انتظارات بسیار بیشتری از آنکارا داشته باشد. دستکم، آمریکا باید خواستار جمعآوری کامل سامانه موشکی S-۴۰۰ روسی از خاک ترکیه، پایان حمایت مالی و سیاسی از حماس، و توقف فوری اقدامات تهدیدآمیز علیه یونان، قبرس و اسرائیل شود.
ارتش ترکیه؛ ارتشی بزرگ، اما ناکارآمد؟
اگرچه ترکیه عضو رسمی ناتو است، اما در دوران حاکمیت اردوغان، کمتر بهعنوان یک متحد واقعی این ائتلاف عمل کرده است. با دارا بودن ارتشی که از نظر تعداد دومین ارتش بزرگ ناتو پس از آمریکا به شمار میرود، ترکیه حدود ۳۵۵ هزار نیروی فعال در اختیار دارد. این رقم شامل ۲۶۰ هزار نیروی زمینی، ۴۵ هزار نیروی دریایی و ۵۰ هزار نیروی هوایی است.
نیروی زمینی ترکیه به بیش از ۲۰ تیپ زرهی، مکانیزه و پیاده نظام سبک تقسیم شده است. نیروی هوایی این کشور نیز یکی از بزرگترین ناوگانهای جنگنده در ناتو را در اختیار دارد و بهطور فزایندهای به پهپادهای ساخت داخل متکی است. ناوگان دریایی ترکیه نیز متشکل از زیردریاییهای هجومی، ناوچهها و کشتیهای پشتیبانی است، همراه با توسعهی سریع شناورهای بدون سرنشین.
اما این ارتش بزرگ روی کاغذ الزاماً به معنای توان واقعی در میدان نبرد نیست. بسیاری از تجهیزات زرهی و توپخانهای ارتش همچنان قدیمی هستند و از کیفیت بالایی برخوردار نیستند. نیروی هوایی ترکیه، هرچند دارای ناوگان بزرگ F-۱۶ است، اما پس از خرید سامانه دفاع موشکی S-۴۰۰ روسی از برنامه جنگندههای F-۳۵ کنار گذاشته شد. حتی عملکرد پهپادهای ترکیه در جنگ اوکراین نیز، برخلاف تبلیغات آنکارا، کارآمدی چشمگیری نداشتهاند.
افزون بر این، بخش زیادی از ارتش ترکیه تاکنون در میدانهای جنگ واقعی مورد آزمون قرار نگرفتهاند. عملیاتهای مرزی در سوریه و عراق علیه کردها قابل قیاس با تجربههای رزمی ارتش اسرائیل یا سایر متحدان غربی نیست.
نظامیگری در خدمت وفاداری شخصی
کودتای نافرجام سال ۲۰۱۶ به اردوغان این فرصت را داد تا پاکسازی گستردهای در ساختار ارتش انجام دهد. دهها هزار افسر کنار گذاشته شدند و افرادی وفادار به اردوغان جایگزین آنها شدند؛ حتی اگر از تجربه و تخصص لازم برخوردار نبودند. این وضعیت در نیروی هوایی به بحران کمبود خلبان انجامید. در اقدامی بیسابقه، آکادمیهای نظامی تاریخی ترکیه که از سال ۱۸۴۸ فعال بودند، تعطیل و با دانشگاه دفاع ملی تحت کنترل دولت جایگزین شدند. آموزش، تدوین دکترین نظامی و حتی انتصاب فرماندهان عالیرتبه اکنون مستقیماً تحت کنترل اردوغان قرار دارد.
دکترین جدید موسوم به "میهن آبی" که از سوی فرماندهان ارتش ترکیه تبلیغ میشود، حاکی از رویکردی تهاجمی نسبت به یونان و قبرس است و حتی حاکمیت این کشورها بر جزایر دریای اژه و مدیترانه را زیر سوال میبرد—رویکردی که آشکارا در تضاد با اصول ناتو و قوانین بینالمللی است.
استفاده ابزاری از شرکتهای نظامی خصوصی
یکی دیگر از ابزارهای اردوغان برای پیشبرد سیاستهای خارجی، شرکتهای نظامی خصوصی نظیر «سادات» است؛ نهادی که توسط ژنرالهای اسلامگرای پاکسازیشده از ارتش تأسیس شد و یکی از مشاوران نزدیک اردوغان، عدنان تانریوردی، آن را رهبری میکرد. این شرکت به آموزش و تجهیز گروههای شبهنظامی در لیبی، آذربایجان، غرب آفریقا، سوریه و عراق پرداخته و هدف خود را ایجاد اتحاد کشورهای اسلامی و تبدیلشدن به قدرت جهانی اعلام کرده است.
سیاست خارجی ترکیه؛ فاصله از غرب، نزدیکی به دشمنان غرب
در نگاه اول، ترکیه میکوشد اقدامات خود را در چهارچوب منافع مشترک با غرب جلوه دهد. اما واقعیات میدانی نشان میدهد که سیاست خارجی آنکارا از منافع آمریکا و متحدانش بهشدت فاصله گرفته است. خرید سامانه موشکی S-۴۰۰ از روسیه، نهتنها خط قرمز ناتو را زیر پا گذاشت، بلکه خطر افشای اطلاعات محرمانه جنگندههای F-۳۵ را نیز به همراه داشت. این اقدام در عمل منجر به اخراج ترکیه از برنامه F-۳۵ شد. در سال ۲۰۲۳، پهپادهای ترکیهای در فاصلهای کمتر از یک کیلومتر از مواضع نظامیان آمریکایی در سوریه اقدام به حمله کردند و در نهایت ارتش آمریکا ناچار شد یکی از آنها را سرنگون کند.
همچنین، ترکیه با تأخیر در پذیرش عضویت فنلاند و سوئد در ناتو پس از حمله روسیه به اوکراین، عملاً در زمین پوتین بازی کرد و تلاش برای تقویت محور دفاعی غرب را به تعویق انداخت.
اتحاد با حماس، پشت کردن به آمریکا
با وجود حمله خونین حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر و کشته و گروگانگیری شهروندان آمریکایی، ترکیه نهتنها روابطش با حماس را قطع نکرد، بلکه آن را تقویت هم کرد. اردوغان آشکارا در کنار حماس ایستاد و از یک سازمان تروریستی که هدفش نابودی اسرائیل و تهدید آمریکاست، حمایت سیاسی و مالی ادامه داد. اردوغان در این بزنگاه تاریخی، حماس را بر آمریکا ترجیح داد—و این واقعیتی است که نمیتوان از آن چشم پوشید.
آیا اردوغان متحد واقعی است؟
در شرایط فعلی، آمریکا باید هرگونه کمک نظامی یا همکاری امنیتی با ترکیه را مشروط به تغییرات شفاف و قابل اندازهگیری کند. از جمله: جمعآوری کامل سامانه S-۴۰۰، توقف حمایت از گروههایی، چون حماس، و پایان دادن به اقدامات تحریکآمیز علیه یونان، قبرس و اسرائیل. دولتی که حاضر به اعمال چنین تغییراتی نیست، متحد واقعی آمریکا محسوب نمیشود. اگر اردوغان حاضر به عقبنشینی از سیاستهای فعلیاش نباشد، این پیام را بهروشنی میفرستد که "اتحاد" او با غرب، صرفاً یک نمایش ظاهری است.
منبع: ریل کلیر دفانس