استاد دانشگاه ترکیه معتقد است جنگ غزه به خوبی نشان داده که آمریکا و همدستانش دیگر تنها قدرت‌های امپریالیستی جهان نیستند.

در حالی که جنگ نسل کشی رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه، هفت اکتبر یک سال را پشت سر گذاشته و وارد دومین سال خود می‌شود، ارتش این رژیم به حملات خشونت آمیز هوایی و زمینی خود با هدف قرار دادن منازل مسکونی و تجمعات فلسطینی‌ها بدون هشدار قبلی در مناطق مختلف نوار غزه ادامه می‌دهد و این حملات خسارات جانی و مادی قابل توجهی را به دنبال دارد.

حملات ارتش رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه اغلب مناطقی را هدف قرار می‌دهند که تل‌آویو ادعا می‌کرد «مناطق بشردوستانه امن» هستند و فلسطینی‌ها را مجبور می‌کرد تحت شرایط غیرانسانی به آنجا مهاجرت کنند. ماشین کشتار رژیم صهیونیستی همچنین کل مناطق مسکونی و محله‌ها را به تلی از آوار‌ها تبدیل کرد و ساختمان‌ها، برج‌های مسکونی، مؤسسات دولتی و خصوصی و بخش اقتصادی را هدف قرار داد.

در همین راستا باشگاه خبرنگاران جوان مصاحبه‌ای ترتیب داده با هاکان توپکورولو عضو هیئت رییسه حزب وطن ترکیه و استاد علوم سیاسی و اقتصادی در دانشگاه استانبول که مشروح آن در ذیل از نظرتان می‌گذرد.

-پس از گذشت یک سال از جنگ غزه به نظر شما نتانیاهو با وجود نرسیدن به اهداف خود به دنبال گسترش این جنگ است؟

هاکان توپکورولو: برای درک جنگ در غرب آسیا، دیدن اسرائیل به تنهایی کافی نیست. ما باید تمام دنیا را ببینیم. پس از جنگ جهانی دوم، آمریکا رهبر جدید جهان بود. به قولی دیگر، جدیدترین و قوی‌ترین قدرت امپریالیستی. آمریکا اقتصاد قوی دارد. قدرت نظامی بزرگ دلار آمریکا ارز ذخیره دنیای جدید است. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در دهه ۱۹۹۰، این کشور به تنها قدرت هژمونیک جهان تبدیل شد.

در اوایل دهه ۱۹۹۰، آمریکا با هدف ایجاد یک کشور دست نشانده به منظور حمایت از اسرائیل در غرب آسیا و تسلط بر مناطق انرژی در غرب آسیا، با سلاح در عراق مداخله کرد و عراق را اشغال کرد. آمریکا به دنبال تاسیس یک دولت دست نشانده در منطقه است. مرز‌های این دولت دست نشانده جدید با شکستن یک قطعه از هر یک از چهار ایالت در منطقه ایجاد می‌شود. این کشور‌ها ترکیه، عراق، ایران و سوریه بودند. برای رسیدن به این هدف، عراق مورد حمله قرار گرفت و مداخلات مختلفی در ایران، ترکیه و سوریه برای ایجاد بی ثباتی آغاز شد.

با این حال، کشور‌های جنوبی نیز در حال توسعه هستند. به ویژه چین با سیاست‌های اقتصادی که در دهه ۱۹۹۰ شروع به اجرای آن کرد، به آرامی به میدان می‌آید. در سال‌های ۲۰۰۸ تا ۲۰۰۹، چین توانست در صادرات و تولید صنعتی از آمریکا پیشی بگیرد. در سپتامبر ۲۰۰۸، یک بحران بزرگ در آمریکا رخ داد. علاوه بر این، آمریکا که تا آن زمان تنها قدرت جهان بود و در صورت لزوم می‌توانست در هر کشوری با سلاح مداخله کند، به عنوان یک نیروی مسلح با مخالفت روسیه مواجه شد. روسیه با تسلیحات در حال توسعه گرجستان که مورد تشویق آمریکا قرار داشت، مداخله کرد و توسعه گرجستان را متوقف کرد. قدرت ارباب امپریالیست جهان دیگر در دنیا تنها نیست. چین به عنوان یک قدرت اقتصادی و روسیه به عنوان یک قدرت مسلح آمریکا را تهدید می‌کنند.

در سال ۲۰۰۸، آمریکا برای اولین بار سیاست چاپ مقادیر زیادی پول را برای خروج از بحران اقتصادی که وارد آن شده بود، آغاز کرد. آمریکا که توانسته بود با چاپ ۹۰۰ میلیارد دلار به مدت ۱۰۰ سال بر دو جنگ جهانی و هژمونی جهانی غلبه کند، مقدار چاپ پول خود را با احتساب بیماری همه گیر کرونا ۱۰ برابر کرد و به ۹ تریلیون دلار رساند. این پول چاپ شده مبلغ بسیار زیادی است و خطر تورم فوق العاده برای آمریکا را به همراه دارد. امپریالیسم آمریکا بر جهان بر دو پا حکومت می‌کند. یکی از این پا‌ها قدرت تسلیحاتی ایالات متحده و دیگری دلار آمریکا است، واحد پولی که در تمام تجارت بین المللی جهان استفاده می‌شود. آمریکا قدرت خود را از این دو سلاح می‌گیرد.

با این حال، ارز‌های جهانی دیگر فلزات گرانبهایی مانند طلا و نقره هستند و نه پولی که در ازای طلا و نقره چاپ می‌شود. پول چاپ شده در جهان اکنون شهرت کشور‌های چاپ کننده آن است. به این ارز‌ها پول فیات می‌گویند.اگر آمریکا حتی یکی از این دو مزیت را از دست بدهد، شانس خود را برای اداره جهان با یک پا از دست خواهد داد. بحرانی‌ترین مشکل در اینجا تضمین تداوم هژمونی دلار است که خون را به اقتصاد ایالات متحده می‌برد. آمریکا در تلاش است تا مقدار دلار چاپ شده را کاهش دهد تا از ارزش پول خود محافظت کند. با این حال، این بار فقط با استقراض عمومی برای پوشش مخارج کلان انجام شده مواجه است. اقتصاد آمریکا تا اواسط سال ۲۰۲۴ بیش از ۳۵ تریلیون دلار وام گرفته است. آمریکا نمی‌تواند مقدار زیادی از پولی را که وارد بازار می‌کند کاهش دهد. این پول زیاد باعث کاهش اعتماد و تقاضا برای دلار آمریکا نیز می‌شود.

آمریکا اکنون از نظر اقتصادی در بن بست بزرگی قرار دارد. چین به اندازه‌ای رسیده است که ایالات متحده نمی‌تواند دوباره به عنوان یک اقتصاد از آن پیشی بگیرد. تاج و تخت آمریکا در حال تکان خوردن است. اوکراین با وجود همه حمایت‌های غرب و به جای تضعیف روسیه، جنگ طولانی مدت همه کشور‌های اروپایی به ویژه آلمان را تحت تاثیر قرار داده است که به شدت تحت تاثیر نتایج این جنگ است. انتخابات در ماه نوامبر در آمریکا برگزار خواهد شد. اگرچه هر دو حزب شرکت کننده در انتخابات اعلام کرده اند که تا انتها از اسرائیل حمایت خواهند کرد، اما ترامپ اساسا به عنوان حامی سیاست محافظه کارانه‌تر و درون گراتر آمریکا صحبت می‌کند.

با تحلیل همه اینها، می‌توانیم جنگی را که امروز در غرب آسیا در حال وقوع است، بهتر درک کنیم. امروز اسرائیل قدرت مداخله و پایگاه امپریالیسم آمریکا در غرب آسیا است. شانس بقای اسرائیل در غرب آسیا تنها با اتکا به آمریکا امکان پذیر است؛ بنابراین تضعیف قدرت آمریکا، قدرت اسرائیل در منطقه را نیز تضعیف کرده و باعث می‌شود که سرزمین‌های اشغالی فلسطین را رها کرده و به مرز‌های ۱۹۶۷ بازگردد. در اینجا جنگ نامتقارن اسرائیل که از یک سال پیش علیه حماس برای دفاع از خود آغاز شد، امروز توسط اسرائیل گسترش یافته و ادامه می‌یابد. آمریکا نیرو‌های مسلح خود را از طریق نیرو‌های نیابتی وارد میدان می‌کند. اسرائیل می‌تواند این قدرت جنگی را با تسلیحات و منابع مالی که آمریکا در اختیارش قرار می‌دهد حفظ کند. آمریکا در رفتن مسلحانه به میدان مردد است. دلیل این امر این است که کشور‌هایی مانند روسیه، ایران و چین در حال حاضر دارای تسلیحاتی با فناوری‌های پیشرفته هستند. موشک‌های مافوق صوت ایران که گنبد آهنین اسرائیل را در شامگاه اول اکتبر بی پناه ساختند گواه روشنی بر این امر است. اینکه حماس از هر طرف محاصره شده و از هر گونه حمایت مالی محروم است، یک سال است که اسراییل را به سختی انداخته است و هنوز مورد پذیرش اسرائیل قرار نگرفته است، این هم یکی دیگر از شاخص هاست.

اما آمریکا با این انتظار و عقب نشینی تنها به تشویق کشور‌های جنوبی می‌پردازد. این سرپیچی، سلطنت دلار را که اقتصاد آمریکا بر آن استوار است متزلزل می‌کند و اعتماد به دلار را به خطر می‌اندازد. اگر اعتماد به دلار به این شکل کاهش یابد، تجارت جهانی توسط ارز دیگری اشغال می‌شود. در واقع نشست بریکس که در ماه اکتبر در کازان روسیه برگزار می‌شود با این تهدید برگزار می‌شود. یکی از اهداف اصلی برجام، دلارزدایی است. به عبارتی تاج و تخت دلار را به دست گرفته و ابزار تجاری دیگری را جایگزین آن کنند. این به معنای پایان و فروپاشی سیستم آمریکا و اقیانوس اطلس است. به همین منظور اسرائیل به بهانه حزب الله لبنان را همراه با فلسطین اشغال کرده است. هدف دیگر اسرائیل شکستن مقاومت طرف‌هایی است که در آمریکا مخالف استقرار نیرو‌های مسلح هستند. گسترش و افزایش جنگ بر اسرائیل فشار خواهد آورد و آمریکا برای دفاع از متحد خود وارد میدان خواهد شد.

کشور‌هایی مانند ایران با تجربه بزرگ دولتی به این تحریکات اسرائیل پاسخ سنجیده‌ای می‌دهند. رهبر ایران، آیت الله خامنه‌ای، در خطبه نماز جمعه گفت که حمله اول اکتبر ایران با موشک‌های مافوق صوت سبک‌ترین مجازات بود. کشور‌های آسیایی با تجربه بزرگ دولتی در حال حاضر از یک جنگ بزرگ دوری می‌کنند و برنامه‌ای را اجرا می‌کنند تا قدرت دشمن تمام شود و فرو بریزد.  اسرائیل در واقع یک دولت کوچک با جمعیت ۹-۱۰ میلیون نفر است. با وجود کوچک بودن، دلیل اصلی جنگ آن با فلسطین از یک سو و لبنان از سوی دیگر و سوریه یک قدم بعد متفاوت است.

-به نظر شما ادامه این جنگ چه تاثیری می‌تواند بر سیاست‌های آمریکا، انتخابات پیشرو در این کشور و نیز در کابینه نتانیاهو داشته باشد؟

هاکان توپکورولو: آمریکا برای مقابله با کشور‌هایی مانند ترکیه، ایران، روسیه، سوریه و چین که با آن مخالف هستند و شورش می‌کنند، نیاز به فعال کردن قدرت دیگری دارد که در ابتدای این مصاحبه به آن اشاره کردیم. این قدرت برای ایجاد یک کشور دست نشانده برای کردها، یک ملت باستانی غرب آسیا با جمعیتی حدود ۳۰ میلیون نفر و استفاده از این دولت علیه کشور‌های منطقه است. به همین منظور، ایالات متحده از دهه ۱۹۸۰ سازمان پ. ک. ک را با مرکزیت ترکیه تأسیس کرده و به طور مستمر از این سازمان تروریستی حمایت می‌کند. پ‌ک‌ک امروز تحت عنوان SDG در سرزمین‌هایی که با حمایت آمریکا در شرق سوریه که در بی‌ثباتی غوطه‌ور شده است، سازمان‌دهی می‌کند. آمریکا حدود ۱۰۰۰۰۰ کامیون سلاح و مهمات به این سازمان داده است. این روند تهیه تسلیحات همچنان ادامه دارد و ارتش تروریستی این سازمان متشکل از ۶۰ تا ۷۰ هزار نیرو توسط آمریکا آموزش می‌بیند.

هدف دیگر اسرائیل از گسترش جنگ و فراتر رفتن از ابعاد خود این است که اسرائیل نیرو‌های نظامی نیابتی در منطقه از سوی غربی را از طریق کریدوری که از جنوب سوریه باز می‌شود، به هم نزدیک کند. این مرحله جنگ را در غرب آسیا تشدید می‌کند و تضمین می‌کند که جنگ به یک جنگ زمینی تبدیل می‌شود که از ترکیه شروع می‌شود و به عراق و ایران ختم می‌شود. ترکیه از این خطر آگاه است. دولت در نظر دارد روز سه شنبه جلسه محرمانه‌ای در این خصوص در مجلس برگزار کند.

ترکیه، ایران، سوریه، عراق و روسیه باید با هم در برابر این تهدید بزرگ وارد عمل شوند. اولین گامی که باید برداشته شود این است که ترکیه و سوریه اختلافات خود را کنار بگذارند و بدون اتلاف وقت علیه تمامی سازمان‌های تروریستی مستقر در جغرافیای سوریه مداخله مسلحانه کنند. این اتحاد مهمترین گامی است که باید برای جلوگیری از این نقشه خطرناک و خونین اسرائیل و آمریکا برداشته شود. ایران و روسیه قطعاً باید طرفین را متقاعد کنند تا مشکلات بین ترکیه و سوریه را حل کنند. مداخله مشترک ۵ کشور منطقه در واقع تنها راه تضمین صلح پایدار نه تنها برای منطقه بلکه برای جهان و وادار کردن آمریکا و اسرائیل برای خروج از این بازی خطرناک است. 

هاکان توپکورولو عضو هیئت رییسه حزب وطن ترکیه و استاد علوم سیاسی و اقتصادی در دانشگاه استانبول است. وی از چهره‌های شناخته شده در گفتگو‌های اقتصادی در بیشتر شبکه‌های تلویزیونی ترکیه است. وی به داشتن ایده‌های ضدصهیونیستی و ضداستعماری غرب در ترکیه مشهور است.

خبرنگار و مترجم: سمیه خلیلی

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار