جمال نابلسی، تحلیلگر و استاد دانشگاه فلسطینی – آمریکایی در تحلیلی که در روزنامه لوریانت لوژور لبنان منتشر شده است به تحلیل دقیق اوضاع این روزها در سرزمینهای اشغالی به ویژه غزه پرداخته که در ذیل مشروح آن از نظرتان میگذرد.
رژیم اسرائیل در حال حاضر نه تنها با بمباران بیرویه فلسطینیان، بلکه با هدف قرار دادن زیرساختهای ضروری غیرنظامی از جمله بیمارستانها، مدارس، دانشگاهها، کمپهای آوارگان و ساختمانها مرتکب نسلکشی میشود. کسانی که از بمبارانها جان سالم به در میبرند به دور از امنیت هستند و دسترسی بسیار محدودی به آب تمیز، غذا، برق و تجهیزات پزشکی بسیار مورد نیاز دارند.در کنار تلاش برای گرسنگی و قتل عام فلسطینیان، رژیم اسرائیل همچنین در تلاش است تا فلسطینیها را از سرزمین خود بیرون کند.این موضوع از اظهارات متعدد مقامات و سیاستمداران اسرائیلی، جنگهای قبلی علیه فلسطینیها و همچنین اسنادی فاش شده که قصد «انتقال» (تبلیغ برای پاکسازی قومی) فلسطینیها را از غزه به مصر یا فراتر از آن نشان میدهد. این سیاست بخشی از مجازات جمعی جاری است که توسط اسرائیل علیه مردمی که جرات مقاومت در برابر استعمار آن را دارند و حاکمیت بومی خود را بر این سرزمین ابراز میکنند، تحمیل میشود.
جمال نابلسی در تحلیل خود، نسل کشی و پاکسازی قومی فلسطینیان در غزه توسط رژیم اسرائیل را در ادامه پروژه استعماری شهرک نشینان صهیونیست معرفی میکند. گرچه کشتار و اخراج فلسطینیان توسط رژیم اسرائیل قطعاً نفرت انگیز است، اما در زمینه بیش از ۷۵ سال استعمار صهیونیستی انحراف ایجاد نمیکند. برای انجام این کار سه ویژگی اساسی استعمار صهیونیستی را برجسته است: ۱) ماهیت ساختاری و دائمی آن. ۲) هدف آن از بین بردن مردم فلسطین. ۳) تکیه آن بر تکه تکه شدن - هم زمین و هم مردم - به عنوان یک استراتژی کلیدی در پیگیری این حذف. پروژه صهیونیستی از طریق این تاکتیکها به دنبال خاموش کردن قطعی حاکمیت بومی فلسطین است.
استعمار شهرکنشینان صهیونیست
صهیونیسم همیشه یک ایدئولوژی استعماری بوده است - واقعیتی که به صراحت توسط معماران صهیونیسم بیان شده است. به عنوان مثال، زیو ژابوتینسکی، از موسسان سازمان های صهیونیستی که در روسیه متولد شده، که نقش کلیدی در استعمار فلسطین داشت، در سال ۱۹۲۳ نوشت: «هر مردم بومی تا زمانی که امید رهایی از خطر استعمار خارجی را داشته باشند در برابر مهاجران خارجی مقاومت خواهند کرد. این کاری است که اعراب فلسطین انجام میدهند و تا زمانی که کمترین بارقه امیدی داشته باشند که بتوانند از تبدیل «فلسطین» به «سرزمین اسرائیل» جلوگیری کنند، همین کار را ادامه خواهند داد.[…] استعمار صهیونیستی، حتی محدودترین آنها، یا باید متوقف شود و یا بر خلاف خواست مردم بومی ادامه یابد.»
ایدئولوژی استعماری صهیونیسم آغشته به نژادپرستی اروپایی است و شباهتهای زیادی با تخیل شهرک نشینان سفیدپوست «سرنوشت آشکار» دارد. بنیانگذار سازمان صهیونیستی، تئودور هرتزل، در بحث درباره اینکه آیا آرژانتین یا فلسطین باید محل استعمار صهیونیستی باشد، اظهار داشت که «دولت یهود در فلسطین بخشی از سنگر اروپا در برابر آسیا خواهد بود، پایگاهی از تمدن در مقابل بربریت.» سپس این گفتمان برتری طلبانه سفیدپوستان به طور گسترده برای توجیه استعمار سرزمینهای فلسطین و خشونت باورنکردنی ناشی از آن مورد بهره برداری قرار میگیرد.
فلسطینیها مدت هاست ماهیت استعماری صهیونیسم را درک کرده اند. فیسنت سایق در کتاب خود در سال ۱۹۶۵ استعمار صهیونیستی در فلسطین، استعمار صهیونیستی را دقیقاً به عنوان یک ایدئولوژی و پروژه سیاسی تشریح میکند. بعدها، در سال ۱۹۷۶، جمیل هلال منطق استعمار شهرک نشینی را متمایز از استعمار استعماری [یا استثماری]به اختصار بیان کرد: «صهیونیستها تلاش کردند تا از جمعیت بومی فلسطین سوء استفاده نکنند، بلکه آنها را جابجا کنند».
بر اساس این نظریه فلسطینی، استعمار شهرک نشینان صهیونیست باید به عنوان ساختاری دائمی با هدف از بین بردن فلسطینیها از طریق جداسازی اجباری مردم و اراضی درک شود، همانطور که سه ویژگی اساسی این مسئله را نشان میدهد:
اولاً، استعمار شهرک نشینان صهیونیست، مانند سایر پروژههای استعماری شهرک نشینان، باید به عنوان یک ساختار دائمی و نه یک رویداد منفرد درک شود. به عبارت دیگر، هدف اساسی استعمار شهرک نشینان، ریشه یابی دائمی جامعه شهرک نشین در سرزمین مستعمره شده است. اگرچه این ایده با جزئیاتی در رشته آکادمیک مطالعات استعمار شهرک نشینان فرمول بندی شده است، این پدیده مدت هاست که از طریق تصور روزمره فلسطینیها از نکبت به عنوان یک پدیده جاری درک شده است.
از یک سو، این نظریهپردازی روزمره نشان میدهد که تأثیرات نکبت ۱۹۴۸ - که طی آن بیش از ۷۸۰۰۰۰ فلسطینی از سرزمین خود پاکسازی قومی شدند - امروز همچنان محسوس است. در سطحی اساسی، تمامی فلسطینیانی که به اجبار توسط شبه نظامیان صهیونیست در جریان نکبت اخراج شدند، همچنان از حق بازگشت به خانههای خود در فلسطین محروم هستند. از سوی دیگر، مفهوم نکبت جاری نشان میدهد که پروژه صهیونیستی پاکسازی قومی فلسطینیان از فلسطین، روندی است که امروز نیز ادامه دارد: از سال ۱۹۴۸، تقریباً دو سوم (۹.۱۷ میلیون) از چهارده میلیون فلسطینی در جهان امروز آواره هستند. آوارگان اجباری که همگی از حق بازگشت به خانه محروم هستند.
دوماُ اینکه هدف اصلی استعمار صهیونیستی حذف مردم فلسطین از سرزمین فلسطین است. این حذف انواع مختلفی دارد، از جمله، اما نه محدود به، نسل کشی و پاکسازی قومی. نابودی تحمیل شده توسط شهرک نشینان صهیونیست اغلب به شکل نابودی فیزیکی فلسطینیان است که شاید آشکارترین آنها باشد.
به عنوان مثال، قتل عام فلسطینیان توسط نظامیان صهیونیست در جریان نکبت ۱۹۴۸، کشتار صبرا و شتیلا در سال ۱۹۸۲، حمله کنونی اسرائیل و چهار حمله قبلی به غزه و همچنین ترورهای مکرر فلسطینیان گواه این امر است. فلسطینیها توسط سربازان و پلیس شبه نظامی اسرائیل (که بیشتر در کرانه باختری از جمله قدس شرقی رخ میدهد). نابودی استعماری صهیونیستی نیز اشکال موذیانه تری به خود میگیرد. برای ذکر یک مثال، رژیم اسرائیل تلاش کرده است تا هویت فلسطینیهای ساکن در سرزمینهای ۱۹۴۸ را از بین ببرد - کسانی که به عنوان شهروندان درجه سوم اسرائیل در سرزمینهای فلسطینی اشغال شده در سال ۱۹۴۸ زندگی میکنند.
اسرائیل از طریق طیف وسیعی از سیاست ها، از جمله جرم انگاری بیان هویت فلسطینی، مانند نمایش پرچم فلسطین یا بزرگداشت نکبت، به دنبال فلسطین زدایی از این جامعه است. این سیاستها دست به دست هم دادهاند با دههها تلاش برای تلقین صهیونیستها در برنامههای درسی مدارس و دانشگاهها و همچنین ابزارهای بیشماری دیگر برای پنهانکردن و بازنویسی تاریخ فلسطین.این سیاستها با سیاستهای سایر شهرکها، از جمله سیستمهای مدارس مسکونی در کانادا و ایالات متحده، و همچنین «نسلهای دزدیده شده» در مستعمره استرالیا قابل مقایسه است.
سوماُ، راهبرد کلیدی استعماری که اسرائیل به وسیله آن این حذف را دنبال میکند، تکه تکه شدن فلسطین و فلسطینیان است. این تکه تکه شدن در نهایت منجر به حذف، تلاش برای شکستن فلسطینیان سپس جدا کردن آنها از سرزمینشان میشود. حذف، تکه تکه شدن طیف گستردهای از اشکال مختلف را به خود میگیرد به عنوان مثال، این امکان را میدهد که سرزمین فلسطین را تقسیم کند، بدنها را و خانوادهها را نابود کند، نهادها را از بین ببرد، فضا، زمان و حافظه فلسطینیها و هویت فردی را بشکند و حتی اراده مقاومت را بشکند.
اینها اشکال متمایز تکه تکه شدن نیستند، زیرا همگی با شکافها و اشکهایی که زندگی فلسطینیان را در بر میگیرد، درهم تنیده شده اند. نکبت سال ۱۹۴۸ نقطه آغازین تجزیه فلسطین بود. استعمار ۷۸ درصد از اراضی فلسطینی توسط اسرائیل باعث جدایی این سرزمینها از بقیه فلسطین، کرانه باختری و غزه شده است که از نظر جغرافیایی از یکدیگر جدا شده اند. در طول ناکسا (بازگشت) در سال ۱۹۶۷، اسرائیل سپس کرانه باختری و غزه (و همچنین سرزمینهایی در سوریه و مصر) را به طور نظامی اشغال کرد - اشغالهای استعماری که تا امروز ادامه دارد.به نوبه خود، مردم فلسطین بین این سه سرزمین متمایز و در تبعید تکه تکه شده اند و هر تکه از فلسطینیان با واقعیتهای بسیار متفاوتی زندگی میکنند و با اشکال مختلف خشونت استعماری اسرائیل روبرو هستند.
پروژه استعماری صهیونیستی با کنار هم قرار دادن سه ویژگی کلیدی استعمار صهیونیستی که در بالا توضیح داده شد، از طریق روند حذف و تکه تکه شدن دائمی خود، در نهایت هدف از بین بردن حاکمیت بومی فلسطین است. این حاکمیت یک ادعای تجسم یافته برای سرزمینی است که هرگز واگذار نشده است و در حضور دائمی بومیان فلسطینی که مقدم بر دولت شهرک نشین اسرائیل است، لنگر انداخته است.
حاکمیت بومی ناگزیر برای مردمان بومی مختلف اشکال متمایزی به خود میگیرد. اما وجه مشترک این اشکال حاکمیت بومی این است که همه آنها ادعای پایدار بومی بر زمین را نشان میدهند و حق حاکمیت دولت مستعمره نشینان را انکار میکنند. [۱]علاوه بر این، بومیان فلسطینی مبتنی بر «اثبات» بر تداوم اعمال فرهنگی خاص یا مقدار معینی از «خون بومی» نیست. برخلاف تعریفی که حقوق بینالملل ارائه میکند، بومی بودن مجموعه معیارهایی نیست که باید رعایت شود، بلکه یک رابطه سیاسی با ساختار استعمار شهرک نشینان است. تا جایی که دولت شهرک نشین اسرائیل به دنبال بیرون راندن فلسطینیها از سرزمین خود است، فلسطینیها مردمی بومی هستند که در برابر این حذف مقاومت میکنند.
حال استعماری
در واقع، ما پژواک گفتمان نژادپرستانه صهیونیستهای اولیه را به زبان نسل کشی رهبران امروز اسرائیل میشنویم. در حالی که رژیم اسرائیل نسل کشی فعلی خود را در غزه آغاز کرد، بنیامین نتانیاهو پیامی را در حساب رسمی ایکس نخست وزیر اسرائیل منتشر کرد (البته بعداً آن را حذف کرد): «این مبارزه بین فرزندان روشنایی و فرزندان تاریکی، بین بشریت و قانون جنگل است.»
اسحاق هرتزوگ، رئیس اسرائیل نیز هشدار داد که جنگ در غزه «به منظور نجات تمدن غرب» بوده و بدون اسرائیل، «اروپا در جایگاه بعدی قرار خواهد گرفت». این لفاظی شاخهای از ایدئولوژی استعماری است که به دنبال توجیه نسل کشی به عنوان نبرد «خوب در برابر شر» است. یوآو گالانت، وزیر جنگ اسرائیل، با اعلام برنامه اسرائیل برای مجازات دسته جمعی فلسطینیان در غزه با محروم کردن آنها از تمام منابع لازم برای زندگی، گفت: «نه برق، نه غذا، نه آب و نه سوخت وجود نخواهد داشت. همه چیز بسته است. ما با حیوانات انسان نما میجنگیم و طبق آن عمل میکنیم.»
این زبان نژادپرستانه و غیرانسانی راه را برای نسل کشی و پاکسازی قومی فلسطینیان توسط اسرائیل هموار میکند. به نوبه خود، مردم فلسطین بین این سه سرزمین متمایز و در تبعید تکه تکه شده اند و هر تکه از فلسطینیان با واقعیتهای بسیار متفاوتی زندگی میکنند و با اشکال مختلف خشونت استعماری اسرائیل روبرو هستند.
پروژه استعماری صهیونیستی با کنار هم قرار دادن سه ویژگی کلیدی استعمار صهیونیستی که در بالا توضیح داده شد، از طریق روند حذف و تکه تکه شدن دائمی خود، در نهایت هدف از بین بردن حاکمیت بومی فلسطین است. این حاکمیت یک ادعای تجسم یافته برای سرزمینی است که هرگز واگذار نشده است و در حضور دائمی بومیان فلسطینی که مقدم بر دولت شهرک نشین اسرائیل است، لنگر انداخته است.
حاکمیت بومی ناگزیر برای مردمان بومی مختلف اشکال متمایزی به خود میگیرد. اما وجه مشترک این اشکال حاکمیت بومی این است که همه آنها ادعای پایدار بومی بر زمین را نشان میدهند و حق حاکمیت دولت مستعمره نشینان را انکار میکنند. [۱]علاوه بر این، بومیان فلسطینی مبتنی بر «اثبات» بر تداوم اعمال فرهنگی خاص یا مقدار معینی از «خون بومی» نیست. برخلاف تعریفی که حقوق بینالملل ارائه میکند، بومی بودن مجموعه معیارهایی نیست که باید رعایت شود، بلکه یک رابطه سیاسی با ساختار استعمار شهرک نشینان است. تا جایی که دولت شهرک نشین اسرائیل به دنبال بیرون راندن فلسطینیها از سرزمین خود است، فلسطینیها مردمی بومی هستند که در برابر این حذف مقاومت میکنند.
برای اینکه فلسطینیان در آزادی و عزت زندگی کنند، باید حمله کنونی اسرائیل به غزه را به عنوان ادامه پروژه استعماری صهیونیستها درک کنیم. این به معنای خلاص شدن از چارچوب هنوز مسلط «تعارض» شامل «دو اردو» است. این چارچوب که توسط فرآیند موسوم به صلح و پیامدهای مختلف آن تبلیغ میشود، نه تنها روابط قدرت استعماری بین دولت اسرائیل و مردم فلسطین را پنهان میکند، بلکه فعالانه از آنها حمایت میکند.بدیهی است که اسرائیل پیوسته از مذاکرات صلح به عنوان حجابی استفاده کرده است که پشت آن میتواند دزدی از سرزمین فلسطین را تشدید کند. برای مثال، بین سالهای ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۰، در اوج روند «صلح»، اسرائیل جمعیت شهرکنشینان اسرائیلی را در همان سرزمینی که قرار بود به یک کشور فلسطین تبدیل شود، دو برابر کرد.
اساساً پروژه صهیونیستی توسعه طلبانه است و اسرائیل حتی تلاش زیادی برای پنهان کردن آن نمیکند. از زمان آغاز حمله نسلکشی کنونی اسرائیل به غزه، جنبش جهانی همبستگی فلسطین بهطور تصاعدی رشد کرده است و تعداد بیسابقهای از مردم برای تظاهرات برای فلسطین در شهرهای سراسر جهان آمده است.در حالی که دیدن مردم در سراسر جهان در حال بیدار شدن با واقعیت وحشیانهای که فلسطینیان با آن روبرو هستند، دلگرم کننده است، سازمان دهندگان جنبش همبستگی گاهی اوقات چارچوب مشکل ساز شرح داده شده در بالا را بازتولید میکنند، که در نهایت به حمایت از استعمار اسرائیل کمک میکند.
به طور خاص، حمایت از فلسطین که به پایان دادن به اشغال اسرائیل و/یا آپارتاید محدود میشود، نمیتواند علت اصلی خشونت - استعمار شهرک نشینان صهیونیست - را تشخیص دهد.در مستعمرات مهاجرنشین مانند ایالات متحده، کانادا، و استرالیا، و همچنین در کلانشهرهای استعماری مانند بریتانیا، عدم درک این واقعیت احتمالاً از همدستی خود فعالان در اشکال استعماری ناشی میشود.
تحلیلگر فلسطینی-آمریکایی در پایان نوشت: برای دستیابی به عدالت و رهایی فلسطینیان، برچیدن پروژه استعماری شهرک نشینان صهیونیستی ضروری است که همانطور که نشان داده شد اساساً هدف از بین بردن مردم فلسطین و از بین بردن حاکمیت بومی آنها بر سرزمین فلسطین است.در مواجهه با این استعمار ویرانگر، میتوانیم از کسانی الهام بگیریم که به طور مؤثر نشان میدهند که همبستگی به چه معناست. آفریقای جنوبی اسرائیل را به جرم نسل کشی به دیوان بین المللی دادگستری برده است. حوثیهای یمن کشتیهای مرتبط با اسرائیل را در دریای سرخ توقیف کردهاند و از عقبنشینی در برابر تجاوزات تحت رهبری آمریکا علیه خود خودداری میکنند.فعالان همبستگی فلسطین مانع از ورود کشتیهای اسرائیلی به بنادر سراسر جهان از سانفرانسیسکو تا سیدنی شده اند. جنبش بایکوت، واگذاری و تحریم به رهبری فلسطین قویتر از همیشه است. اینها تنها چند نمونه از بسیاری از کسانی است که از آزادی فلسطین دفاع میکنند و علت اصلی موانع آن یعنی استعمار صهیونیستی را میشناسند. ما باید به همبستگی خود ادامه دهیم تا زمانی که فلسطینیها و همه مردمان استعمار شده و بومی واقعا آزاد نشوند.
جمال نابلسی نویسنده و محقق فلسطینی اهل دیاسپورا است که در سرزمینهای جگره و توربال ساکن است. او استاد دانشکده علوم سیاسی و مطالعات بینالملل در دانشگاه کوئینزلند و همچنین عضو مرکز تحقیقات فلسطینی آمریکایی و موزه فلسطین است. پایان نامه دکترای او با عنوان «مقاومت عاطفی: احساس در مبارزه روزمره فلسطین» جایزه انجمن مطالعات بین المللی بریتانیا را برای بهترین تز دکترا در مورد احساسات در سیاست و روابط بین الملل دریافت کرد.
مترجم: سمیه خلیلی
دیگر کس در آمریکا نمی تواند بر تجاوزات، جنایات وحشیانه، وحشی گری و غیر انسانی آمریکا، انگلیس، اسرائیل و مزدوانسانی سرپوش بگذارد.
دولت وحشی انگلیس جنایتکار دیگر نمی تواند بر تجاوزات، جنایات وحشیانه، وحشی گری و غیر انسانی آمریکا، انگلیس، اسرائیل و مزدوانسانی سرپوش بگذارد.
دیگر کس در اروپا نمی تواند بر تجاوزات، جنایات وحشیانه، وحشی گری و غیر انسانی آمریکا، انگلیس، اسرائیل و مزدوانسانی سرپوش بگذارد.
دولت وحشی آمریکا جنایتکار هنوز هم از رژیم صهیونیستی کودک کش همه جانبه کمک، حمایت و پشتیبانی نظامی می کند چرا؟
کشتار و قتل عام بیش از 40 هزار غیرنظامی در این مدت 10 ماه در غزه فاجعه انسانی است
شهادت 500 نفر از کادر درمان در نوار غزه به خاطر تجاوزات، جنایات وحشیانه، وحشی گری وغیرانسانی اسرائیل و آمریکا بوده است.
آمریکا، انگلیس، اسرائیل، هر سه یک هدف را دنبال می کنند.
بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی به علت جنایات جنگی درفلسطین اشغالی باید محاکمه شود.
بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی به علت جنایات جنگی درنوارغزه باید محاکه شود.
بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی به علت جنایات جنگی درلبنان باید محاکمه شود.
بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی به علت جنایات جنگی درسوریه باید محاکمه شود.
جنگ در غزه نسل کشی محسوب می شود و نه جنگ با حماس
آمریکا، شریک جرم جنایتهای رژیم صهیونیستی است.
آمریکا، شریک جرم جنایتهای داعش است.
ادامه کمک مالی آمریکا به رژیم صهیونیستی کودک کش شرم آور و تاسف بار است.
ادامه کمک مالی آمریکا جنایتکار به رژیم صهیونیستی کودک کش 100 درصد فقط به خاطر ناتوانی، کوتاهی، سکوتو خیانت سازمان های بین المللی خیانتکار بوده است.