مدتی است وقتی در خیابان قدم میزنم بیشتر به مردم نگاه میکنم. این روزها تفاوت بین آدمها بیشتر شده است حداقل تفاوت ظاهری. نه اینکه بخواهم مردم را قضاوت کنم نه! مثلا یکی از نکات مورد توجه ام تفاوت بین مادر و دخترها یا پدر و پسرها است. مادرهای محجبه و مذهبی که فرزندانشان به قول امروزیها ژیگول (بدحجاب) هستند یا پدرهای خیلی معتقدی که پسرهایشان ظاهری فشن دارند، مثلا موهایشان را رنگ کرده اند یا لباسی غیر متعارف دارند و این پدر و پسری خیلی به هم نمیآید.
حتی گاهی به چشم دیدم که مادرها به دخترهای نوجوانشان برای حجاب تذکر میدهند که مثلا موهایت را بپوشان یا جلوی مانتویت را ببند، اما دختر یا پشت چشم نازک میکند یا غر میزند که مادر بس کن! باز شروع کردی! مادر هم لب میگزد و دیگر چیزی نمیگوید، اما اخم هایش کاملا در هم است. اما به تازگی مادری را کنار دخترش دیدم با اینکه دختری بدحجاب بود و ظاهر دختر ومادر هیچ سنخیتی با هم نداشت باز هم مادر دو شادوش دخترش با او قدم میزد.
در این بین پدر و مادران با حجب و حیا و مذهبی هم هستندکه واجباتشان را به جا میآورند و حجابشان هم خیلی خوب است، اما پسر نوجوانشان مو رنگ میکند، مدام مدلهای مختلف بدحجابی لباس میپوشد که این پدر و مادر را شرمنده میکند. همیشه برایم سوال است که این پدر و مادر چطور با این پسر رفتار میکنند، آیا چیزی به او نمیگویند؟ یا نکند رفتارشان طوری بوده که این بچه از دین و حجاب زده شده است؟! از طرف دیگر هم خانوادههایی را میبینم که فرزندانشان به لحاظ حجاب و مذهب در سنین نوجوانی پخته، آموزش دیده، معتقد هستند.
در برنامه رادیویی خانمی برای گرفتن مشاوره تلفنی اینطور گلایه میکرد: «من خیلی آدم مقید و مذهبی هستم، حجابم هم کامل است، روزه هایم را کامل میگیرم، منتها نمیتوانم نماز بخوانم، وگرنه همه واجباتم را به جا میآورم، کارشناس برنامه پرسید: چرا نمیتوانید نماز بخوانید؟ آن خانم هم در جواب گفت: تا دوره نوجوانی نماز میخواندم، اما پدرم خیلی روی نماز حساس بود، من نماز میخواندم، پدرم میپرسید: نمازت را خواندی؟ من هم میگفتم: بله؛ اما باورش نمیشد و میگفت: من ندیدم نماز خوانده باشی نخواندی؟ بعد هم کلی بحث میکرد و مرا به گریه میانداخت. از آن زمان دیگر نماز را رها کردم و اصلا در نمازخواندن آرامش ندارم.
حضرت علی (ع) میفرمایند دوره نوجوانی از سه جهت بسیار حساس است، نخست اینکه «قلب نوجوان مانند زمین، خالی و مساعد است که هر چه در آن بکاری، همان را درو میکنی. دوم «دوران نوجوانی زودگذر است و گوشزد میفرماید که سریعا آن را دریابید و در نهایت هم شیطان در این دوره به نوجوان زیاد روی میآورد.» بنابراین پدر، مادر و خانواده خیلی باید مراقب باشند تا پناهگاه خوبی برای بچه هایشان بشوند، تا او از دین و مذهب دور نشود و پناهگاهش به جای فشن استایل ها، مدل و لباسهای آنچنانی، فیلم و سریالهای عجیب و غریب و بازیهای اینترنتی، قرآن کریم و ائمه اطهار (ع) باشد. اما چطور؟ این سوال خیلی از خانوادهها است.
*با نوجوانان از درِ نصیحت و دستور وارد نشویم!
با مادری که از دست دخترش به دلیل بدحجابی گلهمند بود هم کلام شدیم. مادر با ناراحتی میگفت؛ هر چه دخترم را نصیحت میکنم، به او اثر نمیکند. تا زبان باز میکنم دخترم بهانهای پیدا میکند که از من فرار کند.» یک نکته مهم است که در نظر داشته باشیم نوجوان را نباید بیش از حد نصیحت کنیم یا با جملات دستوری به او بگوییم که مثلا فلان طور لباس بپوش یا حجابت را رعایت کن. چون قطعا این کار را نخواهد کرد، چرا که میخواهد استقلال داشته باشد و کاری که خودش دوست دارد را انجام دهد. پس بهترین راه این است که از روش صحیحش وارد شویم تا نوجوان به پرخاش یا لجبازی نیافتد.
یکی از راهکارها در این زمینه این است که بچهها را وارد بحثهای خانوادگی کنیم، یعنی زمانی که درباره یک موضوع صحبت میکنیم، از او نظر بخواهیم و فرزندمان را در کنار خودمان قرار دهیم، جای اینکه فکر کنیم او شخصی است که در مقابل ما قرار دارد، کم کم او کنار ما قرار میگیرد و درباره مسائل مختلف نظر میدهد و این مشارکت باعث میشود که ما بتوانیم از در مکالمه با نوجوان وارد شویم.
من خانوادههای زیادی را دیدم که به راحتی میتوانند دور هم جمع شوند و نظر بدهند، حتی اگر همه نظرات هم را هم قبول نداشته باشند، اما در مقابلش خانواده هم زیاد دیدم که حتی دو کلمه حرف حساب نمیتوانند با هم بزنند چرا که حرف هم را نمیفهمند و همه همدیگر را جبهه مقابل هم میدانند. در این دست خانوادهها اغلب بچهها سرکش و لجباز میشوند و کار خودشان را انجام میدهند، بدون اینکه بدانند راه درست چیست؛ بنابراین کنترل و تذکر بیش از حد در هر زمینهای از جمله حجاب داشتن، نماز خواندن یا هر کار دیگری اثر معکوس دارد.
*بچه هایتان را با دیگران مقایسه نکنید
مریم موسوی کارشناس مذهبی خانواده میگوید: زمانی که ویژگیهای دوران نوجوانی را میخوانیم به چند نکته مهم میرسیم، از جمله اینکه نوجوان دوست ندارد، مثل کودک با او رفتار شود، مثلا مدام بکن و نکن به او داشته باشیم که «فلانی در خیابان حجابت را رعایت کن، روسری ات را جلو بکش، لباست را درست کن، یا چرا مدل موهاتو اینطور کردی، برو عوضش کن» و. این امر و نهیها باعث میشود او فکر کند هنوز یک بچه است که بقیه میخواهند او را درستش کنند. نکته دیگر هم این است که پدر و مادرها نوجوانشان را با دیگران مقایسه نکنند. مثلا این جمله که «دختر خاله ات چه حجاب خوبی داره، چرا تو رعایت نمیکنی؟ من ازت راضی نیستم» یا مثلا «فلان فرد تو فامیل چقدر خوب رفتار میکنه، یه کم یاد بگیر!» و از این دست جملات بچهها را جریتر میکند به جای اینکه آنها را سربه راه کند.»
من از برخی دخترها شنیده ام که میگویند، چون مادرم مرا همیشه نصیحت میکند و مرا با دیگران مقایسه میکند که «ببین دختر فلانی چادر داره»، من به خاطر همین مقایسه هایش هیچوقت دوست ندارم چادر سر کنم، وگرنه خودم همیشه دلم هوای این را میکند که چادر داشته باشم و حجاب خوبی، اما، چون مدام مادرم مرا با دیگران مقایسه میکند، حس لجبازی به من دست میدهد و نمیخواهم این نوع حجاب را داشته باشم.
*شخصیت فرزندتان را حفظ کنید
یکی از مهمترین نکات برای والدینی که فرزند نوجوان دارند، این است که همیشه احترامش را داشته باشند. حال شاید برخی والدین بگویند که برعکس شده، آنها باید احترام ما را داشته باشند. درست است بچهها باید احترام پدر و مادر را داشته باشند، اما به دلیل شرایط خاص دوران نوجوانی، بهتر این است که پدر و مادر هم به بچهها شخصیت بدهند و به آنها احترام بگذارند. مثلا اگر به نوجوانتان میخواهید بگویید که مثلا این لباس مناسب تو نیست یا حجابت خوب نیست، نگویید: «خجالت نمیکشی، مثل لاتهای سرخیابون شدی!». شخصیت او را حفظ کنید، به او اعتماد به نفس بدهید و سپس خواسته تان را مطرح کنید.
*نوجوانتان را رها نکنید
موسوی همچنین میگوید: «برخی والدین هستند که وقتی میبینند، بچهها به فرمانشان نیستند، مثلا حجابی که آنها دوست دارند را رعایت نمیکنند، نماز نمیخوانند یا چیزهای دیگر، آنها را رها میکنند. اما این روش درستی نیست، چون بچهها خواه ناخواه به ما احتیاج دارند، بهترین پدر و مادر آنهایی اند که بچهها را رها نمیکنند. دستشان را میگیرند، حتی اگر به حرفشان هم نباشند، بالاخره یک جایی بچهها به سمت درست و صحیح میآیند؛ بنابراین پدر و مادر همیشه باید هادی و راهنمای بچهها منتها با روش صحیح باشند.»
اصل برخورد صحیح با نوجوان و مواجهه با اشتباهاتش این است که او را قضاوت یا تنبیه نکنید. از عبارتهای مثبت برایش استفاده کنید، حتی اگر جایی راه اشتباهی هم رفت، او را پذیرا باشید. مثلا بگویید: «از اینکه درست خیلی خوبه، خوشحالم. اما اینکه حجابت را خوب مدیریت نمیکنی، من و پدرت نگران هستیم. چون این برای خودت و آیندت خوب هست».
بدترین حالت هم این است که چیزی را به بچهها تحمیل کنید، مثلا اینکه مدام به نوجوان بگویید: «ما هم سن تو بودیم، روی حرف پدر و مادرمان حرف نمیزدیم، هر چه آنها میخواستند، میپوشیدیم یا رفتار میکردیم» اینکه انتظار داشته باشیم، بچهها مثل ما باشند، اشتباه است. به هرحال دنیا تغییر کرده و روحیات بچهها و نیازهایشان هم تغییر کرده است. میتوانید برای ترغیب بچهها به حجاب داشتن برایشان لباسهای رنگی تدارک ببینید، روسریهای شاد یا لباسهای رنگ روشن و زیبا تهیه کنید تا از آنها استقبال کنند.
*با نوجوان پرخاشگر چه کنیم؟
برخی نوجوانها به خاطر شرایط خاص این دوره و وضعیت فیزیولوژیکشان نسبت به خشم و عصبانیتشان کنترلی ندارند، این نوجوانها احساسات و رفتارها را به گونه متفاوتی تجزیه تحلیل میکنند و ممکن است در ارتباط با صحبتهای پدر و مادر دچار سوتفاهم شوند. پدر و مادر اگر آگاه باشند که مغز این نوجوان با آنها متفاوت است، روش تعاملشان را با آنها تغییر میدهند. مثلا حتی اگر نوجوان عصبانی میشود، شما مثبت و آرام باشید تا استرسهای او هم کم شود؛ بنابراین زمانی که سطح استرسهای بچه را شناختید، او هم آرامتر میشود و از شما انرژی میگیرد.
موسوی دراین باره میگوید: «والدین برای مذهبی کردن فرزندانشان نیازی نیست از دوران کودکی به طور مستقیم بچهها را وارد مسائل عبادی کنند، آنها را به زور چادر سرشان کنند یا کارهای دیگر که عامل دافعه بیشتری دارد. بهترین حالت این است که غیر مستقیم شما کار خودتان را انجام دهید، بچهها خودشان با شما همراه میشوند. برای ترویج حجاب هم همین روش کار ساز است، نباید پدر و مادر کاری کنند تا بچه هایشان از حجاب بیزار شوند. اگر این روشها را بلد نیستید، میتوانید با یک روانشناس مذهبی در این زمینه مشورت بگیرید یا کتاب بخوانید.
خیلی از والدین مذهبی به دلیل انجام روشهای غلط و اشتباه، بچه هایشان را از دین و مذهب زده میکنند به همین دلیل هم هست که ما مادر، پدرهایی میبینیم که بچه هایشان صد و هشتاد درجه با خودشان متفاوت اند؛ بنابراین اولین جایی که بچه ما یاد میگیرد، با حجاب یا بی حجاب باشد، نمازخوان یا بی نماز بشود، داخل منازل خودمان است. رفتارهای نادرست و اشتباه والدین و نحوه رفتار نامناسب بچهها را از مسائل عبادی و حجاب زده میکند.»
روشهایی که مطرح شد مثل تذکر دادن زیاد، تحکم، امر و نهی، گیر دادن و درگیر شدن با نوجوانان مثل اینکه بچه مان را به خاطر نماز صبح نخواندن تنبیه یا از محبتمان محروم کنیم یا به خاطر مسائل دیگر مثل رعایت حجاب کامل از خیلی حقوق محروم کنیم، روش اشتباهی است. خداوند در هیچ جایی بیان نکرده که برای با ایمان کردن بچه هایتان با آنها وارد جنگ بشوید، بلکه همیشه زبان نرم و مهربان را توصیه کرده است.
پیامبر اسلام (ص) همیشه برای تبلیغ دین وارد گفت وگوی مهربانانه با مردم میشدند، نه اینکه برای ترویج دین به جایی حمله کنند، جنگهایی که اتفاق افتاد همه دفاعی بودند چرا که اجازه نمیدادند تا پیامبر تبلیغ کنند و آنها هم از خود دفاع میکردند. دین اسلام آنقدر پتانسیل قوی دارد که میتوان دلها را به سمتش جذب کرد، اما حتی داریم خانوادههای زیادی که با روشهای صحیح هم نتوانستند فرزندانشان را به راه بیاورند، به هرحال در بین ائمه و بین پیغمبرها مثل حضرت نوح هم خانواده و زن و فرزندانی بودند که ایمان نیاورند و خودشان تباه شدند.
پدر و مادر وظایفی در قبال بچهها دارند که آنها را تربیت کنند و نقش راهنما را برایشان ایفا کنند تا استعدادهای درونی شان شکوفا شود، دیگر آنها مختار آفریده شده اند و ممکن است به راه هم نیایند. پس ما وظیفه مان این است که بشناسیم چطور باید هدایت کنیم، البته این در حوزه خانواده است نه قانون و جامعه. آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی در جایی میفرمودند که «زمین وجودی فرزند آماده است؛ بذرهم آماده است؛ در این حال والدین اگر به این زمین آماده، آب ندهند، خیانت کرده اند؛ چه بسا جنایت کرده اند. معتقدم که تربیت فرزند خیلی مشکل نیست؛ ولی دارای ظرافتهای علمی فراوانی است.»
منبع: فارس
آفرین خدا خیرتون بده...