باشگاه خبرنگاران جوان - اسفندماهسال۹۹ تحقیقات پلیس تهران با مرگ مشکوک مرد میانسالی در یکی از بیمارستانهای شهر به جریان افتاد. وقتی مأموران در آن بیمارستان حاضر شدند، با جسد مرد میانسالی روبهرو شدند که بر اثر ضربات چاقو به آنجا منتقل شده، اما بر اثر شدت جراحات فوت کرده بود. جسد به پزشکی قانونی فرستاده شد و پسر مقتول که در محل حاضر بود مورد تحقیق قرار گرفت. او در توضیح به مأموران گفت: «پدرم ساخت و ساز داشت و روز گذشته به یکی از ساختمانهای در حال ساخت رفتهبود. در آن ساختمان پدرم با صاحب ملک درگیر شدهبود و صاحب ملک به نام همایون در آن درگیری با ضربات چاقو پدرم را راهی بیمارستان کرد. بعد از انتقال پدرم به بیمارستان بود که با ما تماس گرفتند و بلافاصله خودم را به اینجا رساندم، اما کار از کار گذشته بود.»
با ثبت این اظهارات و تأیید آن از سوی شاهدان حادثه همایون ۴۷ساله که صاحب ملک بود شناسایی و بازداشت شد.
همایون در روند بازجوییها به قتل اعتراف کرد و بعد از بازسازی صحنه جرم راهی زندان شد. پرونده با کامل شدن تحقیقات به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و در وقت رسیدگی روی میز هیئت قضایی شعبهدوم دادگاه قرارگرفت. ابتدای جلسه وکیل اولیایدم درخواست قصاص کرد.
در ادامه متهم به دستور ریاست دادگاه در جایگاه ایستاد و با انکار جرمش در شرح ماجرا گفت: «من و سهراب سالها با هم همسایه بودیم. او سازنده آپارتمان بود و میدانستم قبلاً چند بار ساخت و ساز انجام داده است. به پیشنهاد او قرار شد هر دو ملک را با هم تجمیع کرده و یک آپارتمان چندین طبقه بسازیم. برای انجام این کار سال۹۶ قرارداد مشارکت در ساخت بستیم. قرار بود او دو سال بعد آپارتمانم را تحویل دهد، اما با گذشت نزدیک به سهسال هنوز کار ساخت آپارتمان به پایان نرسیدهبود و من همچنان معطل و بلاتکلیف مانده بودم. چند بار هم سراغش رفتم، اما هر بار بهانهای میآورد و مدعی میشد به خاطر شیوع ویروس کرونا و مشکلات پیش آمده در ساخت و ساز کار به تأخیر افتادهاست.»
متهم ادامه داد: «آخرین بار تصمیم گرفتم تا آخرین جواب را از او بگیرم. این شد که تصمیم گرفتم سر ساختمان بروم. از طرفی احتمال میدادم بین ما درگیری پیش بیاید این شد که یک چاقو همراه خودم بردم و آنرا درخودروام گذاشتم. وقتی به آن ساختمان رفتم سهراب را صدا کردم و به او گفتم بهتر است هر چه زودتر تکلیفمان را روشن کند. او وقتی این حرف را شنید عصبانی شد و به طرفم حمله کرد. من هم عصبانی شدم و چاقویی که در ماشین داشتم برداشتم و یک ضربه به سینهاش زدم.»
مرد میانسال گفت: «باور کنید قصد کشتم مقتول را نداشتم و همان موقع پشیمان شدم. فقط یک ضربه به سینه او زدم، چون از شدت عصبانیت نمیتوانستم خودم را کنترل کنم. نمیدانم آن ضربه کشندهبوده یا نه. من ضربه به قلب مقتول را قبول ندارم.»
او در پاسخ به سئوال هیئت قضایی درباره اینکه اگر قصد قتل نداشتی و همان موقع پشیمان شدی چرا مقتول را به بیمارستان نرساندی؟ گفت: «وقتی مقتول را خونین روی زمین دیدم خیلی ترسیدهبودم. به همین دلیل بلافاصله سوار ماشینم شدم و به خانهام برگشتم، اما همان شب دستگیر شدم. از روی اولیایدم شرمنده هستم. قصد کشتن پدرشان را نداشتم، ولی سر این موضوع خیلی در استرس و فشار بودم، چون تنها دارایی من همان یک خانه بود که به سهراب سپرده بودم. امیدم این بود که تا دو سال بعد صاحب یک آپارتمان میشوم، اما این کار خیلی به تأخیر افتادهبود و من خیلی نگران بودم که سرمایهام را از دست ندهم.»
در پایان هیئت قضایی بعد از شنیدن آخرین دفاع متهم جهت صدور رأی وارد شور شد.
منبع: روزنامه جوان
انتهای پیام/