به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،«۳ یا ۴ شب پیش بود که از دخترشان احوال آقای دکتر را پرسیدم. از زمانی که حالشان وخیمتر شد، کلا به تماسها و حتی پیامها در شبکههای اجتماعی هم پاسخ نمیدادند. تا چند وقت پیش، واتساپی با ایشان در ارتباط بودم تا این که چند شب پیش به دخترشان گفتم که میخواهم حال پدرتان را بپرسم و با ایشان صحبت کنم که ظاهرا به خاطر شیمی درمانیهای اخیر خیلی هوشیار نبودند. بعدش هم دخترشان به من گفت که الان خواب هستند.
قرار شد چند روز بعد از بهتر شدن حالشان به من زنگ بزنند که امروز صبح بیدار شدم و خبر را شنیدم و واقعا نمیدانم چه بگویم...»، سپس بغض صدای رضا جاودانی را میگیرد، مجری که بارها و بارها در کنار دکتر صدر نشسته و خاطرات زیادی از او و رفتارهایش دارد. دکتر صدر فقط یک نویسنده، منتقد سینما و کارشناس فوتبال نبود. برای موفق شدن در تحلیلهای فوتبالی، داشتن اطلاعات و آمارهای این رشته ورزشی به تنهایی کافی نیست، چون اگر فوتبال، تنها فوتبال و یک ورزش بود بینندگان محدودی داشت و به سیاست و فرهنگ تسری نمییافت.
حمید رضا صدر، اما نگاه اجتماعی داشت و بارها تعبیر خاستگاه کارگری فوتبال را از زبان او شنیدیم و به جنبههای اجتماعی این بازی هم اشاره میکرد. او عاشق فوتبال و سینما بود و این جملهاش را هیچ وقت فراموش نخواهیم کرد که گفته بود: «فوتبال مثل زندگی است، اما غم هایش خیلی بیشتر از لحظات شیرین است...» او کل زندگی را مثل ۹۰ دقیقه یک مسابقه فوتبال میدانست و بارها گفته بود در بدترین ثانیههای یک ۹۰ دقیقه هم کورسوی امیدی وجود خواهد داشت.
او حتی یک ثانیه هم به دنبال خریدن ترحم نبود تا از بین ما رفت. کتابهای نوشته شده توسط او مانند «روزی روزگاری فوتبال» (از اولین کتابهای فوتبالی بازار نشر ما و دربارۀ تأثیرات متقابل فوتبال و جامعه)، «نیمکت داغ» (تک نگاریهایی دربارۀ مربیان مشهور فوتبال و تغییرات تاکتیکهای بازی)، «پسری روی سکوها» (وقایع نگاری چهار دهه فوتبال ایران)، «یونایتد نفرین شده» (ترجمه رمانی دربارۀ برایان کلاف، مربی جنجالی لیدزیونایتد) و ... نشان دهنده نگاه متفاوت و فهم بالای او از ورزش فوتبال است. بیشتر خاطرات رضا جاودانی از دکتر صدر مربوط به برنامه آنسوی نیمکت از شبکه ورزش است، جایی که دکتر، کارشناس و محقق ثابت آن برنامه بود. در ادامه با این مجری درباره سبک زندگی دکتر حمیدرضا صدر، گفت وگویی داشتیم که خواهید خواند.
دوست نداشت ضعف هایش دیده شود
«بعد از ابتلا به سرطان با این که روحیه بسیار خوبی برای شکست بیماری داشتند، اما هیچ خبری از ایشان نبود و انگار خودشان تمایلی نداشتند تا مورد توجه قرار بگیرند»، جاودانی با این مقدمه ادامه میدهد: «بر عکس آن چیزی که شاید از دکتر صدر در ذهن بعضی هاست، او اصلا تمایلی نداشت که ضعف هایش دیده شود یعنی دوست داشت که مردم همیشه با یک چهره خوب، او را به یاد بیاورند. اگر هم دقت کنید، عکسهای خیلی کمی از او بعد از ابتلایش به این بیماری و شیمی درمانیهای سنگین منتشر شد. نمیخواست خیلی در عموم دیده بشود. ما آدم بزرگی را در حوزه کارشناسی فوتبال، سینما، رسانهها و ... از دست دادیم».
دوست داشتنی بود، چون دشمن فخرفروشی بود
دکتر صدر در انگلیس درس خوانده بود و نویسنده، منتقد سینما و مفسر فوتبال بود. مردی که به شدت هم دوست داشتنی بود. جاودانی درباره دلایل این محبوبیت میگوید: «چند تا دلیل مهم داشت. اولا خودش بود، واقعا همان چیزی بود که در تلویزیون از او میدیدیم، خیلی صادق بود با مردم. همین ویژگی باعث میشد تا شخصیت اش بین مردم محبوب و دوست داشتنی شود. در ضمن هیچ وقت در تلویزیون حاضر نشد که بگوید من فلان جا درس خواندم، فلان جاهای دنیا را دیدم، میگفت اینها فخرفروشی به مردم است و مخالف این رویکرد بود.»
آرزویش این بود که همه از زندگی لذت ببرند
این مجری درباره ویژگیهایی که از دکتر صدر در ذهنش مانده هم میگوید: «دلسوز دیگران بود، اما اهل نصیحت کردن نبود. یک بار داشت به من میگفت که کاش ما یاد بگیریم که زندگی کنیم، آرزوی من این است که همه ما به جای این که سرک بکشیم در زندگی دیگران، از زندگی خودمان لذت ببریم. آدمی بود که به شغل و تحصیلات مخاطبش کار نداشت و بعد از محک زدن درک، توانایی و ... افراد روی آنها حساب باز میکرد. بیشتر شخصیت افراد برایش مهم بود تا جایگاه و.. آدم دنیا دیده و اهل مطالعهای بود و همنشینی با او، لحظه لحظههایش درسآموز بود. به شدت آدم مهربان، باتجربه و از همه مهمتر با عزت نفس بالا بود. یک آدم فوق العادهای بود که در واژه نمیگنجد و واقعا حیف شد که از بین ما رفت.»
کارشناس بود و اهل غر زدن نبود
از جاودانی درباره خاطراتش از حضور دکتر صدر در برنامه آنسوی نیمکت میپرسم که میگوید: «هیچ وقت ندیدم که عصبانی شود یا اصطلاحا سر یک مسئلهای از کوره در برود. عصبانیت دکتر صدر را هیچ گاه ندیدم. آن زمانی که برنامه پربیننده آنسوی نیمکت را در شبکه ورزش با هم شروع کردیم، من مجری و ایشان مهمان ثابت برنامه بودند. یادم هست یک بار سر مسئله موسیقی برنامه و ایرادهایی که مدیران شبکه به آن میگرفتند، دلخور شد، چون خودش موسیقیهای برنامه را میچید که موسیقیهای متن فیلمهای معروف بود و اصلا دلیل متفاوت شدن آنسوی نیمکت با بقیه برنامههای مشابه، همین بود. دکتر صدر خودش اشراف داشت به فیلمهای سینمایی و آنها را ربط میداد به موضوعی که دربارهاش گپ میزدیم، اتفاقی که اصلا کار هر کسی نیست؛ بنابراین وقتی موسیقی را روی آیتم فوتبالی میگذاشت، کارش اصولی بود. آن موقع به جای عصبانی شدن و غر زدن، رفت با مدیر شبکه ۳ جلسه گذاشت، توضیح داد که روی تک تک انتخاب هایش فکر میکند و مشکل به همین راحتی، حل شد.»
مسئولیت پذیریاش برایم درسآموز بود
«واقعا کارهایش همه روی حساب و کتاب بود. آدمی بود که برای کارش وقت میگذاشت»، جاودانی با این مقدمه ادامه میدهد: «باید بپذیریم که مسئولیت پذیری در این کشور در حال کم رنگ شدن است، بسیاری از ما کار را انجام میدهیم که فقط انجام داده باشیم، به کیفیتش توجه نداریم، اما دکتر صدر وقتی یک مسئولیتی را قبول میکرد، با این همه دانشی که داشت، باز من میدیدم که دربارهاش شروع به تحقیق میکند، میپرسد، مطلب میخواند و .... دکتر صدر از مطالعه و تحقیق خسته نمیشد و مسئولیت پذیریاش برایم درسآموز بود.» او در پایان میگوید: «دکتر به دلیل بیماری همسرش به آمریکا رفت تا او درمان شود، خوشبختانه حال همسرش بهتر شد، اما خودش از بین ما رفت. من فقط میخواهم به خانوادهاش، علاقهمندان به او و همه اهالی دنیای فوتبال تسلیت بگویم.»
منبع:خراسان
انتهای پیام/