به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، ایران چهار فصل، ایران با جاذبههای فراوان، ایران با تنوع قومیتها و... این واژهها را بارها شنیده اید، حتی چندین هزار مقاله چاپ شده است؛ بنابراین این موضوع بر کسی پوشیده نیست، اما گاهی مشغلههای ذهنی، مسائل مالی یا هر دلیل دیگر مانع دیدن شهرهای مختلف ایران شده است و یکی از راههایی که میتواند مردم را با زیباییهای بکر ایران آشنا کند، مسلما آثار نمایشی است، حتی بهواسطه همین آثار مردم نسبت به مکانهایی شناخت پیدا میکنند که ممکن است یک بار هم نام آن را نشنیده باشند؛ بنابراین در سالهای اخیر سازمان صدا و سیما عزم خود را جدی کرده و مجموعههای تلویزیونی با محوریت تهران گریزی در نقاط مختلف ایران ضبط میشود تا از این طریق شرایط گردشگری هم برای منطقه مذکور فراهم شود.
یکی از این آثار موفق مجموعه تلویزیونی پایتخت است که در حال حاضر فصل ششم این سریال تولید میشود. قصه این سریال با شیرگاه استان مازندران شروع شد. تا زمان پخش فصل اول پایتخت، عدهای از مردم حتی نام این منطقه را نشنیده بودند، اما بعد از پخش سریال متوجه شدند که شیرگاه چه منطقه زیبایی است و حتی در برنامهریزیهای خانوادگی سفر به این منطقه را جای دادند.
همین اقبال مردمی به ساخت فصلهای بعدی این سریال منجر شد و سازندگان آن تصمیم گرفتند در هر فصل از این سریال سراغ بخشی از زیباییهای ایران بروند و قصه را بنا به ظرفیتهایی که دارد به بخشی از ایران بکشانند و با دستمایه قرار دادن اتفاقات با نمک هم لبخند را به لب مردم بیاورند و هم اینکه تصویرگر نقاط بکر کشور باشند.
بعد از آن مسیر قصه حتی به کشورهای خارجی کشیده شده، اما آنچه باید به آن توجه کرد این است که سرزمین چهار فصل از آن ماست و جاهای بکر و دیدنی در ایران بسیار زیاد که میتواند بنا به فراخور قصه سریال، پایتختیها به آنجا سفر کنند. مثل فصل دوم که نقی و خانوادهاش از شیرگاه به قشم سفر کردند. حالا هم که فصل ششم پایتخت در حال ساخت است شایعاتی از سفر به ایتالیا و ... شنیده میشود اخباری که توسط تیم تولید تکذیب شده، اما با این وجود از قدیم گفتهاند تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها! به همین دلیل ما رفتهایم بررسی کردهایم که اصلا چه نیازی به سفر خارجی است وقتی ایران خودمان را با این همه لوکیشنهای عجیب و خاص داریم؟
معرفی مناطق ناشناخته با پایتخت
سحر عصرآزاد، منتقد: تفاوتها، تنوع قومیتها، جغرافیا و مناطق بومی که در کشور ما وجود دارد، یکی از عوامل جذابیت محسوب میشود که از گردشگری گرفته تا وجوه دیگر را شامل میشود. طبیعی است وقتی سراغ آثار هنری میرویم، اگر این جنبه درست استفاده باشد، نه تنها بازخورد خوبی برای آثار خواهیم داشت، بلکه کشور هم به درستی معرفی میشود.
به همین دلیل من از این نکته استفاده و آن را مرتبط به سریال پایتخت میکنم که خیلی خوب توانست از این وجه استفاده کند. این سریال تصاویر کلیشهای از فرهنگ و جغرافیا مازندران را توانست به بهترین شکل احیا کند، آن هم با زبان طنازانه و با احترام به قومیتها. در واقع سازندگان این سریال توانستند درام خوبی شکل بدهند و تصاویر کلیشهای را هم احیا کنند. همچنین در کنارش به مسائل اجتماعی روز هم پرداخت کردند و مخاطب را پای سریال نشاندند.
خدا بیامرزد خشایار الوند را یکی از شکلدهندگان درام سریال پایتخت بود که از حضور او در کنار محسن تنابنده به خوبی استفاده شد و قومیت و جغرافیای بخشی از ایران به بهترین شکل معرفی گردید.
همانطور که میدانیم پایه درام بر اساس تضادها شکل میگیرد؛ بنابراین میتوانیم شخصیتهایی در قصه داشته باشیم که در کنارش به جغرافیا و فرهنگ منطقهای از ایران بپردازیم. این اتفاق به خوبی در سریال پایتخت رخ داد و مخاطب هم با جغرافیای کشورمان و هم آداب رسوم و سنن مختلف آشنا شد. حتی بخشی از این قصه در جنوب میگذشت که تصویر کلیشهای که از مردم جنوب داشتیم از بین رفت.
بازخورد خوب این سریال به سفرهای مردم به مناطقی منجر شد که در این سریال نشان داده شد و این نشان میداد که معرفی درستی از بخشی از ایران ارائه داده است. به همین دلیل با توجه به بازخوردهای خوب، انتظار میرود سازندگان پایتخت این روند را در داخل ایران ادامه دهند، حتی قصه را مرتبط به جاهای ناشناختهتر و منزویتر کنند که مخاطب تصویر روشنی از آن مناطق ندارند. ضمن اینکه تنوع گوناگونی جغرافیا را به مخاطب خودمان بشناسانیم، اتفاق خوبی هست.
البته پایتختیها بخشهایی از قصه را همراه با شخصیتهای جذاب و بانمک این سریال به خارج از مرز ایران اعم از ترکیه و کشورهای دیگر بردند که اشکالی ندارد، اما زمانی که میتوانیم برای معرفی جغرافیای شهرهای دیگر از داشتههایمان در داخل کشور استفاده بهینه ببریم و تصویر درستی به مخاطب ارائه بدهیم، بهتر است برای جذابیت به سراغ مناطق ناشناخته ایران برویم و با شکلدهی درام، طنز بانمک هم ارائه کنیم تا مردم بیشتر با ایران آشنا شوند و در ادامه بعد از معرفی ایران برای تنوع هم به سراغ کشورهای دیگر برویم.
سراسر ایران پر از لوکیشنهای بکر
جبـــار آذیـن، منتقــد: یـکــی از مجموعههای موفق تلویزیونی که توانست با مخاطبان گسترده از قشرهای مختلف جامعه ارتباط خوب و فعال برقرار کند و همچنین توفیق یافت تا خانوادهها را همراه شخصیتها و ماجراهای خود به قلب آیینها و سنتها و فضاهای طبیعی و اجتماعی کشور ببرد، سریال پایتخت بود. این مجموعه در آغاز تا فصلهای نخست و دوم در همین مسیر بهدرستی حرکت میکرد و در واقع آن گونه که از سریال ملی و مردمی انتظار میرفت در پایتخت دیده میشد.
لیکن در ادامه دو مساله این مجموعه را از مسیر ملی، دینی، آیینی و سبک زندگی ایرانی - اسلامی دور کـرد؛ نخست متــاثرشـدن دست اندرکاران تولید پایتخت که در مضمون و محتوای آن تاثیرات سوء گذاشت از نقش و سهم حامیان مالی در این راستا بود که باید هر طور میشد نظر و سلیقه آنان در بطن و حاشیه و لایههای گوناگون داستان سریال لحاظ میگردید. همین امر سبک کمرنگی در پردازش شناسنامه ایرانی پایتخت شد.
دلیل دوم اینکه سازندگان پایتخت که میتوانستند با غنی و قوی کردن موضوعات ملی و قومی تولید این سریال را در مکانهای فیلمبرداری تماشایی، تاریخی، طبیعی و جذاب ایران چهار فصل تداوم بخشند، راه گریز از کشور را در پیش گرفتند و به جای آنکه توان و امکانات خود را صرف پررنگ کردن زوایای فرهنگی - آیینی ملی کشور کنند، کوشیدند با تنوع مکانهای خارجی در این سریال در آن جذابیت ایجاد کنند.
در صورتی که سراسر ایران پر از مکانهای مناسب و شایسته فیلمبرداری است که میتواند پایتختسازان و دوست داران پایتخت را همراه و همسوی خود پای داستانهای شخصیتهای ملموس و جذاب این سریال بنشاند و پایتخت را در صدر سریالهای ملی و ایرانی جای دهد.
نیازی به سفر خارجی نیست
بهزاد عشقی، منتقد: بین مکان رویداد، رویداد و شخصیتها باید ارتباط ساختار درونی باشد؛ بنابراین باید با شناخت شخصیتهای قصه را وارد مکانهای فیلمبرداری کنیم؛ البته باید به این مساله تاکید کنم که تنوع مکانهای فیلمبرداری فی نفسه خوب هست. مردم از سریالهایی که در فضای تهران و طبقه متوسط اجتماعی تولید میشود که شهره به سریالهای آپارتمانی هستند، کمی دلزده شدهاند. به همین دلیل سریالهایی موفقتر بودند که از این فضاها دور شدند.
یکی از این نمونهها سریال پایتخت است که در فصل نخست شیرگاه را به مردم معرفی کرد که بسیاری از مردم ایران این منطقه را نمیشناختند. گرچه من قبل از سریال به دلیل مراودات شخصی که مشغول نگارش فیلمنامه بودم با شیرگاه آشنا شده بودم، اما با اینکه گیلانی هستم تا قبل از این اتفاق نسبت به شیرگاه شناخت نداشتم. به همین دلیل معتقدم وقتی بین کاراکترهای قصه و مکان قرابت به وجود آوریم میتوانیم ساختارهای دراماتیک قصه را در مکانهای فیلمبرداری متفاوت هدایت کنیم. البته بردن قصه به خارج از ایران خیلی جذابیت ندارد و بهتر است اول مردم ایران را درست بشناسند.
خیلی از مناطق ایران کشف نشدهاند. در حالی که جاذبه فرهنگی بسیاری دارد؛ بنابراین چه احتیاج هست که به خارج برویم و آن هم به شکل توریستی تبلیغ کشور دیگر را در سریال پر مخاطب همچون پایتخت داشته باشیم؟! میتوان با بهره بردن از دراماتیک و شخصیتهای جذاب به مناطق کشف نشده ایران پرداخت و بدون آنکه به کشوری دیگر رفت، زیباییهای ایران را به رخ کشید.
منبع: روزنامه جام جم
انتهای پیام/