سفیر سابق ایران در بیروت و دمشق آخرین تحولات غرب آسیا را تشریح کرد.
به گزارش خبرنگار حوزه سیاست خارجی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در روزهای گذشته اعلام کرد، نظامیان آمریکا سرانجام بعد از هفت سال حضور غیر مشروع در خاک سوریه قرار است به خاک آمریکا بازگردند. هفت سالی که برای کودکان و زنان مضطرب سوریه به آسانی نگذشت، تقریبا تمام زیر ساختهای این کشور با حمایتهای مستقیم و غیر مستقیم آمریکا و برخی از کشورهای عربی و غربی توسط گروههای تروریستی تخریب شد و در نهایت ماموریتی که کاخ سفید از آن به عنوان مبارزه با داعش و گروههای تروریستی یاد میکرد بینتیجه مانده است. این تنها بحران منطقه پرآشوب خاورمیانه نیست، بلکه قتل عام کودکان یمنی در کنار دریای سرخ توسط عربستان سعودی و تبدیل شدن خاک صنعا به آزمایشگاه مدرنترین تجهیزات کارخانههای اسلحه سازی غرب تراژدی دیگری است که به مدت چهار سال انرژی خاورمیانه را به خود صرف کرده و آرامش را از آن ربوده است. در کنار چنین وقایع تلخ و جنگهای میدانی، عادیسازی روابط رژیم صهیونیستی با برخی کشورهای عربی و اسلامی خبر از تلاش برای دامن زدن به تنشها در منطقه دارد. با توجه به وجود چنین تحولاتی در غرب آسیا و مبهم بودن چشمانداز این منطقه، گفتوگویی با «محمدرضا رئوف شیبانی» سفیر سابق جمهوری اسلامی ایران در دمشق و بیروت و مشاور سابق وزیر امور خارجه در حوزه کشورهای عربی و مشترک المنافع داشتیم.
میتوانیم از محمدرضا رئوف شیبانی به عنوان سفیر مواقع حساس در غرب آسیا یاد کنیم؛ او دقیقا در زمان بمبارانهای سی و سه روزه بیروت در لبنان حضور داشته و در اوایل بحران سوریه نماینده ایران در دمشق بوده است. سفیر سابق کشورمان در لبنان از روزهای سخت جنگ سی و سه روزه بیروت تا روزهای نفسگیر اوایل بحران سوریه میگوید، از زمانی که روشنایی چراغ سفارت ایران برای چشمان مضطرب لبنانیها موجب دلگرمی بوده تا وقتی که سفارت ایران در دمشق تنها مکان امن برای دولتمردان سوریه از شر تروریستها بوده است. شیبانی با اشاره به جنگ سی و سه روزه و بمباران سخت بیروت توسط جنگندههای رژیم صهیونیستی و خالی شدن سفارتخانهها از سفیر، میگوید که با وجود توصیه برای بستن سفارت و بازگشتن به کشور، چراغ سفارت را روشن نگهداشته و این موضوع قوت قلبی برای لبنانیها بوده است تا بدانند همچنان کشورشان مستحکم در جای خود ایستاده است. به پاس این مقاومت، حزب الله لبنان تابلویی را برای یادبود و تشکر که حاوی مشتی از خاک جنوب لبنان است را به او هدیه داد. شیبانی پس از فعالیت در روزهای سخت غرب آسیا به عنوان سفیر و نماینده کشورمان، اکنون در کسوت کارشناس ارشد در مرکز مطالعات وزارت امور خارجه تجربههای خود را در اختیار تصمیمگیران اجرایی قرار میدهد. او گریزی هم به روزهای اولیه بحران دمشق زده و تعریف میکند که در آن روزها سفارت ایران تنها مکان امن برای دولتمردان و افرادی بود که از بیم تروریستها راه فراری نداشتند و سردار سلیمانی قول پیروزی بر داعش را در همین سفارتخانه به آنها داد.
تابلوی یادبود و تشکر حزب الله لبنان به پاس حمایت سفارت ایران از لبنان در جنگ سی و سه روزه
باشگاه خبرنگاران جوان: سوریه نزدیک به هفت سال در آتش بحران گسترده میسوخت، اما به نظر می رسد این روزها از شدت تنشها کاسته شده و ادلب به نقطه نهایی نبرد گروههای تروریستی رسیده است. با توجه به این موضوع و تصمیم آمریکا برای خروج از خاک سوریه چشمانداز بحران دمشق را چگونه ترسیم میکنید؟ آیا پس از بحران، با سوریهای یکپارچه مواجه خواهیم بود یا به گفته برخی تحلیلگران امکان دارد در غرب آسیا شاهد تولد دولتهایی جدید در کنار مدیترانه باشیم؟
شیبانی: سوریه یک بحران پیچیده و چند وجهی را در هفت سال گذشته تجربه کرده است، اما در شرایط فعلی دولت و ارتش سوریه نزدیک به ۷۰ درصد از خاک کشورشان را از دست تروریستها خارج کرده و موفق شدهاند سیطره امنیتی خود را بر این مناطق حاکم کنند. البته در شرایط میدانی ۳ یا ۴ موضوع همچنان به عنوان عوامل استمرار بحران وجود دارد؛ یکی از آنها منطقه ادلب است که تنها استان باقیمانده در اختیار گروههای تروریستی و معارضین مسلح سوری محسوب میشود که از قضا مورد حمایت ترکیه هم هستند و آنکارا سعی میکند این منطقه را با توجه به اهداف پشت پرده همچنان در حالت ابهام حفظ کند؛ بنابراین منطقه ادلب یکی از نقاطی است که همچنان به عنوان عامل استمرار بحران شناخته میشود و تا زمانی که مسئله این استان از نظر میدانی حل نشود نمیتوان چشمانداز مشخص و دقیقی را ترسیم کرد و شاید احتمال این امر که هر دو راهکار نظامی و سیاسی را در دستور کار قرار دهند دور از ذهن نیست. استفاده از راه حل نظامی برای رسیدن به راهکار سیاسی در مواقعی مانند آنچه در مناطق حمص و درعا در جنوب سوریه رخ داد، لازم بوده است و به همین دلیل برخی کارشناسان معتقدند که یک مرحله برای حل بحران ادلب لاجرم منتهی به حل و فصل نظامی خواهد شد.
خروج آمریکا از سوریه گامی به سمت صلح و ثبات است
بخشهایی از سوریه تحت تسلط ترکیه درآمده است، در واقع ترکها به بهانه مقابله با تهدید کردها وارد میدان نظامی شده و اعلام کردند که بخش شمال شرقی سوریه به دلیل حضور کردها تهدید امنیتی برای ترکیه محسوب میشود و برای ممانعت از شکلگیری و تحت عنوان تقویت امنیت ملیشان وارد خاک سوریه شدند و با استفاده از وضعیت نابسامان سیاسی حاکم این شرایط را به جغرافیای سیاسی سوریه تحمیل کردند؛ در نتیجه تا زمانی که بحث اشغال توسط ترکیه درمیان باشد نباید انتظار پایان بحران این کشور را داشته باشیم. بحث دیگر که حائز اهمیت است حضور اشغالگرانه آمریکا در منطقه شرق فرات تحت عنوان «تنف» است که تعداد قابل توجهی نیروی نظامی در آن به آموزش نیروهای محلی تحت مدیریت و فرماندهی خود مبادرت کردهاند. با تصمیم ترامپ برای خروج از سوریه این کشور یک گام به ثبات نزدیکتر میشود. در نهایت منطقه چهارمی که از دیرباز تحت اشغال رژیم صهیونیستی بوده، منطقه جولان است که باید تصمیمی قطعی در مورد آن اتخاذ شود در نتیجه برای تصور یک سوریه با ثبات باید تمام سرزمین این کشور به شکل تمام و کمال تحت حاکمیت و سیطره امنیتی دولت مرکزی قرار بگیرد.
باشگاه خبرنگاران جوان: در دو سال گذشته شاهد نشستهای دهگانه «آستانه» و دیدار سران سه کشور ضامن شامل ایران، ترکیه و روسیه در خصوص حل بحران سوریه بودهایم، به نظر شما این نشستها ماموریت خود را برای کاهش تنش در سوریه به خوبی انجام دادهاند؟
شیبانی: شرایط فعلی سوریه در قیاس با سالهای اولیه بحران مانند سالهای ۲۰۱۲ و ۲۰۱۴ شرایط بسیار مطلوبتری دارد به طوری که قدرت دولت مرکزی احیا شده و امنیت نسبی در بخش قابل توجهی از خاک سوریه اعمال شده است. در واقع فضای مناسبی برای حل و فصل سیاسی بحران فراهم شده و در این شرایط دومین راهکار بحران سوریه یعنی راه حل سیاسی مفید بودن خود را نشان داده و افق آینده بحران این کشور را بیش از پیش قابل تبیین کرده است. تقریبا با گذشت هفت سال میتوان گفت: تمامی طرفها به این نتیجه رسیدهاند که حل بحران سوریه از طریق نظامی ممکن نیست و راهکار سیاسی باید در دستور کار قرار گیرد. این راهکار ابتدا از سوی جمهوری اسلامی ایران مطرح شد و در همان سالهای اول بحران با راهکار نظامی برای حل بحران در این کشور مخالفت کرد و از طرفهای مختلف خواست، برای یک دور گفتگوهای سوری-سوری را برگزار کنند تا پایه و اساس مذاکرات و تفاهمات آینده را شکل بدهند. در همان اوایل بحران، نشستی تحت عنوان «نمایندگان معارضین سوریه و دولت سوریه» در تهران برگزار شد که به دنبال آن حلقه اصلی گفتوگوها در تهران شکل گرفت و در ادامه این راهکار در قالب نشست «آستانه» پیگیری و با مشارکت و حضور فعال روسیه همراه شد.
باشگاه خبرنگاران جوان: آیا میتوان گفت با رسیدن بحران سوریه به روزهای انتهایی شاهد حفظ تروریستها به عنوان آلترناتیو در منطقه خواهیم بود؟
شیبانی: در حالی که بسیاری از گروههای تروریستی پایگاههای خود را از دست دادهاند، خطر تروریسم همچنان پایدار است به دلیل اینکه در منطقه ما متاسفانه چشمههایی وجود دارد که تروریستها از آنها تغذیه میکند، این چشمههای فکری در مراکز و کشورهایی وجود دارد که از نظر فکری تروریسم را تغذیه میکنند، لذا بازگشت تروریستها همواره خطر بالقوهای است که منطقه را تهدید میکند، چنانچه هستههای متلاشی شده تروریسم به ویژه داعش همچنان در منطقه به صورت پراکنده وجود دارد و اگر توجه چندانی به آن نشود امکان اینکه این خطر مجدداً احیا شود وجود دارد. در این میان برخی از کشورها هستند که سیاستشان سیاست استمرار بحران است و برای تحقق این سیاست تقویت مجدد تروریسم و بازسازی دوباره آن را در دستور کار دارند. من تصور میکنم که آمریکاییها و رژیم صهیونیستی دو طرفی هستند که خواستار استمرار بحران سوریه هستند و بنابراین سیاستها و رویکردهایشان را در این چارچوب طراحی کردهاند و در این زمینه میتوان احیای مجدد جریانهای تروریستی را تحت عناوین مختلف مشاهده کرد.
معارضین در خصوص جولان با رژیم صهیونیستی به توافق رسیده بودند
شاید این بار منتظر داعش نباشیم، اما جریانهایی مجدد قدرت خواهند گرفت که همان رویکرد مشابه جریانهای داعش و القاعده را خواهند داشت، زیرا هدف، استمرار بحران است. رژیم صهیونیستی در سالهای اولیه بحران سوریه به این موضوع اتکا داشت که فرصت طلایی برایش فراهم شده است تا با تحولاتی که در داخل سوریه به وجود آمد یک تغییر رژیم را در سوریه رقم بزند و جریانهایی را روی کار بیاورد که با سیاستهایش همراه باشد؛ حتی ما شاهد هستیم که در سالهای اول بحران برخی از جریانهای معارض به تل آویو سفر و با مقامات صهیونیستی ملاقات کردند و بعدها سندهایی مطرح شد که محرمانه بود و در فضای رسانه درز کرد. در این سندها معارضین با مقامات صهیونیستی در مورد حل و فصل بحران و منطقه جولان به توافقاتی دست پیدا کرده بودند به طوری که در این توافقات جولان را به رژیم صهیونیستی واگذار کرده بودند. این موضوع خطر گستردهای بود که سوریه را تهدید میکرد و رژیم صهیونیستی در آن شرایط احساس میکرد وضعیت به نفعش در حال چرخش است، اما به تدریج که حل و فصل سیاسی قوت و سرعت گرفت و نشستهای آستانه برگزار شد آنها فهمیدند در حل و فصل سیاسی جایگاهی ندارند و نتایج حل و فصل سیاسی به ضرر آنها تمام خواهد شد؛ به همین خاطر سیاستی را که در دستور کار خود قرار دادند استمرار بحران و تروریسم در منطقه بود در حالی که ما شاهد هستیم رژیم صهیونیستی به بهانههای مختلف در صدد است شعله بحران را همچنان گرم نگه دارد؛ یک بار تحرکات مقاومت را بهانه قرار میدهد و مبادرت به بمباران میکند یک بار حضور ایران و ادعای دروغین تاسیس پایگاه نظامی از سوی ایران مورد هدف قرار میدهد و پایگاههای نظامی ارتش سوریه را مورد هدف قرار میدهد.
تمام این بهانهجوییها در وهله اول برای زنده نگه داشتن بحران و دوم تضعیف بنیه نظامی سوریه است، زیرا استراتژی نظامی رژیم صهیونیستی برای کشورهای همسایه این است که قدرت نظامی متناسب برای مواجهه با تهدیدات این رژیم را نداشته باشند و ارتش کشورهای همسایه در ضعیفترین شکل خود قرار بگیرند. به عنوان مثال اگر به لبنان نگاه کنیم خواهیم دید چنانچه مقاومت نبود لبنان تماما در اختیار تصرفات و اقدامات نظامی رژیم صهیونیستی قرار میگرفت اما، این مقاومت حزب الله بود که توانست موازنهای را که رژیم صهیونیستی تحمیل میکند به هم بریزد، لذا تل آویو همین نسخه تضعیف بنیه نظامی را برای کشورهای دیگر نیز ترسیم کرد و تلاش دارد سوریه بعد از بحران قدرت نظامی برتری را پیدا نکند، به همین خاطر استمرار بحران و تضعیف قدرت نظامی و بازدارنده سوریه در دستور کار رژیم صهیونیستی و همفکران منطقهای آن قرار دارد.
باشگاه خبرنگاران جوان: برخی ادعاها وجود دارد که میگوید بحران سوریه یک بهار عربی شکست خورده است و بشار اسد هم باید مانند حسنی مبارک و قذافی از دنیای قدرت خداحافظی میکرد، اما کشورهایی نظیر ایران مانع از آن شد. نظر شما به عنوان سفیر سابق در دمشق نسبت به چنین ادعایی چیست؟ آیا با توجه به روند تحولات میدانی و سیاسی در سوریه شاهد حضور بشار اسد بعد از بحران در کاخ ریاست جمهوری دمشق خواهیم بود؟
شیبانی: اینکه شخص بشار اسد باید باشد یا نباشد تصمیمی نیست که ما یا هر کشور دیگر بگیرد، زیرا در عرصه بینالمللی قانونی وجود دارد به نام حق حاکمیت ملی و حق تعیین سرنوشت که بر مبنای آن مردم کشورها مسئولان و رهبران خود را انتخاب میکنند، این اشتباه بزرگی بود که کشورهای غربی مانند آمریکا و برخی کشورهای عربی جلوتر از مردم سوریه در مورد این کشور تصمیم گرفتند و نقض قوانین و حقوق بینالملل را مرتکب شدند. حق کشورهای غربی نیست که بگویند چه کسی باشد یا نباشد آنچه که جمهوری اسلامی نیز بر آن تاکید داشت این نبود که بگوید آقای بشار اسد بماند یا برود بلکه ایران تاکید داشت که مردم سوریه هستند که باید انتخاب کنند چه کسی رهبرشان باشد یا نباشد و این امر از طریق صندوق رای مشخص و باید بر اساس انتخابات آزاد سرنوشت سوریه تعیین میشد. با توجه به تحولات رخ داده اگر کسی یا طرفی به دنبال تغییر رژیم در سوریه بود از مواضع خود عقبنشینی کرده است، زیرا چنانچه حمایت مردم نبود بشار اسد نمیتوانست در برابر این هجمه بینالمللی ایستادگی کند، هیچ رهبری بدون حمایت مردمش نمیتواند در مقابل کوچکترین تهدیدها بایستد، به همین خاطر وقتی حاکمیت و دولت سوریه و شخص بشار اسد هفت سال در مقابل شدیدترین و بیرحمانهترین حملات ایستاد این ناشی از آن است که بخش قابل توجهی از جامعه از او حمایت میکند.
همکاری حزب الله با ارتش لبنان در مبارزه با داعش پدیدهای جدید بود
باشگاه خبرنگاران جوان: در محافل سیاسی گمانهزنیهایی وجود دارد مبنی بر اینکه ایران برای حضور روسیه در بحران سوریه پیش قدم شده است و این ایران بوده که برای همکاری با مسکو در مبارزه با داعش پا پیش گذاشته است؟ نظر شما به عنوان یک تحلیلگر ارشد در حوزه غرب آسیا در مورد چنین ادعایی چیست؟
شیبانی: همکاری ما با روسیه یک نیاز مشترک و استراتژیک بوده است. هر دو طرف به این نقطه رسیدند که شکلگیری یک همکاری منطقهای جزء ضرورتهای رویکردهای منطقهایشان است به طوریکه برای هر دو طرف مزایا و منافعی را در پی داشته است. روسیه احساس میکرد که همراهی و کمک گرفتن از یک کنشگر فعال منطقهای به نام جمهوری اسلامی ایران میتواند برایش منافعی را ایجاد بکند به طوری که با این همکاری اکنون روسیه دوباره به جایگاه گذشته خود در غرب آسیا بازگشته است و در عین حال جمهوری اسلامی ایران توانسته بسیاری از طرحهایی که علیه منافع و امنیت ملیاش شکل گرفته بود را با سرعت از بین ببرد. در واقع اشتراک منافع شکل گرفته بین ایران و روسیه موجب همکاری آنها با یکدیگر شد و پیامد مثبتی را در بحران سوریه داشت. مهمترین دستاورد این همکاری شکست تروریستها بود چنانچه پیش از این که غرب بخواهد ساختار تروریستها را مورد بررسی قرار دهد و راه مقابله با آنها را به دست آورد ما آنها را در سوریه زمینگیر کردیم. همکاری ایران، روسیه، عراق و حزبالله، ائتلاف چهارگانه بود که مؤثرترین فاکتورها در مقابله با رژیم صهیونیستی و تروریستها در میدان تجربه کرد. مبارزاتی که حزبالله به عنوان یک جریان غیردولتی و مسئولیتپذیر در سوریه انجام داد برای خیلی از موسسات مطالعاتی و نظامی درسآموز است؛ در واقع نحوه مبارزه با جنگ نامتقارن به گونهای بود که ارتشهای وسیع از پس آن برنمیآمدند و حتی طراحیهایی که ائتلاف آمریکایی انجام داده بود در برابر مبارزه با این گروهها جواب نمیداد و حتی این روشها موجب انتشار بیشتر تروریستها میشد. تنها ابتکار عمل حزبالله با همکاری و همراهی ایران، روسیه و عراق در این موضوع که مبتنی بر مبارزه با تروریسم بود توانست جواب خوبی بدهد به طوری که در منطقه «القصیر» که اولین نشانههای شکست داعش را نشان داد کسی جز حزب الله طرف داعش و النصره نبود، حتی در یک مقطع ارتش لبنان در خاک منطقهای که آلوده به گروههای تروریستی بود به یک همکاری مشترک با حزب الله دست زد که این موضوع اولین همکاری حزب الله و ارتش لبنان بود.
این همکاری پدیده جالبی بود، زیرا بسیاری از طرفها تلاش داشتند ارتش لبنان را در مقابل حزبالله قرار دهند، اما استراتژی حزبالله از دیرباز این بوده است که همواره یک مثلث را در لبنان حفظ کند؛ مردم رأس این مثلث هستند و ارتش و مقاومت دو رأس دیگر این مثلث را شکل میدهند. این تزی بود که حزبالله مدام بر آن تاکید داشت و در گفتگوهای ملی که انجام میشد و جریانهای مخالف مقاومت تاکید داشتند که حزبالله باید حذف شود و سلاح خود را تحویل بدهد حزب الله تنها منطقی که مورد تاکید قرار میداد این بود که جامعه لبنان را سه پایه مردم، ارتش و مقاومت حفظ میکند. این سه میتوانند مکمل هم باشند و از الزامات حیات ژئوپلتیک لبنان است که این سه رأس مثلث حفظ شود به طوری که حذف هر کدام از این رئوس در واقع موجب فروپاشی و از بین رفتن لبنان خواهد شد.
پیشنهاد استراتژیک رهبر انقلاب به پوتین همکاری برای مهار آمریکا در منطقه بود
همکاری ما و روسیه مبتنی بر نیاز مشترک، افق خوبی برای ما ایجاد کرد و این میتواند الگوی مناسبی برای استمرار همکاری ما باشد و این همکاری میتواند بستر مناسبی برای رسیدن به همکاری استراتژیک باشد. در دیدار اخیر رهبر انقلاب با پوتین پیشنهاد ایشان این بود که یک محور اصلی میتواند محور همکاری ما و روسیه باشد و آن همکاری استراتژیک تحت عنوان مهار آمریکا در منطقه است. زیرا آمریکا یک تهدید مشترک برای همه در منطقه است؛ این کشور علاوه بر اینکه ما را تحت فشار اقتصادی و سیاسی قرار داده است با روسیه نیز چنین برخوردی دارد. من فکر میکنم با وجود سابقه تاریخی و این اصل که همه کشورها به دنبال منافع ملیشان هستند هر طرفی و هر بازیگری به دنبال منافع ملی خود است لذا از همکاری بین ایران و روسیه قطعا هر دو طرف تلاشش این است که بیشترین نفع را ببرد، اما این دلیل نمیشود که پیروی از منافع ملی مانع همکاری شود چراکه دنیا مبتنی بر همکاری است، هر کشوری به دنبال تامین حداکثری منافع خود است، در شرایط کنونی روسیه و ایران به این نقطه رسیدهاند که حداکثر منافعشان را میتوانند از همکاری شکلگرفته به دست آورند. ما باید هوشیار باشیم و با طراحی درست از همکاری به وجود آمده حداکثر سود را ببریم.
باشگاه خبرنگاران جوان: اخیرا دولت ترکیه اعلام کرده است که میخواهد یک عملیات نظامی را در شرق فرات انجام بدهد. این موضوع تا چه اندازه از جانب ایران و روسیه قابل پذیرش است؟ آیا چنین تصمیمی مخالف با مفاد نشستهای آستانه نیست؟
شیبانی: من به عنوان یک تحلیلگر تصور میکنم ایران حضور نظامی ترکیه در خاک سوریه را غیرقانونی میداند و معتقد است بایستی هر چه سریعتر نیروهای نظامی ترکیه خاک سوریه را ترک کنند به ویژه اینکه این حضور یک حضور غیرهماهنگ شده با دولت مرکزی این کشور است؛ البته بخشی از تصمیمات آستانه تا حدودی مشروعیتی را برای این حضور نظامی در نظر گرفته است، اما در این حد گسترده چندان مورد توجه نبوده است و حضور نیروهای نظامی ترکیه برای نظارت بر آتشبس ادلب در چارچوب آستانه به معنای این نیست که آنکارا بر این پلکان و سکو گام بگذارد و حضور خود را فراتر از مسئولیت تعریف شده نشان دهد و به بهانههای مختلف مانند رفع تهدید کُردی جایگاه خود را مستحکم کند.
انتهای پیام/