به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، ١١٤سال پیش در چنین روزی، برابر ٢٢ آذر ١٢٨٣ خورشیدی، شخصیتهایی چون سیدمحمد طباطبایی، سیدعبدالله بهبهانی، حاج شیخمرتضی آشتیانی و... در اعتراض به درگیری نیروهای حکومتی با مردم، تهران را ترک کرده و راهی حرم عبدالعظیم شدند. اگر بخواهیم چکیده دوران سلطنت مظفرالدینشاه قاجار را در یکی دو جمله بر زبان آوریم، هیچ بدیلی مناسبتر از دیالوگی که علی حاتمی در فیلم «کمالالملک» در دهان علی نصیریان بازیگر نقش مظفرالدینشاه گذاشت، نمییابیم که گفت: «اکثر عمر ما در دوران ولیعهدی گذشت و رسم پادشاهی را خوب نمیدانیم». و بهواقع چنین بود که اگر نبود، شخصی خودرأی چون عینالدوله را به صدراعظمی بر نمیگزید و یک خارجی مثل ژوزف نوز معروف به موسیو نوز بلژیکی را بر گمرکات کشور سروری نمیداد.
بیشتربخوانید :نخستین دیالوگ حکومت و ملت روی کاغذ!
مظفرالدینشاه پس از رسیدن به سلطنت به دلیل طبع همیشه بیمار خود، استراحت در ییلاقات اطراف تهران، سپردن سیاست به اقربا و نزدیکان همچون امثال عینالدوله را در دستور کار خود قرار داد، اما ماجرایی که به غائله مهاجرت روحانیون از تهران منجر شد، از گرانی قند کلید خورد. در آن ایام قند که کالایی پرمصرف و محبوب بین مردم ایران بود و از روسیه وارد میشد، اما جنگ بین ژاپن و روسیه واردات این کالا را دچار وقفه کرد و از طرفی تعرفهای هم که موسیو نوز بلژیکی رئیس وقت اداره گمرکات بر این محصول بسته بود، قیمت آن را بشدت افزایش داد. در این ایام علاءالدوله حاکم وقت تهران به اشاره عینالدوله تعدادی از بازاریان را به بهانه گرانکردن قند و در واقع به تلافی چغلی چندوقت پیش آنان نزد شاه و شکایت از موسیو نوز، به دارالحکومه فرا خوانده و تعدادی از آنان را فلک میکند. در پی این اتفاق، بازار به حالت تعطیل درآمده و از آنسو روحانیون سرشناس تهران نیز به حمایت از بازاریان که بهواقع در گرانیهای پیشآمده کمترین تقصیر را بر گردن داشتند، برخاستند.
تعطیلشدن بازار و بیتوجهی بازاریان و علما به تهدیدهای عینالدوله نهایتا سبب شد علاءالدوله حاکم تهران به دستور صدراعظم قوای نظامی خود را وارد ماجرا کند که نتیجه آن کشتهشدن تعدادی از مردم تهران در زدوخوردها بود. علما پس از این واقعه، تصمیم به مهاجرت از تهران گرفتند. این تصمیم به مرحله عمل درآمد و عینالدوله را بیش از پیش خشمگین ساخت. در این ایام است که مظفرالدینشاه برای نخستینبار از وقایع پیشآمده مطلع شده و به تهران بازمیگردد.
بعد از مدتی متحصنین شرایط خود برای بازگشت به تهران مثل برکناری موسیو نوز و علاءالدوله را به اطلاع شاه میرسانند و مظفرالدینشاه همه شروط را میپذیرد. متحصنین بعد از قول مساعد شاه به تهران بازمیگردند اما کینه عینالدوله از آنان موجب میشود در عملیشدن وعدهها وقفهای طولانی حاصل شود که این وقفه درنهایت مهاجرت کبری علما به قم، تأسیس عدالتخانه و انقلاب مشروطه را در پی داشت.
منبع: روزنامه شهروند
انتهای پیام/