به گزارشگروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، جوخههای ترور رژیم صهیونیستی در لباس مبدل و با استفاده از یک خودروی فولکس کاملا مشکی به نوار غزه نفوذ کردند و با مبارزان گردانهای عزالدین قسام، شاخه نظامی حماس درگیر شدند. کماندوهای صهیونیستقصد ربایش «نور برکه» ۳۷ ساله از فرماندهان گردانهای قسام را داشتند که بعد از درگیری با نیروهای مقاومت در شرق خانیونس مجبور به تیراندازی و به شهادت رساندن وی شدند. جنایتی که با واکنش شدید نیروهای مقاومت روبهرو شد. مقاومت فلسطین روز دوشنبه و بامداد سهشنبه در پاسخ به عملیات ارتش رژیم صهیونیستی، بیش از ۵۰ شهرک صهیونیستنشین و نیز محلهای استقرار نظامیان اسرائیلی را بابیش از ۴۰۰ موشک هدف حمله قرار داد. حملاتی که در پاسخ به جنایات ۷۲ ساعت اخیر صهیونیستها در باریکه غزه صورت گرفت. نتیجه چه شد؟
بیشتر بخوانید:انبارهای ارتش اسرائیل در خدمت مبارزان فلسطینی!
تلفات نظامی رژیم صهیونیستی فراتر از تصورشان شد و در عین حال ناکارآمدی سامانه گنبد آهنین باعث هراس و وحشت صهیونیستهای ساکن در شهرکهای اطراف غزه شده و آنها را به فرار از این شهرکها مجبور کرد. نیروهای مقاومت نیز نه تنها از موشکهای نقطه زن استفاده کردند بلکه در عرصه رسانهای نیز کوشیدند ابتکار عمل را در دست بگیرند. فیلمهای منتشر شده توسط گردانهای قسام از حملات راکتی به شهرکهای صهیونیستنشین مجاور غزه و انتشار فیلم لحظه هدف قرار گرفتن یک اتوبوس حامل نظامیان اسرائیلی در جریان حملات موشکی در رسانههای جهان و فضای مجازی بسیار بازتاب داشت. البته برخوردهای نظامی گاه و بیگاه صهیونیستها و حماس در نوار غزه طی سالهای اخیر امری متداول بوده و حتی در چند برهه همچون جنگ ۲۲ روزه به نبردی تمام عیار تبدیل شده است، اما موضوعی که حوادث چندین شب گذشته را بسیار حائز اهمیت میکند وجود تعارض جدی با تفاهمات حاصل شده میان غزه و تلآویو با وساطت مصر و سازمان ملل بود. به موجب این تفاهمات و با وجود مخالفت مصریها، اما موافقت اسرائیلیها، قطر هم برای تامین خوراک تنها نیروگاه فعال درغزه به این منطقه سوخت فرستاد همچنین ۱۵ میلیون دلاربرای حقوق کارکنان آن پرداخت کرد و کمکهای نقدی دیگری نیز به ۵۰ هزار خانواده مستمند در این منطقه اختصاص داد؛ بنابراین از آن جا که عملیات اخیر کماندوهای صهیونیست در غزه طبیعتاً مانعی بزرگ در مسیر تحقق توافق آتش بس مد نظر صهیونیستها خواهد بود، اکنون این پرسش پیش میآید که چرا صهیونیستها دست به چنین اقدامی زدند؟ و این مسئله چه تأثیراتی بر تحولات پیش روی نوار غزه خواهد داشت؟ واقعیت این است که بایداز دو منظر به این سوال پاسخ داد. نخست از منظر شرایط داخلی رژیم صهیونیستی و حزب حاکم بر آن است. از این منظر هرچندحزب لیکود به رهبری نتانیاهو در خلال دو سالی که ازبه قدرت رسیدن ترامپ میگذرد حداکثر بهره برداری را از این فضا در جهت پیشبرد سیاستهای خود با نهایی کردن قانون جنجالبرانگیز «دولت-ملت خلق یهود» یا در اراضی اشغالی کرانه باختری و به خصوص شرق قدس با انتقال سفارت آمریکا به این منطقه به عمل آورده اند، اما در خصوص نوار غزه میتوان گفت که همه سیاستها و اهداف آنها کاملا به شکست انجامیده و نتوانستند اهداف پیش بینی شده در چارچوب معامله قرن را در این منطقه پیش ببرند. حدود ۱۲ سال پیش- پس از جنگ ۲۲ روزه- که رژیم اسرائیل محاصره غزه را شروع کرد، توقع داشت به خلع سلاح مقاومت در غزه دست پیدا کند. سران این رژیم معتقد بودند محاصره، حماس و دولت او را در شرایطی قرار میدهد که برای حل مسئله و حفظ دولت خویش، سلاح را زمین بگذارند و به آتشبس دایمی با اسرائیل تن بدهند. دولتهای صهیونیستی در این سالها منتظر بودند مردمی که در محاصره کامل طولانیمدت قرار گرفتهاند، گروههای مقاومت را وادار به پذیرش شرایط دشمن کنند. اما برخلاف توقع رژیم اسرائیل، جنبشهای جهاد و گردانهای جهادی نه خود به رها کردن مقاومت مسلحانه در برابر اقدامات ارتش دشمن تن دادند و نه از سوی مردم مظلوم غزه برای پذیرش شرایط رژیم اسرائیل تحت فشار قرار گرفتند. از آن طرف، فلسطینیهای ساکن غزه که تعدادشان از دو میلیون نفر فراتر میرود به یک ابتکار عمل روی آوردند. ابتکار آنان این بود که دشمن را برای چیزی ارزشمندتر و استراتژیکتر از رفع محاصره تحت فشار قرار دهند. بر این اساس «راهپیماییهای بازگشت» شکل گرفت. راهپیمایی بازگشت با هدف به هم زدن توطئهای موسوم به «معامله قرن» که طیفی از کشورهای غربی، عربی و رژیم اسرائیل را دربر میگرفت، دنبال شد و از آن جا که در آن طرح، انتقال سفارتخانهها به قدس علامت رمز به حساب میآمد، سازمانها و جنبشهای مقاومت اجازه ندادند بازگشایی سفارت آمریکا تبدیل به یک موج و عملا قدس پایتخت رژیم غاصب صهیونیستی شود. این در حالی است که از یک سو رژیم صهیونیستی به تدریج وارد فضای انتخابات میشود و از دیگر سو هم پروندههای فساد مالی و اقتصادی نتانیاهو مفتوح است و هم این که با شکست جمهوری خواهان در انتخابات کنگره حزب نتانیاهو نیز اولین ضربه و شوک را متحمل شده است. گذشته از این، اختلافات داخلی نیز بین وزیران کابینه در خصوص نحوه تعامل با حماس در جریان است. آویگدور لیبرمن وزیر تندروی کابینه نتانیاهو که فرماندهی عملیات اخیر را بر عهده داشت، از مخالفان سرسخت تفاهمات با نوار غزه و کاهش محاصره این منطقه است. از این منظر با توجه به حضور بنیامین نتانیاهو در پاریس دور از ذهن هم نبود لیبرمن خواسته باشد با اعزام کماندوهای اسرائیلی، فلسطینیها را به واکنش موشکی گسترده تحریک کند و این گونه جنگی به راه بیندازد و به این تفاهمات پایان دهد. دوم شرایط منطقه است که باز به نحوی در تشویق طرفداران جنگ در داخل کابینه نتانیاهو موثر بوده است. یکی از عوامل تاثیرگذار در این زمینه نزدیکی برخی از کشورهای عربی مانند عربستان، عمان، امارات و بحرین به رژیم صهیونیستی علی رغم ادامه و گسترش فعالیتهای ضد صلح آنها علیه فلسطینیها بوده است و از این دید این رژیم و جناح جنگ طلب از تمایل عادی سازی برخی از کشورهای عربی با این رژیم به عنوان فرصت و پشتوانهای برای حملات جدید استفاده میکند، این مسئله را نیز نمی توان از نظر دور داشت که تل آویو با توجه به علنی شدن این روند سازش در پایتختهای عربی سعی کرد با این عملیات به نوعی میزان تاثیر پذیری حماس از این روند سازشکارانه را نیز مورد آزمایش قرار دهد که البته با توجه به تقلای سریع صهیونیستها برای آتش بس به نظر میرسد انتظار چنین واکنش کوبندهای را از حماس نداشته است. در همین پلن تلاش برای خارج کردن موضوع خاشقچی از محور خبرها برای نجات هرچند مقطعی بن سلمان که این روزها موتور محرک معامله قرن است نیز متصور است. از چند هفته پیش این احتمال وجود داشت که این رژیم برای ایجاد فضای تنفسی برای عربستان و شخص ولیعهد بخواهد جبهه جدیدی را در غزه باز کند.
آن چه در این میان باید مورد توجه قرار گیرد نوع واکنش رژیم صهیونیستی و شخص نتانیاهو به پاسخ کوبنده حماس بود به عبارتی در دفعات قبلی بعد از حجم حتی کمتری از آتش حماس، جنگنده و تانکهای صهیونیستی آتش پرحجمی را روی مناطق مسکونی و زیر ساختهای غزه میریختند و به نوعی با تخریب وکشتار مردم سعی میکردند آنها را علیه مقامات حماس تحریک کنند امااین بار نه تنها شاهد این مسئله نبودیم بلکه به فاصله کمتر از یک روز بلافاصله میانجی گران مصری زمینه آتش بس را فراهم کردند و کابینه رژیم صهیونیستی نیز به طور فوری آن را تصویب کرد. حتی شخص نتانیاهو که در این موارد شروع به رجز خوانی و مظلوم نمایی برای جهانیان میکرد تاکنون سکوت کرده است.
علت چیست؟ پاسخ در حفظ منفعتی بزرگتر برای این رژیم است: «جلوگیری از هر گونه اخلال در روند سازش دولتهای عربی با اسرائیل». بدیهی است با انتشار تصاویر بمباران وکودکان به خون غلتیده فلسطینی کمتر دولتمرد عربی جرئت میکرد میزبان نتانیاهو باشد یا به ردوبدل کردن هیئتهای دیپلماتیک و ورزشی مبادرت کند. نتانیاهو خوب میداند شیوخ عرب اگرچه اعتقادی به آرمان فلسطین ندارند، اما به راحتی هم نمیتوانند فشار افکار عمومی خود را نادیده بگیرند؛ لذا به نظر میرسد در سایه قوت گرفتن روند عادیسازی روابط میان تلآویو و پایتختهای عربی در خلیج فارس و سیاست تقابلی جدید دونالد ترامپ علیه ایران، برونداد چنین جنگی تحت الشعاع قرار گرفتن این دو مسئله خواهد بود و این چیزی نیست که نتانیاهو و ترامپ در این وضعیت خواستار آن باشند همچنان که در ساعات پایانی دیشب نیز کابینه رژیم صهیونیستی به آتش بس در نوار غزه رأی مثبت داد.
منبع: روزنامه خراسان
انتهای پیام/