به گزارش حوزه افغانستان باشگاه خبرنگاران جوان، موسیقی، هنر بیان احساسات به وسیله صداها است؛ اما این هنر در جامعههای سنتی مانند جامعه کنونی افغانستان، در جایگاه پایینی قرار دارد و مردم این کشور هنوز هم، نسبت به موسیقی، میانه خوبی ندارند. با این هم، هنر موسیقی نسبت به گذشتهها توانسته بین گروههای مختلف جامعه افغانستان، محبوبیت پیدا کند.
بر خلاف تصور آنهایی که از موسیقی بیزار اند و آن را سبب تباهی میدانند، موسیقی در بیشتر موارد مفید واقع شده است. هر چند به دلیل نبود نظارت دقیق از تولیدات آهنگ سازان و آواز خوانان در خیلی موارد، موسیقی در افغانستان به بیراهه نیز رفته است.
اما آنچه در شهر و برنامههای رسانهیی در کابل و ولایتها دیده میشود، همه ساله به شمار علاقمندان موسیقی افزوده میشود و افراد زیاد خواهان یادگیری نواختن موسیقی هستند.
روان شناسان معتقد اند، موسیقی آرام، سبب آرامش روح و اعصاب میشود. این بحث سبب شد عدهی زیادی از مردم بعد از مدت طولانی کار کردن، خسته شدن و ناراحت شدن، موسیقی را برای آرامش و رفع خستگی شان انتخاب کنند. شاید به همین خاطر گفته اند که موسیقی غذای روح است.
در افغانستان سنتی بودن جامعه سبب شده است اگر افرادی بخواهند به سوی یادگیری موسیقی بروند، با واکنشهای جدی خانواده، دوستان و یا هم نزدیکان شان در کوچه و محله زندگی رو بهرو میشوند. در این میان، دختران و زنان بیشتر با این محدودیتها و مخالفتها رو بهرو هستند. در موارد زیاد بر علاوه دختران، پسران نیز اجازه نمییابند چنین اقدامی کنند. این یک فرهنگ پذیرفته شدهای عمومی است و ارتباط مستقیم هم با باورهای افراد جامعه دارد.
در شهر کابل اما این مساله کمی فرق میکند. اینجا، بستگی دارد در کدام نقطه شهر کابل زندگی میکنید. افرادی که در شرق کابل هستند، کمتر شاید بتوانند به کورسهای موسیقی بروند. دختران به هیچ وجه اجازهی چنین کاری را ندارند. مگر این که در برنامههای رقابتی موسیقی در تلویزیونها اشتراک کنند. اما در غرب کابل این قصه فرق میکند.
برخی معتقدند زنان و دختران قربانیان اصلی فرهنگ سنتی افغانستان هستند و بارها شده که دختران و زنان به دلیل اشتراک در برنامههای که بر محوریت موسیقی شکل گرفته باشد یا منزوی شده اند، یا مورد خشونت قرار گرفته و یا هم در مواردی جان شان را از دست داده اند. در سالهای اخیر اما، با تمام مشکلاتی که وجود داشته، حضور دختران در بخش موسیقی، رو به افزایش بوده است.
وحید جمال، استاد یکی از کورسهای موسیقی معتقد است: فراگیری موسیقی تنها مختص به جوانها نیست و سن مطرح نمیباشد. وی یکی از خاطرات خوبی را که همیشه برایش خوشایند است را مربوط به یکی از شاگردانش میداند که بیماری روانی داشته و از شفاخانه صحت روانی او را جواب داده بود و از آنجا اخراج شده بود، اما یاد گرفتن موسیقی او را نجات داده و سلامتی کامل اش را به دست آورده است.
وحید جمال میگوید، ابتدا از دیدن آن بیمار که به کورس موسیقی او مراجعه کرده بود، تعجب نموده است؛ زیرا به گفته او حالت نامناسب و چهره خشن داشت. اما بعد از این که او میپذیرد که این بیمار نیز یکی از شاگردان او شود، به گونهای غیر قابل باور وضعیت آن بیمار تغییر کرده و به حالت عادی اش برگشته است. تا جایی که حتی خانواده آن بیمار باور نمیتوانست که فرزند شان، این گونه بهبودی اش را به دست بیاورد.
به نوشته هشدار، درکنار مشکلات فرهنگی و محدودیتهای خانوادگی، خیلی از جوانان دختر و پسر، به دلیل نداشتن منابع مالی خوب، نمیتوانند به کورسهای موسیقی بروند. بی پولی و فقر در بیشتر موارد سبب میشود که بسیاری از استعدادهای خوب در وجود افراد بمیرد. همان طوری که فرهنگ سنتی سبب میشود استعدادهای جوانانی که به موسیقی علاقمند هستند، سرکوب شود.
شاید یکی از دلایلی که در بسیاری از مراکز آموزش موسیقی افراد کمی دیده شوند، همین مشکل است. وحید جمال، استاد یکی از مرکزهای آموزش موسیقی میگوید، فقر و تنگدستی مردم سبب میشود که پرداخت فیس ماهوار برای آموزش موسیقی به جوانان دشوار شود و این امر سبب بیرونقی کار آنان نیز میگردد.
جمال میگوید، سنتی بودن جامعه، سبب کاهش تعداد شاگردان در کورسهای موسیقی نمیشود؛ اما بیپولی و فقر دلیل این کار شده است.
انتهای پیام/