آقای گل جهان و بازیکن اخلاق مدار کشورمان، "وحید شمسایی" شب گذشته به خندوانه آمد.

به گزارش خبرنگار حوزه رادیو تلویزیون گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ ویژه برنامه خنده شب گذشته در حالی پخش شد که شادی و انرژی آن به همه دخترهای عزیز و محترم سرزمینمان تقدیم شد و جوان نیز در همین راستا ضمن تبریک، بیان کرد که امروز معطر به ولایت حضرت معصومه(س)  و روز دختر است.
 
همچنین در ابتدا مشخص شد که این بار مهمانانی از شهر های مختلف چون اراک، اصفهان، اردبیل، چهارمحال و بختیاری، رشت، ، لبنان، آبادان،کرج و ... در استودیو حضور دارند و پس از آن علی مسعودی معروف به مشهدی به عنوان کمدین در بخش ایستاده با طنز حاضر شد و گفت که این هفته استثنا با هیچ مدیری قرار و جلسه‌ای نداشته برای همین در مورد مصرف آب و برق که هر دفعه به آن می‌پرداخت گفت که هر چی رامبد می‌گوید را گوش کنید.
 
*کیسه انفرادی یا همان اسلحه
 
او سپس از دوران خدمتش شروع به تعریف کرد و خبر داد که یکی از دوستانش به نام ابوالفضل که چند بار از او گفته بود و طی آن دوران کتک‌های زیادی به خاطر وی خورده بود نیز در استودیو حضور دارد.
 
مشهدی بعد به سراغ دوران آموزشی و اهمیت کیسه انفرادی که آن موقع چند جلسه‌ای گروهبانشان از آن گفته بود رفت و بیان کرد:  از اول دوره آموزشی من دلم می‌خواست پسری که خیلی آنتن، خودشیرین و ... بود را بزنم ولی در آن زمان ممکن نبود، تا اینکه روزی بعد از آموزشی زمانی که برای فرستادنمان به مناطق مختلف سوار قطار شده بودیم با خودم گفتم این آخرین فرصتی است که می‌تونم انتقامم را بگیرم و چون او همیشه پهلوی گروهبان بود قرار شد که کیسه انفرادیش را بردارم، خلاصه کیسه را برداشتم و بدو بدو به داخل قطار رفتم، داشتیم حرکت می‌کردیم که دیدم ابوالفضل گریه کنان دنبال کیسه‌اش می گردد، من به زور قانعش کردم که سوار بشه و وقتی آمد گفتم بیا من کیسه اون پسره که خودت می‌دونی رو بداشتم، حالا هر چی که توش هست رو باهم نصف می‌کنیم.
 
او ادامه داد: از پتو و ملافه شروع کردیم تا به پیراهن و لباس هایش رسیدیم، تازه آن موقع بود که ابوالفضل فهمید که آن کیسه برای او بوده و هر دو کلی جاخوردیم.
 
البته تمام گفتگو‌های این خاطره و صحبت‌های بعد از آن با لهجه‌ی شیرین مشهدی بیان شد و بعد هم  صحبت به دعواهایی که وی در دوران جوانی داشت کشیده شد؛ این کمدین عنوان کرد که سربازی برای افرادی که مثل او هستند بسیار  خوب است چرا که وی بعد از خدمت کلا متحول شد و دیگر اصلا دعوا نمی‌کند.
 
*یه روز یه ...
 
پس از رفتن او و پخش آیتمی، جوان قطعه‌ای از کتاب «یه روز یه..» را خواند و گفت که این کتاب تقریبا تمام مفاخر ایران را درخود جاداده و باعث می‌شود با زبان دیگری آدم‌های مهم مملکت را بشناسیم؛ بعد از اتمام معرفی کتاب،  صدای نیما در حالی به گوش رسید که داشت ورزش جذاب توپ و تور را با بازی دانیال پشت صحنه در نقش داورگزارش می‌کرد و بعد هم جوان با پیش زمینه‌ای کوتاه گفت: برای همه ما یک قهرمان وجود دارد که با شادی آن شاد، با غم او غمگین و با احساساتش همراه می‌شویم، مهمان این بار خندوانه یک قهرمان است که بارها و بارها در زمین فوتسال جنگیده و ما را در شادی خود شریک کرده است.  
 
* 392 گل در  گل برای آقای گل 
 
وحید شمسایی بازیکن نام آشنای کشورمان روی صحنه آمد و در ابتدا راجع به لذت گل زدن اظهار داشت:  این اتفاق حس خیلی خوبی دارد و من اصلا به گل زدن عادت کرده‌ام، حتی سر تمرین هم خودم توپ را برمیدارم و در دروازه می‌زنم.
 
آقای گل جهان گفت که تا کنون گل‌های ثبت شده اش 392 تا است و در ابتدا که جوان‌تر بوده باگل خوردن به شدت به هم می‌ریخته ولی آرام آرام تعادلش را هنگام چنین اتفاقی حفظ نموده است و با روحیه دادن و تلاش به خودش مسلط می‌شود.
 
وی عنوان کرد: من در خانواده‌ای فوتبالی که مادرم پرسپولیسی، پدرم استقلالی و دایی و برادرم فوتبالیست بودند بزرگ شدم و شاید قسمتی از این علاقه من به خانواده و ژن برمی‌گردد، همچنین در کودکی بسیار خیالباف بودم و وقتی فرشاد پیوس را می‌دیدم که گل می‌زد، حس می‌کردم همه دارند من را تشویق می‌کنند؛ و خدارو شکر در آینده به این رخداد رسیدم و به عنوان آقای گل شناخته شدم.
 
*حتی یک دانه برنج هم نخورده‌ام!
 
شمسایی از سختی و آسیبی که در دوره جوانی باعث حدود 4 سال دوری از بازی و اضافه وزنی که او را از 72 به 106 کیلورسانده بود، تعریف کرد و گفت که این اتفاق باعث شد من دیگر نوشابه، شیرنی و حتی یک دانه برنج هم نخورم.
 
وی همچنین درباره علاقه به کشورش و اینکه عنوان وحید شمسایی از ایران اهمیت دارد نه شمسایی گفت و بعد خوشبختی را در نگاهی که خداوند به او دارد تفسیر کرد؛ در قسمتی نیز به اهمیت دعای خیر پدرو مادر در زندگی اشاره کرد.
 
در پایان هم قرار شد برای شاد کردن عده‌ای در بیرون از برنامه، به نیت 5 تن برای 5 کودکی که می‌خواهند به مدرسه بروند و بضاعت خرید وسایل را ندارند به طور مفصل لوازم لازم را تهیه کند.
 
این برنامه با خواندن شعر و خوردن شیرینی تولد شاه حسینی پشت صحنه به پایان رسید.
 
 
شاد باشید.
 
گزارش از: فاطمه شهدوست
 
 
 
انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.