به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران،آیه 77 سوره آل عمران، كسانى را كه پیمان شكنى مى كنند، به پنج نوع قهر
الهى تهدید مى كند: بى بهرگى در آخرت، محرومیّت از خطاب الهى، محرومیّت
از نظر لطف الهى، محرومیّت از پاكى از گناه و گرفتارى به عذاب دردناك.
إِنَّ الَّذِینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ
اللّهِ وَأَیْمَانِهِمْ ثَمَنًا قَلِیلًا أُوْلَئِكَ لاَ خَلاَقَ لَهُمْ
فِی الآخِرَةِ وَلاَ یُكَلِّمُهُمُ اللّهُ وَلاَ یَنظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ
الْقِیَامَةِ وَلاَ یُزَكِّیهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ (آل عمران ـ 77)
كسانى كه پیمان خدا و سوگندهاى خود را به بهاى ناچیزى مى فروشند آنان را
در آخرت بهرهاى نیست و خدا روز قیامت با آنان سخن نمى گوید و به ایشان
نمى نگرد و پاكشان نمى گرداند و عذابى دردناك خواهند داشت.
شأن نزول:
جمعى از دانشمندان یهود مانند "ابى رافع" و "حى بن اخطب" و "كعب بن اشرف"
به هنگامى كه موقعیت اجتماعى خود را در میان یهود در خطر دیدند، كوشش كردند
كه نشانه هایى كه در تورات درباره آخرین پیامبر وجود داشت و شخصاً در
نسخى از تورات با دست خود نگاشته بودند تحریف نمایند و حتى سوگند یاد كنند
آن جمله هاى تحریف شده از ناحیه خداوند است! به همین جهت آیه فوق نازل
گردید و شدیداً به آنها اخطار كرد.
جمعى از مفسران نیز گفته اند كه این آیه درباره "اشعث بن قیس" نازل گردید
كه به دروغ مى خواست زمین دیگرى را تملك كند، هنگامى كه آماده ی اداى
سوگند براى ادعاى خود شد، آیه فوق نازل گردید و در این هنگام اشعث بن قیس
ترسید و اعتراف به حق كرد و زمین را به صاحبش بازگرداند. (مجمع البیان، ذیل
آیه مورد بحث)
نکات آیه:
این آیه، كسانى را كه پیمان شكنى مى كنند، به پنج نوع قهر الهى تهدید مى
كند: بى بهرگى در آخرت، محرومیّت از خطاب الهى، محرومیّت از نظر لطف
الهى، محرومیّت از پاكى از گناه و گرفتارى به عذاب دردناك.
در روایات شیعه و سنّى آمده است كه رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله فرمودند: «
لا ایمان لمن لا أمان له و لا دین لمن لا عهد له» كسى كه مراعات امانت نكند، ایمان ندارد و آن كسى كه به عهد خویش وفادار نباشد بىدین است. (تفسیر مراغى و نور الثقلین)
در بعضى روایات آمده است كه مراد از «بِعَهْدِ اللَّهِ»، حقایق مربوط به
پیامبر اسلام در تورات است كه به دست عالمان یهود تحریف گشته است.
مقایسه كنیم وضع كسانى را كه از جانب خداوند به آنها سلام داده مى شود «
سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِیمٍ» (یس، 58) با كسانى كه خدا هیچ سخنى با آنان نگوید «
لا یُكَلِّمُهُمُ اللَّهِ» و اگر نالهاى سر دهند با جملهى «
اخْسَوُوا فِیهَا وَلَا تُكَلِّمُونِ» (مومنون، 108) خفه مى شوند.
پیامبر اكرم صلى اللَّه علیه و آله فرمودند: هر كس با سوگند، مال و ثروت
برادرش را به نا حق بخورد، مورد غضب الهى است. سپس این آیه را تلاوت
نمودند. (تفسیر نور الثقلین)
حضرت على علیه السلام فرمودند: مراد از نگاه خداوند در قیامت «
لا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ» نگاه رحمت است، (نه نگاه با چشم). (تفسیر برهان، ج 1، ص 293)
نكته هاى كه در اینجا باید به آن توجه داشت این است كه عواقب شوم پنج
گانهاى كه در برابر "پیمان شكنى" و "سوگند هاى دروغ" در این آیه ذكر شده
گویا اشاره به مراحل تدریجى"قرب و بعد" از خدا است.
كسى كه به خداوند نزدیك مى شود و بر بساط قرب او گام مى نهد، نخست مشمول
یك سلسله مواهب معنوى مى گردد و هنگامى كه نزدیك تر شد، خدا با او سخن
مىگوید، باز نزدیك تر مى شود، خدا بر او نظر رحمت مى افكند و هنگامى كه
از آن هم نزدیك تر شد، او را از آثار لغزش هاى گناه پاك مى سازد و در
نتیجه از عذاب دردناك نجات مى یابد و غرق در نعمت هاى او مى شود ولى
كسانى كه در مسیر پیمان شكنى و استفاده هاى نادرست از نام پروردگار قرار
گرفتند، از همه این مواهب و بركات محروم مى شوند و مرحله به مرحله عقب
نشینى مى كنند.
بحث لغوی:
"خلاق" از ماده "خلق" به معنى نصیب و بهره است، به خاطر اینكه انسان آن را
به وسیله اخلاق خود به دست مى آورد (اشاره به اینكه آنها اخلاق برجستهاى
نداشتهاند كه بتواند بهرهاى براى خود به دست آورند).
پیام های آیه:
1ـ امانت مردم نزد انسان، عهد الهى است. در آیات قبل خواندیم كه بعضى
امانت مردم را بر نمى گردانند، در این آیه به جاى امانت مردم، كلمهى
«بِعَهْدِ اللَّهِ» بكار رفته است.
2ـ پیمان شكنى، از گناهان كبیره است. این نوع تهدید پى در پى، درباره هیچ
گناهى در قرآن مطرح نشده است. «یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ»، «لا خَلاقَ
لَهُمْ ...»
3ـ سوگند دروغ، سبب محرومیّت در قیامت مى شود. «یَشْتَرُونَ»، «أَیْمانِهِمْ»
4ـ دنیاپرستى، ریشهى پیمان شكنى است. «ثَمَناً»
5ـ بهاى پیمان شكنى هرچه باشد، كم است. «ثَمَناً قَلِیلًا»
6ـ كیفرهاى قیامت، متناسب با عملكرد خود ماست. بى اعتنایى ما به تعهّدات
الهى، سبب بى اعتنایى خدا به ماست. «لا یُكَلِّمُهُمُ»، «لا یَنْظُرُ
إِلَیْهِمْ»، «لا یُزَكِّیهِمْ»
7ـ عذاب هاى اخروى، هم جسمى است و هم روحى. هم تحقیر است «لا
یُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ» و هم شكنجه و مجازات. «وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ»
منابع:
تفسیر نور، ج 2
تفسیر نمونه، ج 2
تفسیر برهان، ج 1
تفسیر مراغى
نور الثقلین
مجمع البیان