به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، "سامان ماهور گیلانی" یک کارشناس مسائل سیاسی طی یادداشتی به تحلیل عملكرد رسانههاي اصلاحطلب درخصوص مسائل مهمی چون توافقنامه ژنو، آتشسوزي خيابان جمهوري، سبد كالا و طوفان تهران در يك سال اخير پرداخت.
متن این یادداشت بدین شرح است:
در ساليان بسيار دور شهري در ميان هزاران شهر وجود داشت كه از ميان اهالي آن شخصي بود كه ريشش در نميآمد و ريش كمپشتي داشت.
يك روز مرض عجيبي در شهر افتاد به طوري كه مردم بيچاره را يكي پس از ديگري ميكشت، مردم هراسان و مضطرب به در خانهي طبيب هجوم بردند تا شايد دوايي بر درد آنها داشته باشد ، در ميان اين هجوم عجيب مردم براي نجات جان خود ، كوسه هم از پشت جمعيت مرتب خطاب به طبيب فرياد ميزد: "دوايي نداريد كه ريش كوسهي مرا پرپشت كند؟"
اين ماجرا گذشت و مرض هم بر افتاد و چند سال بعد ناگهان باران نيامد و خشكسالي شد و قحطي شهر را فرا گرفت، روزي مردم به در خانهي مرشد شهر رفتند ،تا با او براي باريدن باران دعا كند.
پس از پايان نماز كه همه دست دعا به آسمان برداشته بودند و با گريه و ضجه از خدا طلب باران ميكردند ، صداي كوسه هم به گوش ميرسيد كه با گريه ميگفت: "خدايا اين ريش كوسه مرا پرپشت كن"
بررسي عملكرد رسانههاي اصلاحطلب در يك سال اخير شايد مصداق همين ضربالمثل باشد و در چند مقطع زماني ميتوان اين ادعا را مورد بررسي قرار داد:
الف) توافقنامهي ژنو
ب) آتش سوزي خيابان جمهوري
ج) سبد كالا
د) طوفان تهران
الف)توافقنامهي ژنو:
مهمترين و سخترين اقدام دولت يازدهم را ميتوان حول انعقاد توافق ژنو دانست، مسلما هر توافق،تعهد و يا اقدام مشتركي يا به صورت كلي هر تصميمي موافقان و مخالفاني خواهد داشت، پس انتقاد به هر چيزي امري ناپسند رنيست بلكه بيان نگرانيهاست به آنچه رخ داده است.
مسلما رسانهها نيز در اين موضوع به ٢ گروه : طرفدار و يا منتقد اين توافق تقسيم ميشوند.
اما تا به حال در رسانههاي طرفدار هيچگونه حمايتي از اين توافق مشاهده نشده و هر چه بوده انتقاد به منتقدين اين قرار داد را شامل شده است، نميتوان با برچسب كمسواد بودن ، دگم بودن ،بيترمز بودن و تندروي نگرانيها را كاهش داد.
هر چه در اين باب ميخوانيم به اين نتيجه ميرسيم كه رسانههاي طرفدار اين توافق نه به فكر روشنگري جهت رفع نگراني افكار عمومي بلكه بيشتر به فكر انتقاد به منتقدين جهت منحرف كردن افكار عمومي از اين توافق نامه بودهاند.
ب) آتشسوزي خيابان جمهوري :
آتشسوزي يك ساختمان پنج طبقه در خيابان جمهوري كه حوالي ساعت ١١ صبح روز ٢٩ دي ماه سال ٩٢ رخ داد و در طي آن دو تن از هموطنانمان جان خود را از دست دادند ، به آتش سوزي خيابان جمهوري معروف شد.
تمام هجمهي رسانهاي جريان اصلاحطلب در اين حادثه معطوف به درخواست استعفاي شهردار تهران شد تا پرداختن به زواياي پنهان اين ماجرا
اين رسانهها كه اكثرا عكسهاي دردناكي از اين حادثه را منتشر ميكردند سعي درعمليات رواني بر روي مردم داشته و تنها يك خواسته را مطرح كرده و يك مقصر را معرفي ميكردند و آن شخص هم كسي نبود جز "محمد باقر قاليباف" شهردار تهران ، كه توانسته بود در انتخاباتي در شوراي شهر تهران از آقاي "محسن هاشمي رفستجاني" فرزند آيت الله هاشمي رفسنجاني سبقت گرفته و شهردار تهران بماند.
اما بررسيهاي بيشتر نشان داد مقصر اصلي حادثه نه شهردار تهران بود و نه باز نشدن پلههاي ماشين آتشنشاني بلكه پيش زمينه وقوع اين اتفاق عدم بازرسي صحيح بازرسان وزارت كار از آن كارگاه بود ، كارگاهي كه در سال ٥٧ راه اندازي شده بود اما بازرسي درستي از آن صورت نگرفته بود كه اگر هم گرفته بود اشكالات رفع نشده بود ، همچنين در اين ساختمان پله اضطراري وجود نداشت و حتي پلههاي معمولي هم مملو از كالاهاي قابل اشتعال بود.
ج) سبد كالا :
وزارت صنعت توزيع مرحله ي اول طرح سبد كالا را از روز يكشنبه ١٣بهمن ماه سال ١٣٩٢ در يك روز برفي زمستان آغاز كرد.
بر خلاف روندي كه در سالهاي گذشته معمول بود و پول نقدي به عنوان هديهي نوروزي در كارت سرپرست خانوار واريز ميشد، دولت تصميم بر تقسيم مواد غذايي ضروري بين مردم گرفته بود.
اگر از تمام انتقادات به نحوهي توزيع، قشر هدف(كه گاهي كارخانه دار سبد كالا ميگرفت اما كارگر وي نه) ، استفاده از برنج هندي در سبد كالاي ايراني و بالطبع رانتهايي كه اين سبد كالا براي عدهاي فراهم كرد بگذريم، حوادثي دردناك در جريان توزيع سبد كالا رخ داد و آن هم فوت دو نفر از هموطنانمان از سرما و در صفهاي سبد كالا بود.
با اينكه انتظار ميرفت رسانههاي اصلاحطلب كه پيشتر خود را در قامت مدافع تمام عيار حقوق مردم معرفي ميكردند تمام قد وترد اين ماجرا شده و همانطور كه استعفاي شهردار تهران را طلب كرده بودند خواستار استعفاي وزير صنعت معدن و تجارتي شوند كه تصميم نامناسب وي باعث فوت دو نفر از مردم كشور شده بود ،فقط سكوت كردند و فقط به بيان اخبار پرداختند.
حتي در قبال هجوم رسانههاي خارجي به كردم ايران كه حتي تا آنجا پيش رفت كه نيويورك تايمز با گستاخي نوشت: (( مردم گرسنهي ايران در سالگرد انقلابشان در صفهاي طولاني غذا يكديگر را هل دادند ))سكوت كردند.
د) طوفان تهران:
حوالي ساعت ١٧:١٥ دقيقه روز ١٢ خرداد سال١٣٩٣ وزش تند باد غبار آلودي تهران را تاريك كرد.
برخلاف پيشبينيهاي هواشناسي كه از روزي آفتابي خبر ميداد طوفاني با سرعت بالاي ١١٠ كيلومتر بر ساعت پايتخت را درنورديد كه در اين حادثه ٥نفر جان خود را از دست دادند و حدود ٧٠نفر مجروح شدند.
بر خلاف تمام ادعايي كه مبني بر عدم توانايي پيشبيني اين حادثه گفته شده است ،سايتهاي جهاني هواشناسي اين حادثه را پيشبيني مرده بودند و حتي ميزان تقريبي سرعت باد را نيز ذكر كرده بودند، اما به دلايلي نامعلوم سازمان هواشناسي حتي هشداري را ولو به صورت محرمانه براي مسئولان و ستاد بحران تهران ارسال نكرده بود.
رسانههايي هم كه پيشتر خواهان استعفاي مديران ناكار آمد در سطح كشور بودند در اين حادثه نيز سكوت كردند.
بررسي اين ٤ نمونه كه بازتاب رسانهاي گستردهاي نيز داشت و مقايسهي درخواست عموم مردم و نحوهي عملكرد رسانههاي اصلاحطلب كه ادعاي دفاع از حقوق شهروندان را همواره تكرار ميكنند جالب توجه به نظر ميرسد.
رسانههايي كه در زمان جانباختن ٢نفر از هموطنانمان در موضوع حادثهي خيابان جمهوري شديدترين فشارها را جهت استعفاي مديران شهري ناكار آمد وارد كرده بودند ، در قبال مرگ ٧نفر و جراحت بيش از ٧٠نفر از هموطنانمان بيشتر به بيان اخبار پرداخته و استعفاي هيچ مديري را فرياد نزدند.
رسانههايي كه داعيه روشنگري در خصوص مسائل سياسي را ادعا ميكنند در قبال توافق ژنو تنها به تخريب و انتقاد به متقدين پرداختند.
اين مصيبت هم گذشت و چند سال بعد قشون دشمن قصد حمله به شهر را داشت، روزي مردم در جلوي خانهي حاكم جمع شده بودند تا ترتيب دفاع از شهر را بدهند و وظيفهي هر كس را مشخص كنند، هر كس اظهار نظري ميكرد، ناگهان صداي كوسه شنيده شد كه ميگفت: "عجب بد شد كه اين ريش ما كوسه از آب در آمد"
آن زمان مردم جنگ را از خاطر بردند و دسته جمعي فرياد زدند :
"هر كي به فكر خويشه، كوسه به فكر ریشه"
انتهای پیام/