
باشگاه خبرنگاران جوان - مهران کریمی؛ فعال رسانه در کانال تلگرامی خود با عنوان تبیین در پستی به بررسی و تبیین مفهوم مصلحت در بیانات رهبر انقلاب پرداخته و نوشت:
یکی از خطاهای برخی از نیروهای حزباللهی و انقلابی عدم فهم درست و نگرش غلط نسبت به موضوع «مصلحت» و «مصلحتاندیشی» است.
موضوعی که تا حدی ریشه در افکار و آراء برخی چهرههای روشنفکر فعال در تاریخ معاصر و دوگانهسازی نادرست بین حقیقت و مصلحت داشته و دارد و متأسفانه برخیها نادانسته همان نگاه و خط را دنبال کرده و در فضای عمومی و رسانهای و... نیز منعکس میکنند.
اما حقیقت مطلب این است که در نظام فکری حضرت امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب موضوع مصلحت بحثی اساسی و جدی و مشروع بوده و اساسا دوقطبیسازی بین حقیقت / مصلحت یا انقلابیگری / مصلحتاندیشی از اساس خطاست.
در ادامه مستندات مربوط به بیانات حضرت آیتالله خامنهای در این باره ارائه میشود. با امید به اینکه آنان که برداشت نادرستی در این زمینه دارند با آگاهی از نظرات ولی فقیه به فهمی درست دست پیدا کنند و از این پس خطِ اصولی و صحیح را در این زمینه دنبال و تبیین کنند:
حضرت آیتالله خامنهای:
«بعضی خیال میکنند که «مصلحت» در مقابل «حقیقت» است؛ در صورتی که مصلحت هم یک حقیقت است؛ کمااینکه حقیقت هم مصلحت است. اصلاً حقیقت و مصلحت از هم جدا نیستند. مصالحِ پنداری و شخصی است که بد است. وقتی مصلحت شخصی نیست، وقتی مصلحتِ مردم و مصلحتِ کشور است، این میشود یک امر مقدّس، یک امر خوب، یک چیز عزیز؛ چرا ما باید از آن فرار کنیم؟» ۱۳۷۷/۱۲/۰۴
«آرمانگرائی بههیچوجه به معنای در همهی زمینهها پرخاشگری کردن، برخی از واقعیات لازم و مصلحتهای لازم را ندیده گرفتن، نیست. مصلحت هم شده یک اسم منفور؛ آقا مصلحتگرائی میکنند! خب، اصلاً باید ملاحظهی مصلحت بشود. هیچ وقت نباید گفت که آقا حقیقت با مصلحت همیشه منافات دارد؛ نه، خود حقیقت یکی از مصلحتهاست، خود مصلحت هم یکی از حقایق است. اگر مصلحتاندیشىِ درست باشد، باید رعایت مصلحت را کرد؛ چرا نباید رعایت مصلحت را کرد؟ باید مصالح را دید... میتوان آرمانگرا بود... در عین حال جوری هم بود که با مصلحت کشور و با مصالح مدیریتی کشور تعارض و اصطکاکی نداشته باشد.» ۱۳۹۱/۰۵/۱۶
«نگوئید آقا حقیقت و مصلحت. این تقابل حقیقت و مصلحت جزو آن حرفهای محکم نیست. خود مصلحت هم یکی از حقائق است. اینجور نیست که هرچه اسم مصلحت رویش بود، این یک چیز منفیای باشد. بعضی اینجور خیال میکنند: آقا مصلحتاندیشی میکنید؟ خوب، بله، گاهی انسان مصلحتاندیشی میکند. خود مصلحتاندیشی یکی از حقائقی است که باید به آن توجه داشت؛ این جزو مسلّمات و واضحات اسلام است... فرض کنید یک نقطهی اشکال کوچکی هست، این را ده برابر بزرگش کنند، مایهی ناامیدی و مایهی سیاهنمائی و اینها قرار بدهند؛ چه لزومی دارد؟» ۱۳۸۸/۰۶/۰۴
«مصلحتاندیشی و رعایت مصالح نظام، واقعاً یک اصل است؛ در این که شکّی نیست. یک وقت مصلحت یک کشور و مصلحت یک ملت، یک اقدام و حرکتی را اقتضاء نمیکند. طبعاً مصلحت چیز مهمّی است و نباید آن را ندیده گرفت.» ۱۳۷۷/۱۱/۱۳
«مراد، مصلحت شخص من و شما نیست، که اگر ما این اقدام را کردیم، ممکن است برایمان گران تمام بشود. نه، گران هم که تمام بشود، مگر ما که هستیم؟ اگر کاری به مصلحت کشور و به مصلحت انقلاب است، ولی به مصلحت شخص من نیست، گو مباش؛ چه اهمیتی دارد؟ مصلحت، یعنی مصلحت انقلاب، و این مصلحت همهجانبه است.» ۱۳۷۰/۰۴/۱۸
«براى همیشه، ما این یادگارى را با هم داشته باشیم که خودتان را آماده نگه دارید براى اینکه انقلاب از شما استفاده کند... اگر مصلحت انقلاب اقتضا میکند، مصلحت کشور اقتضا میکند، آدم میشود چهارپایه تا روى آن بروند و یک کارى را که احتیاج دارد به اینکه دستشان به یک جایى برسد انجام بدهند.» ۱۳۶۸/۰۵/۱۸
«وحدت کلمه را حفظ کنید. مبادا کسانی یا زبانهایی، بدون قصد و غرض سویی، فقط به علت اشتباه و به خاطر اینکه مصلحت را نمیفهمند و نمیدانند که چه بگویند، چیزهایی بگویند که مردم را دلسرد بکنند. متأسفانه گاهی در گوشه و کنار دیده میشود که بعضیها مصلحت خود و مصلحت انقلاب و ملت را نمیفهمند. میخواهند با زید بدی کنند، با نظام بدی میکنند. میخواهند مسؤولی را زیر سؤال ببرند، انقلاب را زیر سؤال میبرند. نمیفهمند که این کار، زیر سؤال بردن انقلاب است.» ۱۳۶۹/۰۵/۲۴
«امام، مجمع تشخیص مصلحت را درست کرد؛ یعنی آراءِ مردم که مظهرش مجلس شورای اسلامی است، و حدود اسلامی که مظهرش شورای نگهبان است، اگر بین آنها اختلافی پیدا شد، مجمع تشخیص مصلحت تصمیم میگیرد.» ۱۳۷۸/۰۳/۱۴