مجله شبانه باشگاه خبرنگارانپادشاهى، يکى از وزيران را از وزارت برکنار کرد. او از مقام و رياست دور شد و به مجلس پارسايان راه يافت و در کنار آن ها به زندگى ادامه داد. برکت همنشينى با آن ها به او روحيه عالى و آرامش خاطر بخشيد. مدتى از اين ماجرا گذشت، نظر پادشاه درباره وزير عوض شد و او را طلبيد و مورد احترام خود قرار داد و مقام ديوان عالى کشور را به او سپرد، ولى وزير آن مقام را نپذيرفت و گفت: «گوشه گيرى در نزد خردمندان بهتر از نگرانى از سرانجام کار و مقام است.»
آنان که کنج عافيت بنشستند دندان سگ و دهان مردم بستند؛
کاغذ بدريدند و قلم بشکستند وز دست و زبان حرف گيران رستند!
پادشاه گفت: « ما به انسان خردمند کاملى که لياقت تدبير و اداره کشور را داشته باشد نياز داريم.» وزير بر کنار شده گفت: « اى شاه! نشانه خردمند کامل آن است که هرگز خود را به اين کارها نيالايد.
هماى بر همه مرغان از آن شرف دارد که استخوان خورد و جانور نيازارد.»
برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید