نقل است که در زمان بهلول، روزي شخصي تفسيري را که بر قرآن کريم نوشته بود نزد خليفه مي برد. در راه بهلول با او مصادف شد و پرسيد: کجا مي روي؟ گفت: تفسيري را که نوشته ام نزد خليفه مي برم. بهلول گفت: مدتي بود که مي خواستم تفسير آيه «اياک نعبد و اياک نستعين» را بدانم، بگو ببينم در تفسير اين آيه چه نوشته اي؟
آن شخص لختي انديشيد و از همان جا به سوي منزل بازگشت. بهلول پرسيد: کجا رفتي؟ گفت: همان جا که تو مرا فرستادي!
کتاب نشان از بي نشان ها ص۳۳۵
برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید