به گزارش سرويس بين الملل باشگاه خبرنگاران به نقل از گلوبال ريسرچ، این
نویسنده برجسته آمریکایی منافع سیاسی و شخصی لابی صهیونیستی را عامل اصلی
دروغ پردازی سیاسی در رسانه های آمریکایی می داند. یکی از مشکلات نویسندگان
خبری این است که مطالبی که ارائه می کنند به ناچار باید دارای مضامینی
همسو با عقاید سیاستمداران باشند . این مسئله برقراری ارتباط با خوانندگان
را بسیار دشوارمی سازد. لذا، به نظر می رسد که اکثر سیاستمداران در خبرهای
رسانه ای، به دنبال ایدولوژی های سیاسی ،اجتماعی ،اقتصادی خود هستند. هیچ
یک ازاین سیاستمداران جناح های راست و چپ حاضر نیستند که تعصبات و
ایدولوژیهای خود را به نفع ملت آمریکا کنار بگذارند . حال اگر نویسنده ای
قصد داشته باشد مطلبی را بگوید که به مزاق برخی خوش نیاید مورد انتقاد و
سوء استفاده تند این افراد قرار می گیرد.
در واقع این دسته از
خوانندگان تحمل شنیدن حقایق را ندارند . در چنین شرایطی، اگر نویسنده ای
حقیقت غیر قابل انکاری را بازگو کند. این دسته از سیاستمداران یا اینکه
نویسنده را مورد انتقاد شدید قرارداده يا از رسیدن خبرصحیح به دست مردم
جلوگیری می کنند.
به طور مثال،لابی صهونیستی برای بد نام کردن
منتقدان داخلی سیاست های این کشور در قبال فلسطینی ها وهمچنین کسانی که خود
را " یهودیان خود متنفر" می نامند ، از نوعی برچسب گذاری "ضد یهودیت"
استفاده می کند و بدین وسیله تلاش می کند که این افراد را در بین اذهان
عمومی ضد دین ویهود جلوه دهد. در واقع با این شیوه دولت آمریکا و رژيم
صهيونيستي می خواهند خود را ازهر گونه انتقادات تند مصون بدارند. لذا، از
نگاه مقامات اسراییلی ولابی صهیونیستی منتقدان داخلی که همسو با سیاستهای
خصمانه اسراییل در قبال کشتار فلسطینی ها نباشند، دشمن اسراییل محسوب می
شوند.
با نگاهی به واقعیتهای تلخ جامعه آمریکا ، جایگزین کردن
سلیقه ها و منافع شخصی و حزبی به جای واقعیت های موجود اجتماعی را مي توان
از مشخصات بارز دو حزب چپ و راست آمریکا است. حزب راست گرا معتقد است که
آمریکا به خاطر هزینه های زیاد رفاهی-اجتماعی رو به شکست است.درهمین حال ،
جناح چپ همچنان برباور خود پافشاری می کند که اگر افراد عادل و درست برراس
حکومت ونهادهای اجتماعی ، مذهبی قرار بگیرند دولت توانایی اداره کشور را
دارد.
اگر اکثریت سیاستمداران آمریکایی به جای تحمیل عقاید شخصی
خود به دنبال مطرح کردن حقایق بودند،حقیقت می توانست در جامعه بر سلایق
شخصی افراد غلبه کند به این ترتیب با یک چنین رویکردی، حقیقت گویی تمام
جوانب زندگی اجتماعی ، سیاسی، اقتصادی مردم آمریکا را تحت الشعاع قرارمی
داد. اما جای تاسف است که اکثریت سیاستمداران نسبت به حقایق جامعه بی تفاوت
بوده وبا اتخاذ رویکردی خصمانه نسبت به حقایق جامعه و همچنین با در نظر
گرفتن منافع شخصی، چشمان خود را بر روی واقعیتهای اجتماعی بسته اند وشرایطی
را رقم زده اند که در حال حاضر جامعه آمریکا مبتلابه است.
مطرح
کردن حقایق در آمریکا روز به روز سختر و سختر می شود. در دوران جنگ ویتنام،
دنیل الشبرگ اطلاعات سری پنتاگون را دزدید و برای انتشار در اختیار
روزنامه نیویورک تایمز قرار داد. با این وجود، در جنگ عراق ، وقتی که یک
مخالف آژانس امنیت ملی آمریکا خواست که اطلاعات سری - مربوط به جاسوسی دولت
بوش از شهروندان آمریکایی بدون هیچ گونه مجوز قانونی- را در اختیار
روزنامه نیویورک تایمز قراردهد، این روزنامه با تهدایدات سنگینی از سوی
دولت بوش مبنی بر چاپ و انتشار اطلاعات سری روبرو شد ، به همین دلیل یک
سال( یعنی تا انتخاب مجدد جورج بوش) طول کشید تا اینکه در نهایت مبادرت به
چاپ و انتشار اطلاعات کرد. همچنین روزنامه گاردین و چندین روزنامه دیگر به
خاطر همکاری با جولیان آسانژ و ویکی لیکز برای انتشارمطالب سری وطبقه بندی
شده با تهدیدات جدی از سوی دولت امریکا روبرو شدند.
سوال اینجاست
که چرا افرادی که در مراکز اطلاعاتي این کشور کار می کنند همگی به نحوی به
فکر منافع شخصی خود هستند و هرگز تمايل ندارند که موقعیتهای خود را به خاطر
بازگویی حقایق به مخاطره بیندازند.
آمریکا کشوری است که خبرهای
منتشره شده ودر دسترس مردم غالبا خبرهای دروغ دولت و شرکتهای بزرگ است.
خبرهای جریان مخالف هرگز به گوش عموم مردم نمی رسد، برخی از سایت های خبری
هم بسیار بی ارزش اند و خبر های برخی دیگراز سایتها نیز بسیار متفاوت از
خبرهای تلویزیون وجراید می باشد. جالب اینجاست که دولت نیز پشتیبان
سایتهایی است که خبرهای آنها بر خلاف جریانهای مخالف و در حمایت از دروغهای
دولت باشد. در اصل چنین به نظر می رسد که صاحبان و نویسندگان سایتها کنترل
شدیدتری را از ناحیه دولت در قبال انتشار مطالب دارند.