بی حرمتی به رسول مهربانیها، حضرت محمد(ص)، جرأت خاموشی را از من گرفت.
روی گل محمدی از اشک، تر شدهست
با ما مصیبتیست که عالم خبر شدهست
با ما مصیبتیست که ورد زبان شده
با ما مصیبتیست که خون جگر شده ست
دشمن به فتنه سنگر تصویر را گرفت
لشکر نبردهایم و نبردی دگر شده است
آن سوی خندهها، همه دندان گرگ بود
اینک زبانشان به دهان ، نیشتر شده ست
از هیچ زادهاند و پی هیچ، زیسته
شیطان ، بر این جماعت ابتر، پدر شده است
نمرود تیر بسته به زیبایی خدا
زیبایی خدا ، به خدا بیشتر شده است
عالم، هنوز در صلوات است و همچنان
این رایت نبی ست که بر بام، بَر شده است
آقا بیا ما سراپا مشتاق نبرد در کنار تو با این ابوجهل صفتانیم.
مهدی بیا که زمانه بدشده