
*پرسشی است خطابی با اعجاب و انکار از پیامبر با منکران؛ شما از من انتظار دارید خدا را رها کنم و موجودی غیر از او بپرستم؟ من هرگز چنین نمیکنم اما شما اگر غیر از آن حق و حقیقت بتی بی جان را بپرستیدبار خطای عظیمی بر دوش خود گرفتهاید. شما چه امید بستهاید که از این سرای فریب به شاهراه حقیقت دست یابید:
تو کز سرای طبیعت نمیروی بیرون کجا به کوی حقیقت نظر توانی کرد (حافظ)
*نظام آفرینش چنان آشفته نیست که یکی در بلخ گناه کند و در شوشتر گردن دیگری را بزنند. هر کس مسئول اعمال خویش است و قوم و قبیله و خویش او را در آستان حقیقت اثری نیست.
*آن رسول در ادامه میفرماید: شما ای مردمان، مسافری هستید به سوی خدای خویش تا به او برسید انگاه او شما را باخبر میکند که همه اختالافات و جنگهای شما در دنیا برای هیچ و پوچ بوده است.
*شما جوهر دین را که بزرگداشت فرمان خدا و شفقت بر خلق عالم است که عدل و احسان است که عشق و زیبایی است رها کردهاید و به جان هم افتادید؟ و چه نقشهای اهریمنی که در نمایشنامه عالم بازی کردید که هیچ کس جز شیطان از آن سود نبرد و به گفته حکیم طوس:
زیان کسان در پی سود خویش بجویند و دین اندر آرند پیش
*به جای خواندن و عمل به قرآن بحث در حدوث و قدم آن کردید و به جای رفتن به معراج بحث در جسمانی یا رو حانی بودن آن به راه انداختید و در نهایت به جای خدمت و برآوردن نیازهای یکدیگر و به جای آنکه همگی در مسحد این عالم به سجود پردازید فرقه فرقه شدید.
برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید